.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه

در مقدمات نماز 3 (ستر عورت)

3- ستر عورت  
پس بدان، معناى آن پوشانیدن عیبهاى بدن است از چشم خلق. بدرستى که ظاهر بدنت موضع نظر خلق است، پس چه اعتقاد دارى در عیبهاى باطنت که اطلاع بر آنها ندارد به غیر از خدائى که او داناى آشکار و نهان است پس به خاطر آور قبایح نفس خود را و مطالبه کن از نفست پوشانیدن آنها را به توبه و پشیمانى و حیاء و خوف و خشیت از خدا به حاضر ساختن قبایح در دلت، این فائده را مى دهد تا آنکه برانگیخته شود از ممکن خاطرت، لشگر خوف و حیاء، پس ذلیل شود به سبب آن نفس تو؛ و خوار شود در زیر این خجالت دل تو. و بایست در برابر الهى مثل ایستادن بنده مجرم بدکردارى که گریخته باشد از آقاى خود، و پشیمان شده و برگشته باشد، وسر بزیر افکند از حیاء و خوف الهى.

حضرت صادق صلوات الله علیه فرموده: ازین اللباس للمؤمنین لباس التقوى، و انعمه الایمان زیوردارترین لباسها براى بندگان مؤمن ، همانا جامه پرهیزگارى است و نرمترین آنها ایمان مى باشد. و لباس ‍ التقوى ذلک خیر، سوره اعراف آیه 26 و جامه پرهیزگارى بهتر مى باشد.



برگرفته از:

کتاب اسرار نماز * تالیف علامه فیض کاشانى (دانلود کتاب)


لینک مرتبط:

- در مقدمات نماز 1 (طهارت)

- در مقدمات نماز 2 (ازاله نجاست)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

در مقدمات نماز 2 (ازاله نجاست)

2- ازاله نجاست  
و اما در ازاله نجاست نیز متذکر باید شد به تطهیر قلب از نجاست اخلاق رذیله و معایب او؛ پس به درستى که تو را هرگاه امر کرده اند به تطهیر ظاهر جلد و آن پوستى است و به تطهیر لباس و آن چیزى است که دور از تو است پس غافل مشو از تطهیر دلت که آن ذات تو و پادشاه بدن تو است پس جهد کن در تطهیر آن ، به توبه و ندامت از آنچه تقصیر کرده اى از وظائف عبادات و از آنچه امر کرده اند و بجا نیاورده اى و از آنچه نهى فرموده اند و مرتکب شده اى و مصمم گردان عزم خود را بر ترک آن چه صادر شده از تو در زمان گذشته ، و به اینکه عود ننمائى در زمان آینده ، و طاهر گردان باطن خود را به توبه و انابه ، که آن محل نظر معبود حقیقى است .


جهت مطالعه ادامه کلیک رنجه بفرمایید...


برگرفته از:

کتاب اسرار نماز * تالیف علامه فیض کاشانى (دانلود کتاب)


لینک مرتبط:

- در مقدمات نماز 1 (طهارت)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ادامه مطلب ...

در مقدمات نماز 1 (طهارت)

و آن بر دو نوع است واجب و مستحب، آنچه واجب است طهارت، ازاله نجاست ، پوشانیدن عورت، مکان نماز، وقت نماز و استقبال به قبله مى باشد.
و مستحبات بسیار است مثل مسجد و اذان و اقامه و توجه به ششش ‍ تکبیرات و از براى هر یک از اینها وظایف قلبیه و اسرار خفیه است که اطلاع بهم مى رسد به آنها، به صفاى باطن و حضور قلب.
و آنچه ذکر کردیم در این کتاب ، نردبانى است از براى ترقى نمودن بسوى غیر اینها و وسیله اى است مستقیم براى سایر دقایق عبادات.
1 - طهارت  
پس بگذران به خاطر خود که تکلیف به شستن اطراف ظاهر و بدن و پاکیزه کردن آنها، به جهت آن است که بفهمند مردمان که این اعضاء نسبت به سایر اعضاء، زیادتر مباشر امور دنیا، و در کدورات دنیه آن منهمک مى باشند پس ‍ از اینجا قیاس کن که هرگاه امر به طهارت اعضاى طاهره شده باشد، پاک بودن دل که محل و موضع نظر رحمت الهى است ضرورتر است به جد و جهد در تطهیر. و بیشتر باید آن را پاک کرد؛ و از کدورت جسمانى و خطرات شیطانى پاک گردانیده شود از براى مناجات پروردگار. چنانچه در خبر وارد شده است : المصلى یناجى ربه شخص نمازگزار، با پروردگار خود راز مى گوید در خبر دیگر آمده است ان الله لاینظر الى صورکم ولکن ینظر الى قلوبکم خداوند وقلبهاى شما ازجهت آنکه قلب، رئیس ‍ اعظم است از براى این جوارح، و مخدوم همه اعضا بدن است ؛ و همه اعضاى بدن خدمه اویند. و امورى که موجب بعد از جناب اقدس الهى است آن نیز به فرمان دل از اعضا صادر مى شود لهذا این همه اهتمام در پاک ساختن او از نجاست محرمات و خباثت و خیالات فاسده شده است. تنظیف و تنزیه او با اعمال حسنه و نیتهاى نیکو و اجتناب از افعال رذیله ، سیئه ، بسى لازم است و در امر به تطهیر اعضاى ظاهره، تنبیه واضح است به پاکیزه گردانیدن عضوهاى باطنى، سیما قلب که آن مهبط فیوضات الهى و مورد تفضلات نامتناهى است البته باید در حین اقبال به عبادت و پرستش جناب اقدس احدیت، التفات از دنیا به قلب و حواس کرد به جهت دریافت سعادت اخروى و به این معنى در حدیث اشاره شده است که : دنیا و آخرت به مثابه دو زن هوو است که در عقد یک شوهر باشند، هرچند در استرضاى یکى از آنها، شوهر سعى کند، موجب آزردگى آن دیگرى مى شود و دنیا و آخرت به مثابه مشرق و مغرب است که هرچند به یکى نزدیک شوى ، از آن دیگرى دورتر مى شوى.


جهت مطالعه ادامه کلیک رنجه بفرمایید...



برگرفته از:

کتاب اسرار نماز * تالیف علامه فیض کاشانى (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ادامه مطلب ...

ظهور آثار ایمان در اعمال‏

[اى طالب مراتب عالى ایمان!] لازمه ایمان به خدا و رسول او و قرآن عظیم این است که مؤمن، اعمالش بدان گونه باشد که آثار تصدیق و ایمان از آن هویدا و آشکار باشد.*

* اسرار الصلوه؛ ص 144.



برگرفته از:

کتاب باده گلگون (چهار صد و چهل کلمه در سلوک الى الله) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

انکار مجهولات و خروج از ایمان‏

[اى عزیز!] اگر کسى بنایش را بر آن گذارد که هر مطلبى را که در بادى نظرش نفهمد نفى نماید، از ایمان خارج می ‏شود؛ بلکه به مقتضاى دستورالعمل امام صادق - صلوات الله و سلامه علیه - حتى اگر پس از تأمل و تحقیق هم نفهمد و آنگاه رد و انکار بنماید و این رد را براى خودش مذهب اخذ کند و به آن تدین‏1 نماید، از ایمان خارج می ‏شود. چه خوب است که انسان در این قبیل از مطالب که در کلمات انبیاء و اولیاء و علماء حقه است، اگر مشکلى داشته باشد و به کنه معنایش نرسد، به خداوند واهب العلم و العقل2 تضرع نموده و قصدش را خالص نماید و در کلمات ایشان مکرراً فکر نماید و اگر دستش به اتقیاى علماء برسد، از آنان سؤال نماید که اگر چنین کند، حتماً خداوند عالم یا همان مطلب را بر او می ‏فهماند و یا راه فهمیدنش را به او می ‏آموزد، چنانچه در آیه مبارکه می ‏فرماید: و الذین جاهدوا فینا لندینهم سبلنا؛3 (کسانى که در راه ما جهاد می ‏کنند، ما به طور مسلم آنان را به راه‏هاى خودمان هدایت خواهیم کرد).

و از حضرت رسالت پناه (صلى الله علیه و آله و سلم) روایت است که فرمود: هر کسى را دو چشم (سر) و باطن هست که با آن‏ها غیب را می ‏بیند و چون خداوند عالم به بنده ‏اى اراده خیر فرماید، چشم‏هاى باطن (سر) او را باز می ‏کند.4

1- دین دارى؛ دین ورزى.
2- بخشنده و عطا کننده دانش و خرد.
3- سوره عنکبوت؛ آیه 69.
4- عن على بن الحسین (علیه السلام) فى حدیث طویل یقول فیه: الا ان للعبد اربع اعین، عینان یبصر بهما امر دینه و دنیاه و عینان یبصر بها امره آخرته، فاذا اراد الله بعید خیراً له العینین اللتین فى قلبه فابصر بهما الغیب و امر آخرته.... بحارالانوار؛ ج 58 ص 250.



برگرفته از:

کتاب باده گلگون (چهار صد و چهل کلمه در سلوک الى الله) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

حکمت گرفتن ناخن

[اى عزیز!] فرد مراقب [باید] بداند که ایذاء و اذیت و ظلم و تشبه به درندگان، نزد خداى تبارک و تعالى دشمن داشته شده، به نحوى که ذات اقدس حق، راضى نگشته که حتى آلت سبعیت و درندگى در بدن انسان باشد و لذا دستور به گرفتن ناخن‏ها داده است‏*.

* اسرار الصلوه؛ ص 107.


برگرفته از:

کتاب باده گلگون (چهار صد و چهل کلمه در سلوک الى الله) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت10)

و کـان الحـسـن عـلیه السلام یقول : یابن آدم من مثلک و قد خـلى ربـک بـیـنـه و بـیـنـک مـتـى شـئت ان تـدخـل الیـه تـوضـاءت و قـمـت بـیـن یـدیـه و لم یـجعل بینک حجابا و لا بوابا تشکو الیه . همومتک و فاقتک و تطلب منه حوائجک و تستعینه على امورک .
حـضـرت امـام حـسـن عـلیـه السـلام فـرمود: اى پسر آدم کیست مـثـل تـو که خداى تو بین خود و تو را خلوت قرار داده ، هر زمـان خـواسـتـه بـاشـى تـجـدیـد وضـو مـى کـنـى و در مـقـابـل او مـى ایـسـتى و هیچ حاجب و دربانى براى تو قرار نداده هم و غم خود را به او شکایت مى کنى و فقر احتیاج خود را بـه او مى گویى و حاجاتت را از او مى خواهى و بر امور خود از او یارى مى جویى .
و کان یقول اهل المسجد زوار الله و حق على المزور التحفة لزائره .
و آن بـزرگـوار مـى فـرمـود: کـسانى که در مسجد مى روند زیـارت کـنندگان خداى متعال هستند. و سزاوار است کسى که بـه زیـارت او مى روند به زیارت کنندگان تحفه و هدیه مرحمت فرماید.
و روى ان المـنـتـخم فى المسجد یجد بها خزیا فى وجهه یوم القیمة .
و روایـت شـده : کـسـى کـه نـخـامـه و اخلاط سینه و آب دهن و بینى را در مسجد انداخت در روز قیامت براى اینکه آثار خزى و خـوارى در او ظاهر باشد آن آب دهن و نخامه را در پیشانى خود و صورت خود خواهد یافت .
و کـان النـاس فـى المـسـاجـد ثـلاثـه اصناف صنف فى الصلوه و صنف فى تلاوه القرآن و صنف فى تعلم العلوم فـاصـبـحـوا صـنـف فـى البـیـع و الشراء و صنف فى غیبة النـاس و صـنـف فـى الخـصـومـات و الاقوال الباطل .
مـردم در مـسـجـد سـه دسـتـه بـودنـد یـک دسـتـه بـه نـمـاز مـشـغول بودند و یک دسته تلاوت قرآن کریم مى نمودند و دسـتـه سـوم بـه درس گـفـتـن و یـاد گـرفـتـن عـلوم دیـنـى مـشـغـول بـودنـد. امـا اکـنـون چنین شده که در مسجد یک دسته مـشـغـول مـعامله و بیع و شراء هستند. دسته اى به غیبت مسلمین پـرداخـته و دسته دیگر مشغول گفت و شنود و مخاصمه و رد بدل گفتار باطل با یکدیگر مى باشند.
و قـال عـلیـه السلام : لیعلم الذى یتنخم فى القبله انه یبعث و هى فى وجه .
فـرمـود: کـسـانـى که نخامه و اخلاط سینه و آب دهان را به طـرف قبله مى اندازد باید بدانند که در قیامت مبعوث خواهند شد در حالى که در صورت آنها آن آب دهان دیده مى شود.
و قـال یقول الله تعالى : المصلى یناجینى و المنفق یقرضنى فى الغنا ثم یتقرب الى .
فـرمـود: خـداى مـتـعـال مـى فرماید: نمازگزار با من راز مى گوید و مناجات مى کند و آن کس که در راه من مالش را بخشش مـى کـنـد بـه مـن قـرض مـى دهـد در حال توانایى پس به سوى رحمت من نزدیک مى شود.
و قـال : ان الرجـلیـن یـکـونـان فـى صلوة واحدة و بینهما مـثـل مـا بـیـن السـمـاء و الارض مـن فضل الثواب .

فرمود: دو نفر مشغول یک نماز مى باشند و تفاوت فضیلت و ثواب نماز آن دو مانند فاصله بین آسمان و زمین است .


برگرفته از:

کتاب ترجمه ارشاد القلوب دیلمی(دانلود کتاب)


لینک های مرتبط:

- در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت1)

- در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت2)

- در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت3)

- در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت4)

- در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت5)

- در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت6)

- در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت7)

- در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت8)

- در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت9)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت9)

و لو عـلم النـاس مـا للمـؤ مـن عندالله لخضعت له الرقاب فـان الله تـعـالى اشـتق للمؤ من اسما من اسمائه فالله هو المـؤ مـن سـبحانه و سمى عبده مؤ منا تشریفا له و تکریما و انه یوم القیمة یومن على الله فیجیر ایمانه .
و اگـر مـردم مـى دانـسـتـند که مؤ من را در نزد حق تعالى چه مقامى است هر آینه گردنها براى او خاضع مى شد. پس به درستى که خداى تعالى براى مؤ من اسمى از اسمهاى خود را جـدا فـرمـوده خـداى مـتـعـال مـؤ مـن است و بنده اش را مؤ من نام گـذارده بـراى شـرافت و کرامت و بزرگوارى که براى او قـائل اسـت . و جـهـت دیـگـر کـه خـداى مـتـعـال بـنـده خـود را مـؤ مـن نـامیده اینکه در قیامت امان مى دهد کـسـانـى را بـر خـدا و امـان دادن او مـورد قبول واقع خواهد شد.
و قـال الله تـعـالى : لیاءذن بحرب منى من اذى مؤ منا او اخافه .
خـداى مـتـعال فرموده : باید اعلان جنگ با مرا بدهد کسى که مؤ منى را اذیت کند یا اینکه او را بترساند.
و کـان عـیـسـى عـلیـه السـلام یـقـول یـا مـعشر الحواریین تـحـبـبـوا الى الله ببغض اهل المعاصى و تقربوا الى الله بـالبـعـد عـنـهم و التمسوا رضاه فى غضبهم و اذا جالستم فـجالسوا من یزید فى عملکم منطقه و یذکرکم الله رویته و یرغبکم فى الآخرة عمله .
حـضـرت عـیـسـى بـن مریم ـ على نبینا و آله و علیه السلام ـ فـرمـود: اى جـمـاعـت حـواریـیـن با خدا دوستى کنید به دشمن داشـتـن اهـل گناه و معصیت . و به خدا تقرب بجویید به دور شـدن از آنـهـا. و رضـاى خدا را طلب کنید در به غضب آوردن آنـهـا. و هـرگـاه خواستید هم نشینى براى خود داشته باشید پس با کسى مجالست و همنشینى کنید که گفتار او سبب زیاد شـدن اعـمـال خـیـر شـما باشد و دیدن او خدا را به یاد شما بیاورد و عمل او سبب رغبت شما به آخرت گردد.
و قـال امـیـرالمـؤ مـنـیـن علیه السلام لابى ذر: الزم قلبک الفـکـر و لسـانـک الذکـر و جـسدک العبادة و عینیک البکاء من خـشـیة الله . و لا تهتم برزق غد. و الزم المساجد و ان عمارها هم اهل الله و خاصته قراء کتابه العاملون به .
حـضـرت امیرالمؤ منین علیه السلام به جناب ابوذر فرمود: قـلب خـود را از فـکـر جـدا مـکن و زبان خود را دائما به ذکر بـدار و بـدن خـود را بـه عـبـادت بدار و دو چشم خود را به گریه از خوف خدا عادت بده . و در غم روزى فردا مباش . و از مـسـاجـد جـدا مـشـو، بـه درستى که تعمیر کنندگان مساجد اهـل الله مـى باشند. و کسانى به مساجد اختصاص دارند که قرآن را مى خوانند و به آن عمل مى کنند.
و قال علیه السلام المروة ست ثلاث فى السفر و ثلاث فـى الحـضـر فـالتـى فـى الحضر تلاوة القرآن و عمارة المـسـاجد و اتخاذ الاخوان فى الله . و اما التى فى السفر بذل الزاد و حسن الخلق و المعاشرة بالمعروف .

فـرمـود: مـروت در شش چیز است سه چیز در سفر و سه چیز در حـضـر. پـس ‍ آنـچـه در حـضـر است عبارتند از 1ـ تلاوت قـرآن 2ـ مـسـاجـد را معمور کردن یعنى زیاد در مساجد رفتن و نماز خواندن 3ـ برادران دینى براى خود اختیار کردن که در امـور دیـنـى از آنـها استمداد و کمک بگیرد و اما آنچه در سفر اسـت عـبـارتـنـد از: 1ـ آن توشه و خوراکى که همراه دارد در مـوقـع خوردن به دیگران هم بدهد. 2ـ با همراهان و رفیقان بـا اخـلاق نـیـکو رفتار کند. 3ـ معاشرت و مصاحبتش با آنها به خوبى باشد و رفیقان را از خود منزجر نکند.



برگرفته از:

کتاب ترجمه ارشاد القلوب دیلمی(دانلود کتاب)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت8)

و من دعا لظالم بالبقاء فقد احب ان یعصى الله . و من ظلم بحضرته مؤ من او اغتیب و کان قادرا على نصره و لم ینصره فـقـد بـاء بـغـضب من الله و رسوله و من نصره فقد استوجب الجنة من الله .
و هـر کـس بـراى بـقـاى ظـالمـى دعا کند همانا دوست دارد که معصیت خدا شود و کسى که در حضور او به مؤ منى ظلم شود یـا غـیـبت مؤ منى گردد و او بر یارى کردن او قادر باشد و یـارى نـکـنـد پـس بـه تـحـقـیـق کـه مـشـمـول غـضـب خـدا و رسـول شده است . و کسى که او را یارى کند پس به تحقیق که از جانب خداوند متعال بهشت بر او واجب شده .

و ان الله تـعـالى اوحـى الى داود قـل لفلان الجبار انى لم ابعثک لتجمع الدنیا على الدنیا و لکـن لتـرد عـنـى دعـوة المـظـلوم و تـنصره فانى الیت على نفسى ان انصره و انتصر له ممن ظلم بحضرته و لم ینصره .

و بـه درسـتـى کـه خـداى متعال به داوود علیه السلام وحى فرمود که : به فلان سلطان جبار بگو من تو را در این مقام قـرار نـدادم کـه دنـیـا را جـمـع آورى کـنـى و امـوال را بـر روى یـکـدیـگـر انـباشته نمایى ، لیکن تو را فـرسـتادم که ناله مظلومان را رد کنى و آنها را یارى کنى . به درستى که من قسم یاد کرده ام و بر خود لازم کرده ام که مـظـلوم را یـارى کـنـم و انـتـقام بگیرم از آن کس که مظلوم در حضور او ظلم شده و او یارى اش نکرده است .
و قـال النـبـى صـلى الله علیه و آله : من اذى مؤ منا و لو بـشـطـر کـلمـة جاء یوم القیمة مکتوب بین عینیه آیسا من رحمة الله و کـان کـمـن هـدم الکـعـبـة و البـیـت المـقـدس و قتل عشرة آلاف من الملائکة .
پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: کسى که مؤ منى را اذیت کند و لو به جزء کلمه روز قیامت بیاید در حالى که بین دو چشم او نوشته شده که او ماءیوس از رحمت خدا است و مـانـند کسى است که خانه کعبه و بیت المقدس را خراب کرده است و ده هزار از ملائکه را کشته است .
و قـال رفاعة بن اعین قال لى الصادق علیه السلام : الا اخـبـرک باشد الناس عذابا یوم القیمة قلت بلى یا مولاى . قـال اشـد النـاس عذابا یوم القیمة من اعان على مؤ من بشطر کـلمـة ثـم قـال الا اخـبرک باشد من ذلک فقلت بلى یا سیدى قـال مـن اعـاب عـلى شـى ء مـن قـوله او فـعـله ثـم قـال ادن منى ازدک احرفا آخر ما آمن بالله و لا برسوله و لا بـولایـتـنـا اهل البیت من اتاه المؤ من فى حاجة لم یضحک فى وجـهـه فان کانت عنده قضاها و ان لم تکن عنده تکفلها له حتى یقضیها له و ان لم یکن کذلک فلا ولایة بیننا و بینه .
رفاعة بن اعین گفت حضرت صادق علیه السلام فرمود: آیا خبر ندهم تو را از کسى که در قیامت عذابش از همه سخت تر اسـت ؟ عـرض کـردم : بـلى یـابـن رسـول الله اى مـولاى من . فرمود، آن کس عذابش بیشتر است کـه بـر ضـرر مـؤ مـن چیزى بگوید گرچه به جزء کلمه . پس فرمود: آیا سخت تر از این را به تو خبر ندهم ؟ گفتم : بـلى یا سیدى ، فرمود: کسى که عیب گیرد به گفتار یا کـردارش . پـس فـرمـود نـزدیـک بـیـا تـا زیـادتـر به تو بـگـویـم . ایـمـان بـه خـدا و رسـول و بـه ولایـت مـا اهل بیت نیاورده کسى که مؤ منى در نزد او آید براى حاجتى و در صـورت او نـخـنـدد. پس اگر بر آوردن حاجت او ممکن است انـجـام دهـد والا در نظر بگیرد و عهده دار شود که حاجت او را روا کـنـد و هـرگـاه چـنـیـن نـکرد هیچ دوستى بین ما و او وجود ندارد.



برگرفته از:

کتاب ترجمه ارشاد القلوب دیلمی(دانلود کتاب)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت7)

و روى ان الله تعالى یقول فى بعض کتبه یابن آدم انا حى لا اموت اطعنى فیما امرتک اجعلک حیا لا تموت . یابن آدم انـا اقـول للشـى کـن فـیـکـون اطـعـنـى فـیـما امرتک اجعلک تقول للشى کن فیکون .
روایـت شـده کـه خـداى مـتـعـال در بـعـض از کتابهاى خود مى فرماید: اى فرزند آدم من زنده اى هستم که نمى میرم تو مرا اطاعت کن در آنچه به تو امر مى کنم تا تو را زنده اى قرار دهم که نمیرى . اى فرزند آدم من در ایجاد هر چیز مى گویم بـوده بـاش پـس موجود مى شود. اطاعت من کن در آنچه تو را امـر کـردم تـا تـو را چـنـان قرار دهم که به چیزى بگویى بوده باش پس ‍ موجود شود.
و کـذلک قـال الله تـعـالى فـى کـتابه العزیز: و لکم فـیـهـا مـا تشتهى انفسکم و لکم فیها ما تدعون نزلا من غفور رحیم .(1)
و هـمـچـنـیـن خداى متعال در کتاب عزیزش قرآن کریم فرموده اسـت : و بـراى شـمـاسـت در بـهـشـت آنـچـه مـیـل به آن داشته باشید و براى شماست آنچه طلب کنید در حـالى کـه آنـها از جانب خداى آمرزنده مهربان فرود مى آید، یعنى هر چه هست از رحمت خداست .
و قـال رسـول الله صلى الله علیه و آله : ثلاث مهلکات و ثلاث منجیات فاما المهلکات فشح مطاع و هوى متبع و اعجاب المرء بـنـفـسـه و اما المنجیات فخشیة الله فى السر و العلانیة و القـصـد فى الغنى و الفقر و العدل فى الرضا و الغضب .
پـیـغـمـبـر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: سه چیز هلاک کننده است و سه چیز نجات دهنده . اما هلاک کننده ها عبارتند از: 1ـ بـخلى که در وجود شخص باشد و آن را اطاعت کند، یعنى ظاهر کند 2ـ میل و خواهش ‍ نفسانى که از آن پیروى شود. 3ـ و ایـنکه شخص خود پسند باشد و خود را بزرگ شمارد. و اما نجات دهنده ها عبارتند از: 1ـ ترس از خدا در پنهان و آشکار. 2ـ مـیـانـه روى در امـر مـعـاش در حـال بـى نـیازى و فقر 3ـ رفـتـار و گـفـتـار عـادلانـه در حـالى کـه از طـرف مقابل خود راضى باشد یا غضبناک .
و قـال الحـسـن عـلیـه السـلام : لقـد اصـبـحت اقوام کانوا یـنـظـرون الى الجـنـة و نـعـیـمـهـا و النـار و جحیمها یحسبهم الجاهل مرضى و ما بهم من مرض و قد خولطوا و انما خالطهم امـر عـظیم خوف الله و مهابته فى قلوبهم و کانوا یقولون لیس لنا فى الدنیا من حاجة و لیس لها خلقنا و لا بالسعى لهـا امـرنـا انـفـقـوا امـوالهـم و بذلوا دمائهم و اشتروا بذلک رضـا خـالقـهـم عـلمـوا اشـترى منهم اموالهم و انفسهم بالجنة فـبـاعـوه و ربـحـت تـجـارتـهـم و عظمت سعادتهم و افلحوا و انجحوا.
امام حسن علیه السلام فرمود: هر آینه به تحقیق در این عالم کـسـانـى صـبح کردند که نظر به بهشت و نعمت هاى آن مى کـردنـد و آتـش و حـرارت آن را مـى دیـدنـد کـسـى کـه جـاهـل بـه حـال آنـهـا بود چون آنها را مى دید گمان مى کرد مـریـض هـسـتـنـد و حـال آنکه در آنها مرضى نیست آنان از امر عـظـیـمـى مـضطربند خوف و هیبت خدا در قلبهاى آنها آنان را مـضطرب کرده است . و چنین مى گویند: ما را به دنیا حاجتى نـیـسـت و بـراى آن خـلق نـشـده ایم و ماءمور کوشش براى آن نـیـستیم . مالهایشان را در راه خدا انفاق و بخشش ‍ مى کنند. و خـونـهـاى خـود را بـراى حـفـظ دیـن مـقـدس اسـلام بـذل مـى کـنـنـد و بـه ایـن وسـیـله رضـایـت خـداى خـود را تحصیل و خریدارى مى کنند. مى دانند مالها و جانهاى آنها از آنـهـا خریدارى شده و در مقابل بهشت به آنها داده شده . پس فروختند و تجارت با نفعى انجام دادند و سعادت بزرگى به دست آوردند و رستگار شدند و به مطلوب خود رسیدند.
فـاقـتـفـوا آثـارهـم رحـمـکـم الله و اقـتدوا بهم فان الله تـعـالى وصـف لنـبـیـه صـلى الله عـلیـه و آله صفة آبائه ابـراهـیـم و اسـمـاعـیـل و ذریـتـهـمـا و قال فبهدیهم اقتده و اعلموا عبادالله انکم ماءخوذون بالاقتداء بـهـم و الاتـبـاع لهـم فـجـدوا و اجـتهدوا و احذروا ان تکونوا عـوانـا للظـالم فـان رسـول الله صـلى الله عـلیـه و آله قـال مـن مـشـى مـع ظـالم یـعـیـنـه على ظلمه فقد خرج من ربقة الاسلام و من حالت شفاعته دون حد من حدود الله فقد حاد الله و رسـوله و مـن اعـان ظـالمـا لیبطل حقا لمسلم فقد برء من ذمة الاسلام و من ذمة الله و ذمة رسوله .
پس آثار آنها را پیروى کنید خدا شما را رحمت کند و به آنها اقـتـدا کـنـیـد. پـس بـه درسـتـى کـه خـداونـد مـتعال براى پیغمبرش وصف فرمود صفت پدرانش ابراهیم و اسـمـاعـیـل و ذریـه آنـهـا را فرمود به هدایت آنها اقتداء کن و بـدانـیـد اى بـنـدگـان خدا شما در اقتداى به آنها مورد سؤ ال هـسـتید و از پیروى از آنها مؤ اخذه خواهید شد. پس جدیت و کـوشـش کـنـیـد و بـپـرهیزید از اینکه کمک ظالم باشید. به درسـتـى که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: کسى کـه بـا ظـالمـى بـرود که او را یارى کند پس به تحقیق از قـیـد اسـلام خارج شده است ، و کسى که شفاعت در عدم اجراى حـدى از حـدود اسـلام نـمـایـد و مانع اجراى آن شود با خدا و رسـول او دشـمـنـى کـرده و کـسـى کـه ظـالمـى را بـراى باطل ساختن حق مسلمانى کمک نماید او از اسلام بیرون رفته و از ذمه خدا و رسول خارج شده است .

1- سوره فصلت آیه 31 و 32.



برگرفته از:

کتاب ترجمه ارشاد القلوب دیلمی(دانلود کتاب)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت6)

و اعـلمـوا ان القـبـر روضـة من ریاض الجنة او حفرة من حفر النیران فمهدوه بالعمل الصالح .
و بدانید به درستى که قبر باغى است از باغهاى بهشت یا گـودالى اسـت از گـودالهـاى آتـش. پـس او را بـا اعمال صالح خوابگاه و آرامگاه خود قرار دهید.
فـمـثـل احـدکـم یـعـمـل الخـیـر کـمـثـل الرجـل یـنـفـذ کـلامـه یـمـهـد له قال الله تعالى : فلانفسهم یمهدون .(1)
پـس کـسـى از شـمـا عـمـل خـیـر مـى کـنـد مثل او مثل کسى است که نفوذ کلام داشته باشد دستور دهد تا لوازم آسایش او را تهیه کنند که وقتى وارد شد هر چیز به جاى خود آماده باشد. خداى متعال جلت عظمته مى فرماید: آنها بـه واسـطـه اعـمـال صـالح بـراى خود آسایشگاه تهیه مى کنند.
و اذا راءیـتـهـم الله یـعـطـى العـبـد مـا یـحب و هو مقیم على مـعـصـیـتـه فـاعـلمـوا ان ذلک اسـتـدراج له قال الله تعالى : سنستدرجهم من حیث لا یعلمون .(2)
و هـر گـاه دیدید خداى متعال آنچه بنده دوست دارد به او مى دهـد و حـال آنـکـه آن بنده به گناه و معصیت خود ادامه مى دهد پـس بـدانـیـد ایـن اسـتـدراج اسـت بـراى آن بـنـده . خـدا مـى فـرماید: به زودى آنها را به عذاب مى افکنیم از جایى که فهم آن نکنند.
مـعـنـى اسـتـدراج ایـن اسـت کـه: خـداى مـتـعال بنده را در اثر اعمال زشتش ‍ تدریجا جزا مى دهد به نحوى که خود بنده نمى داند و مغرور مى شود به نعمت هاى الهـى تـا اینکه به یکبار نعمت ها از او سلب مى شود و به حسرت مبتلا مى گردد.
پـس کـسـى کـه در نـعـمـت الهـى واقـع اسـت اولا بـایـد در شـکرگزارى کوشش ‍ کند و ثانیا خائف از سلب نعمت باشد و از خدا بخواهد که او را موفق بدارد به شکر نعمت و همیشه خـود را مـقـصـر بـدانـد و بـه درگـاه خدا اظهار شرمسارى و تضرع و زارى نماید.
سـئل ابـن عـبـاس عـن صـفـه الذین صدقوا الله للمخافه فـقـال هـم قـوم قـلوبـهـم مـن الخـوف قرحه محزونه و اعینهم بـاکـیـه و دمـوعـهـم عـلى خـدودهم جاریه یقولون کیف نفرح و الموت من و رائنا و القبر موردنا و القیمه موعدنا و على الله عـرضـنـا و شـهـودنا جوارحنا و الصراط على جهنم طریقنا و عـلى الله حـسـابنا فسبحان الله و تعالى فانا نعوذ به من السـن و اصـفـه و اعـمـال مـخـالفـه مـع قـلوب عـارفـه فان العـمـل ثـمـره العـلم و الخـوف ثـمـره العمل و الرجاء ثمره الیقین .
از عبدالله بن عباس سؤ ال شد کسانى که از خدا مى ترسند صـفـات و عـلامـات آنها چیست ؟ فرمود: آنها کسانى هستند که قـلبـهـاى آنـها از ترس ‍ خدا مجروح و محزون است . و چشمان آنها گریان است و اشک آنها بر صورتهایشان جارى است . مـى گـویـنـد: چـگـونـه فـرحـنـاک و خـوشـنـود بـاشـیـم و حـال آنـکـه مـرگ دنـبال ماست ، و محل ورود ما قبر است و قیامت وعـدگـاه مـاسـت ، و بـر مـحضر عدل الهى عرضه داشته مى شویم ، و اعضا و جوارح ما بر ما شهادت مى دهند. و راه عبور مـا بـر صـراط اسـت کـه از بـالاى جـهنم است و حساب ما بر خداى متعال است . که منزه از هر عیب است و بلند مرتبه است از ایـنـکه به غیر او مقایسه شود. و ما پناه مى بریم به او از زبانى که به توصیف او گویا باشد و اعمالى که با امر و فـرمـان او مخالف است با اینکه قلوب عارف و آشناى به او هـسـتند. پس به درستى که عمل نتیجه علم است و ترس از خدا نتیجه عمل است و امید به رحمت حق نتیجه یقین است .
و مـن اشـتـاق الى الجـنـه اجـتـهـد فـى اسـبـاب الوصـول الیـهـا و مـن حذر النار تباعد مما یدنى الیها و من احب لقاء الله استعد للقائه .

و هر کس مشتاق بهشت باشد کوشش در چیزهایى است که سبب رسـیـدن به آن است . و کسى که از آتش مى ترسد از آنچه او را بـه آتش نزدیک مى کند دور مى شود و کسى که خدا را دوسـت دارد و لقـاى رحـمـت او را مى خواهد براى لقاى او مهیا مى شود.


1- سوره روم ، آیه 44.
2- سوره اعراف ، آیه 182.



برگرفته از:

کتاب ترجمه ارشاد القلوب دیلمی(دانلود کتاب)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت5)

و قال رسول الله علیه و آله : خیر الرزق ما یکفى و خیر الذکر ما یـخفى و انى اوصیکم بتقوى الله و حسن النظر و لانفسکم و قـلة الغـفلة عن معادکم و ابتیاع ما یبقى بما یفنى و اعلموا انها ایام معدودة و الارزاق مقسومة و الآجال معلومة و الآخرة ابد لا امد له و اجل لا منتهى له و نعیم لا زوال له فاعرفوا ما تریدون و ما یراد بکم و اترکوا من الدنیا ما یشغلکم عن الآخرة و احذروا حسرة المفرطین و ندامة المعترین .
پـیـغـمبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: بهترین رزق آن اسـت که به قدر کفایت باشد. و بهترین ذکر آن است که پنهان باشد. و من به شما وصیت مى کنم به تقوى و ترس از خداى متعال . و نسبت به خودتان نظر خوب داشته باشید، یعنى خیر خود را بخواهید و موجبات گرفتارى دنیا و آخرت را بـه خاطر هواى نفس و خواهشهاى حیوانى براى خود ایجاد نـکـنـیـد. و از مـعـاد و جـاى بـازگـشـت خـود کـم غـافـل بـاشـید. و با چیزهاى فانى دنیا که در دست شماست چـیـزهـاى بـاقـى آخـرت را خـریـدارى نـمـایید. و بدانید که زندگى دنیا روزهاى مختصر و معدودى است . و روزى ها قسمت شـده اسـت . و پـایـان ایـن زنـدگـى در نـزد خـداى متعال جلت عظمته معلوم است . و زندگى آخرت ابدى است که فـانـى نـمـى گـردد و آخرى براى آن تصور نمى گردد و پایانى ندارد، و نعمتى است که نابود نخواهد شد و بدانید کـه چـه اراده مى کنید و از شما چه خواسته شده است و آنچه از ایـن دنـیـا کـه شـما را از آخرت باز مى دارد ترک کنید. و دورى کـنـیـد از حـسـرتـى کـه بـراى افراط کنندگان است ، یعنى کسانى که در این عالم زیاده روى مى کنند در بهره مند شـدن از دنیا در قیامت حسرت مى برند که مى توانستیم به عـوض ایـنـهـا کـارهـایـى انجام دهیم که امروز از آن بهره مند شویم و دنیا ما را سرگرم کرد تا دست ما از انجام این کارها کـوتـاه شـد و هـمـچـنـیـن دورى کـنـیـد از پـشـیـمـانـى اهـل غـرور، یـعـنـى آنـهـا که گول شیطان و دنیا خورده اند و اوقـات عـمـر عـزیـز خـود را ضـایـع و باطل نموده اند روزى پشیمان خواهند شد.
و اسـتـدرکـوا فـیـمـا بـقـى مـافـات و تـاءهـبـوا للرحـیـل مـن دارالبـوار الى دارالقـرار و احـذروا المـوت یفجاءکم على غرة و یعجلکم عن التاءهب و الاستعداد و ان الله تعالى قال : فلا یستطیعون توصیة و لا الى اهلهم یرجعون .(1)
و بـا آنـچه از عمر باقى مانده تلافى کنید و جبران نمایید آنـچه را که از دست رفت و فوت شد. و مهیاى کوچ کردن از مـنـزل هـلاکت و موقت دنیا به سوى خانه اى که جاى همیشگى اسـت بـاشـیـد. و بترسید از اینکه مرگ شما دفعة برسد و شـمـا در حـال غـرور بـه دنـیـا باشید و دیگر نتوانید مهیا و مـسـتـعـد بـراى زنـدگـى دائمـى خـود گـردیـد، و خـداى مـتـعـال مـى فـرماید: وقتى مرگ آنها رسید استطاعت و قدرت ندارند که وصیت کنند یا به سوى اهلشان برگردند.
فـرب ذى عـقـل اشـغـله هـواه عـمـا خـلق له حتى صار کمن لا عـقـل له و لا تـعـذروا انـفـسـکـم فـى خـطـائهـا و لا تـجـادلوا بـالبـاطـل فـیـمـا یـوافـق هواکم و اجعلوا همکم نصر الحق من جـهـتـکـم او مـن جـهـة مـن یـجـادلکـم فـان الله تـعـالى یـقول : یا ایها الذین امنوا کونوا انصار الله ،(2) فلا تکونوا انصارا لهوائکم و الشیطان .
پـس چه بسیار صاحب عقلى که هواهاى نفسانى او را از آنچه که براى آن خلق شده باز داشته تا جایى که مانند کسانى کـه عـقـل نـدارنـد عـمـل مـى کـنند. و هیچگاه براى نفسهاى خود عذرتراشى نکنید که او را در خطاهایش ‍ معذور بدانید، بلکه او را مقصر و متجاوز بدانید و با او به خطاب و عتاب رفتار کـنـیـد کـه چـرا چـنین و چنان کردى تا سبب شود طمع او قطع گـردد و دیـگـر مـیـل بـازگـشـت به گناه و معصیت ننماید. و مـطـابـق خـواهـش نـفـس خـود مـجـادله در بـاطـل نـکـنـیـد. و همت خود را در یارى کردن حق قرار دهید چه ایـنـکـه از طرف شما حاصل گردد یا از طرف آن کس که با شـمـا مـجـادله مـى کـنـد، چـون خداوند تعالى مى فرماید: اى اهـل ایـمـان یـاران خـدا بـوده بـاشـیـد پـس یـاران میل خود یا شیطان نباشید.

و اعـلمـوا مـا هـدم الدیـن مـثـل امـام ضـلاله ضـل و اضـل و جـدال مـنـافـق بـالبـاطل و الدنیا قطعت رقاب طـالبـیـها و الراغبین الیها. و بدانید به درستى که هیچ کـس دین را مثل دو نفر خراب نکرد: یکى پیشوا و رهبر گمراه کـه خـود گـمـراه و دیـگـران را هـم گمراه مى کند. و دیگرى مـنـافـقى که از راه باطل جدال مى کند. و دنیا گردن طالبین خـود را قـطـع کـرد و آنـان کـه رغـبـت و میل به آن داشتند نیز به همین سرنوشت گرفتار شدند.

1- سوره یس ، آیه 50.
2- سوره صف ، آیه 14.


برگرفته از:

کتاب ترجمه ارشاد القلوب دیلمی(دانلود کتاب)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

آیت الله بهجت: اگر ما دعوت حضور او را نپذیریم، ما چه هستیم؟!

شخصى از آیت الله بهجت پرسید: در روایت است که «اوّل الوقت رضوان الله و آخر الوقت غفران الله و ملعون من اخره الصلاة.» آیا این شخص گناه کرده که لایق غفران یا لعنت است؟
استاد فرمود: باید درباره ى جایى باشد که شخص قصد توهین نسبت به اوّل وقت خواندن نماز داشته باشد که در این صورت، توسعه هم براى وى روا نیست.
شخصى از سلطانى، براى حلّ مشکل خود وقت مى خواهد تا به حضورش برسد به او وقت مى دهند و وى اذن حضور مى یابد، در عین حال، چه تشریفات و موانعى براى رسیدن او به حضور سلطان پیش مى آید تا به خدمتش برسد. خداوند ما را در اوّل وقت دعوت فرموده، بدون هیچ مانعى امّا اگر ما دعوت حضور او را نپذیریم، ما چه هستیم؟!
استاد در این جا حکایت استاندار مشهد را که در روز عید غدیر، در مجلسى که به مناسبت آن روز تشکیل شده بوده نقل فرمود: که استاندار گفته است: من در کنار یکى از علماى اهل تسنن به نام مردوخ نشسته بودم، سخن گوى مجلس، جریان تیرى را که به پاى امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ رفته بود و به دستور امام حسن ـ علیه السّلام ـ در حال نماز درآوردند، نقل کرد. مردوخ به من گفت: چه افسانه هایى مى گویند، مگر مى شود؟! من ناراحت شدم امّا جوابى نداشتم، از طرفى آبروى شیعه در خطر بود که دیگران هم این سخن را در آن مجلس مى شنیدند. فورى کلامى به من الهام شد که من مى دانم از من نبود، گفتم: قرآن مى فرماید: (فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَ قُلْنَ حَـشَ لِلَّهِ مَا هَـذَا بَشَرًا)1 ; (پس چون ]زنان[ او را دیدند، وى را بس شگرف یافتند و ]از شدت هیجان [دست هاى خود را بریدند و گفتند: منزّه است خدا، این بشر نیست، این جز فرشته اى بزرگوار نیست.) چه شد که زنان دست هاى خود را بریدند و نفهمیدند؟ مردوخ هیچ نگفت! سپس استاد بهجت فرمود: در مقابل مشاهده ى جمال مطلق، اگر کسى چنین باشد، چه مانعى دارد؟

([1]) سوره ى یوسف، آیه ى 31.


برگرفته از:


لینک مطلب



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت4)

و على العاقل ان یکون له ساعة یناجى فیها ربه و ساعة یـتـفـکـر فـیها صنع الله و ساعة یحاسب فیها نفسه و ساعة یـتـخـلى فـیـهـا لحـاجـتـه مـن حـلال و عـلى العـاقـل ان لا یـکـون سـاعیا الا فى ثلاث تزود لمعاد و مرمة لمـعـاش او لذة غـیـر مـحـرم و عـلى العـاقـل ان یـکـون بصیرا بزمانه مقبلا على شاءنه حفظا للسانه .
و بـر شـخص عاقل است که بوده باشد براى او ساعتى که در آن بـا خـداى خـود مـنـاجـات کـنـد، و سـاعـتـى کـه در آن در مـصـنـوعـات خـدا فکر کند و ساعتى که در آن به حساب خود بـرسد، و ساعتى که در آن خلوت کند و به حاجتهاى خود از راه حلال برسد. و بر عاقل است که کوشش او نباشد مگر در سـه چـیـز یـا بـهـره بـردارى بـراى مـعـاد خود، یعنى انجام عـبـادات و خـدمـت بـه خـلق یا اصلاح کردن امر معاش و لوازم زندگى خود و کسانى که تحت سرپرستى او مى باشند یا لذتى که حرام نباشد. و بر عاقل است که به زمان خود بینا بـاشـد و شـؤ ون و شـخصیت خود را حفظ کند و زبان خود را نگهدارى کند.
و فـى تـوریـة مـوسـى (ع ) عـجـبـت لمن ایقن بالموت کیف یـفرح و لمن ایقن بالحساب کیف یذنب و لمن ایقن بالقدر کیف یـحزن و لمن ایقن بالنار کیف یضحک و لمن رآى تقلب الدنیا بـاءهـلهـا کـیـف یـطـمـئن الیـهـا و لمـن ایـقـن بـالجـزاء کـیف لا یـعـمـل و لا عـقل کالدین و لا ورع کالکف و لا حسب کحسن الخلق .
و در تـورات موسى نوشته شده : عجب دارم از کسى که یقین بـه مـرگ دارد چـگـونـه خـوشنود است . و کسى که یقین به حـسـاب دارد چـگـونـه گناه مى کند. و کسى که یقین به قدر دارد چـگـونـه محزون و غمگین است . و کسى که یقین به آتش دارد چـگـونـه مـى خـنـدد. و کـسـى کـه دیـد دنـیـا بـا اهـل خـود چگونه بى وفایى مى کند چگونه به او مطمئن مى شـود. و کـسـى کـه یـقـیـن بـه جـزا دارد چـگـونـه عـمـل نـمـى کـنـد. و نـیست عقلى مانند دین . و نیست ورعى مانند خـوددارى از گـنـاه . و نـیـسـت حـسـب و نـسبى مانند حسن خلق و گشاده رویى .
و قـال ابـوذر: اوصـانـى رسول الله صلى الله علیه و آله بـسبع خصال حب المساکین و الدنو منهم و هجران الاغنیاء و ان اصل رحمى و ان لا اتکلم بغیر الحق و ان لا اخاف فى الله لومـة لائم و ان انـظـر الى مـن هـو دونـى و لا انظر الى من هو فوقى و ان اکثر من سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم فانهن الباقیات الصالحات .
ابوذر گفت : پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مرا به هفت خصلت وصیت فرمود: 1ـ دوستى با فقرا و نزدیک شدن به آنـهـا و دورى کـردن از اغـنـیـاء 2ـ بـه رحـم و خـویـشـان خود بـپـیـونـدم 3ـ نـگـویـم مـگـر حق 4ـ و در راه خدا از ملامت کننده نـترسم 5ـ و در امور دنیا به پایین تر از خودم نظر نمایم و بـه بـالاتـر از خـود نـظـر نـنـمایم 6ـ و بسیار بگویم : سـبـحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم ، که اینها باقیات الصالحات مى باشند.
و قال : من سلک الجد دامن من العثار و الصبر مطیة السلامة و الجـزع مـطـیة الندامة و مرارة الحلم اعذب من حلاوة الانتقام و ثـمـرة الحـقـد النـدامـة و مـن صبر على ما یکره ادرک ما یحب و الصـبـر عـلى المـصـیـبـة مـصیبة للشامت بها و الجزع علیها مصیبة ثانیة بفوات الثواب و هى اعظم المصائب .
فـرمـود: هـر کـس در راه بـرود از لغـزش ایمن است . و صبر مـرکـب سـلامت است . و جزع مرکب پشیمانى است . و تلخى حلم گواراتر از شیرینى انتقام است . و میوه حسد پشیمانى است . و کـسـى کـه صـبر کند بر آنچه مکروه طبع اوست مى رسد بـه آنـچـه دوسـت مـى دارد. و صبر کردن بر مصیبت مصیبتى اسـت بـر شماتت کننده در آن مصیبت . و جزع و ناله و فریاد در مـصـیـبـت مـصـیبت دیگر است ، چون که ثواب آن از دست مى رود. و این بزرگترین مصیبت است .


برگرفته از:

کتاب ترجمه ارشاد القلوب دیلمی(دانلود کتاب)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

در وصیت لقمان به فرزندش (قسمت3)

و ارض بـمـا قـسـم الله لک فـانـه سـبـحـانـه یـقـول : اعـظـم عـبادى ذنبا من لم یرض بقضائى و لم یشکر نعمائى و لم یصبر على بلائى .
و راضـى بـاش بـه آنـچـه خـدا قـسـمت تو فرموده پس به درسـتـى کـه خـداى سـبحان جلت عظمته مى فرماید: آن بنده گـنـاهـش از هـمـه عـظـیم تر و بزرگتر است که راضى به قـضـاى مـن نـبـاشـد و شـکـر نعمتهاى مرا نکند و بر بلاى من صبر نکند.
و اوصـى رسـول الله صـلى الله عـلیـه و آله مـعـاذ بـن جـبـل فـقـال له : اوصـیـک باتقاء الله و صدق الحدیث و اداء الاءمـانـة و خـفض الجناح و الوفاء بالعهد و ترک الخیانة و حـسـن الجـوار و صـلة الارحـام و رحـمـة الیتیم و لین الکلام و بـذل السـلام و حـسـن العـمـل و قـصـر الامل و توکید الایمان و التفقه فى الدین و تدبر القرآن و ذکـر الآخـرة و الجزع من الحساب و کثرة ذکر الموت و لا تسب مـسـلما و لا تطع آثما و لا تقطع رحما و لا ترض بقبیح تکن کـفـاعـله و اذکـر الله عند کل شجر و مدر و بالاءسحار و على کـل حـال یـذکـرک فـان الله تعالى ذاکر من ذکره و شاکر من شـکـره و جـدد لکـل ذنـب تـوبـة السـر بـالسـر و العـلانیة بالعلانیة .
پـیـغـمـبـر اکـرم صـلى الله عـلیـه و آله مـعـاذ بـن جبل را وصیت نمود پس چنین فرمود: به تو وصیت مى کنم که از خـدا بـتـرسـى و گـفـتـارت راسـت بـاشـد. و امـانت را به صـاحـبـش رد کنى . و تواضع و فروتنى داشته باشى . و با هر کس ‍ عهد کردى به آن وفا نمایى و خیانت را ترک کن . و بـا هـمـسـایه به نیکى رفتار کن . و با خویشان پیوند نما و از آنها نبر به یتیمان رحم کن . در گفتار ملایم و نرم گو باش و درشت گو و خشن کلام نباش ، در سلام بین مسلمین فـرق نـگـذار و بـه هـمـه سـلام کـن . و عملت را نیکو کن . و امـیدت را در دنیا کوتاه کن . ایمانت را محکم کن . در امور دینت دانـا باش . و در قرآن دقت کن تا به معانى آن پى ببرى . و به یاد آخرت باش و از حساب در روز جزا ترسناک باش . و بـسیار به یاد مرگ باش . و به مسلمانى دشنام نگو. و از گناهکاران پیروى ننما و از رحم خویش نبر و قطع نکن . و بـه عـمـل زشـت و قـبـیح راضى مشو که در این صورت گناه عمل کننده آن بر تو است . و به یاد خدا باش نزد هر درخت و سنگ و کلوخ ، یعنى هر چه را دیدى به یاد خالق آن باش و در سـحـرهـا و سایر اوقات و حالات به یاد خدا باش ، چون چنین بودى خداى متعال جلت عظمته تو را یاد فرماید که خدا یـاد مـى کـنـد کـسـى را کـه بـه یـاد او بـاشـد و کـسـى کـه شـکـرگـزار او بـاشـد شـکـر او را قبول فرماید. و براى هر گناهى تجدید توبه بنما اگر گناه سرى و پنهانى است توبه آن را هم پنهانى انجام ده و اگر آشکارا و علنى است توبه آن را هم علنى انجام بده .
و اعلم ان الصدق الحدیث کتاب الله و اوثق العز التقوى و اشـرف الذکر ذکر الله تعالى و احسن القصص القرآن و شـر الامـور مـحـدثـاتـهـا و احسن الهدى هدى الانبیاء و اشرف المـوت الشـهـادة و اعـمـى الاعمى الضلالة بعد الهدى و خیر العـلم مـا نفع و شر العمى عمى القلب و الید العلیا خیر من الید السفلى و ما قل و کفى خیر مما کثرو الهى و شر المعذرة عـنـد المـوت و شـر النـدامـة یـوم القـیـمـة و مـن اعـظـم خطایا اللسان الکذب .
بـدان بـه درستى که راست ترین گفتار کتاب است ، یعنى آنچه در کتاب نوشته شده راست تر است از آنچه به زبان بـگـویـند. و محکم ترین عزتها تقوى است . و شریف ترین ذکـرهـا یـاد خـداى تـعـالى است . و نیکوترین قصه ها قرآن کـریـم اسـت و بـدتـریـن چـیـزها تازه ها است . و نیکوترین راهنمایى ها راهنمایى پیغمبران است و بهترین مردنها شهادت در راه خـداسـت . و کـورتـریـن کـوریـها گمراهى بعد از راه یـابـى اسـت . و بهترین علم آن علمى است که به انسان نفع بـدهـد. و بـدتـریـن کـوریـهـا کورى قلب است . و دست بالا بهتر از دست پایین است ، یعنى دست عطا کننده بهتر از دست سـؤ ال کـنـنـده اسـت و رزق کـم کـه بـه حال شخص کفایت کند بهتر است از توسعه و زیادى که سبب سـرگـرمـى و بـاز مـانـدن از آخـرت باشد. و بدترین عذر خـواهـى هـنـگـام مـرگ اسـت ؛ چـون فـائده نـدارد. و بـدترین پـشـیـمانى پشیمانى روز قیامت است . و بزرگترین خطاهاى زبان دروغ گفتن است .
و خـیـر الغـنـى غـنـى النـفس و خیر الزاد التقوى و راءس الحکمة مخافة الله فى السر و العلانیة و خیر ما القى فى القـلب الیـقـین و ان جماع الاثم الکذب و الارتیاب و النساء حبائل الشیطان و الشباب شعبة من الجنون و شر الکسب کسب الربا و شر المآثم اکل مال الیتیم و السعید من وعظ بغیره و لیـس لجـسـم نـبـت عـلى الحـرام الا النار و من تغذى بالحرام فـالنـار اولى بـه و لا یـسـتـجاب له دعاء و الصلوة نور و الصـدقـة حرز و الصوم جنة حصینة و السکینة مغنم و ترکها مغرم .
و بـهـتـریـن بـى نـیـازى غـناى نفس است . و بهترین توشه بـراى سـفـر آخـرت تـقـوى و خـوددارى از گـنـاهـان است . و بالاترین حکمت و دانش ترس از خداست در پنهان و آشکار. و بهترین چیزى که در قلب انسان القاء مى شود یقین است . و بـه درسـتـى کـه دروغ سـبـب جـمـیـع گـنـاهـان اسـت . و زنها ریـسـمـانـهـاى شیطانند که به واسطه آنها بندگان را به گـنـاهـان مـى کـشـد. و جـوانـى قـسـمـتـى از دیـوانـگى است . بدترین کسب ها رباخوارى است . و بدترین گناهان خوردن مـال یـتـیـم اسـت . آدم بـا سعادت کسى است که از غیر موعظه گیرد. و بدنى که از حرام بزرگ شده و رشد و نمو نموده غیر از آتش و عذاب چیزى براى او نیست . و کسى که از حرام بخورد آتش از هر چیزى براى او سزاوارتر است . و دعایى بـراى او مـسـتـجـاب نـخـواهـد شد. و نماز نور است و صدقه حـافظ از بلیات است و روزه سپرى است محکم براى حفظ از آتش و وقار سبب بهره مندى است و ترک آن موجب ضرر است .


برگرفته از:

کتاب ترجمه ارشاد القلوب دیلمی(دانلود کتاب)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

عبرت بگیر!


علامه حسن زاده آملی (حفظه الله):


برادرم! حرف این و آن را مزن، دم فروبند و تماشا کن. بنگر و عبرت بگیر. به فکر خود باش. دست توسل به دامن خاتم اوصیاء و اولیاء امام زمان مهدى موعود حجة بن الحسن العسکرى (علیه السلام) دراز کن که گردنه هاى سهمگین و هولناک در پیش دارى و آن بزرگوار امیر کاروان است. از افراط و تفریط بپرهیز! اهدنا الصراط المستقیم گوى. از پیروى نفس حذر کن! از اوباش بگریز! به مضمون نامه اى که در پیش تقدیم داشتم عمل کن. به آن چه که شفاها معروض داشتم اهتمام و اعتناء داشته باش. پاسبان حرم دل باش!

اى سالک ره! از خود خبردار
بس رهزنت هست در هر کمینى
دل را به یاد دلدار یک جهت کن تا از محبین باشى. مناجات محبین امام زین العابدین و سید الساجدین (علیه السلام) را فراموش مکن: بسم الله الرحمن الرحیم الهى من ذالذى ذاق حلاوة محبتک فرام منک بدلا... (
نامه ها و ملاقات ها، ص 30.)



برگرفته از:

کتاب پندهاى حکیمانه علامه حسن زاده آملى(حفظه الله) (دانلود کتاب)


لینک های مرتبط:

۱) دانلود کتاب « تؤبه » تالیف علامه حسن زاده آملی

۲) دانلود کلیپ تصویری نماز علامه حسن زاده آملی( حفظه الله)

۳) دانلود 3 فایل صوتی ارزشمند با موضوع "دانستنی های نکاح" از استاد صمدی (شاگرد علامه حسن زاده)

۴) دانلود کتاب  "شرح دفتر دل" علامه حسن زاده آملى

۵) دانلود کتاب "قرآن هرگز تحریف نشده" تالیف علامه حسن زاده آملی



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

سلمان فارسى و استدلال به قرآن

حضرت صادق علیه السّلام مى فرماید؛ روزى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله رو به اصحاب خود کرده و فرمود: ((کدام یک از شما، دوره سال را روزه مى گیرید؟)) سلمان عرض کرد: ((من)).
پیامبرصلّى اللّه علیه و آله دوباره سؤ ال کرد: ((کدامیک از شما تمام شب را عبادت مى کنید؟)) سلمان گفت: ((من ))، فرمود: ((کدام یک از شما روزى، یک ختم قرآن مى خوانید؟)) سلمان عرض کرد: ((من)). یکى از منافقین که در آن مجلس حضور داشت، وقتى این جوابها را شنید و در حالى که خشم خود را نمى توانست پنهان کند، اظهار داشت: ((یا رسول الله! این شخص عجمى مى خواهد بر ما فخر کند، والاّ دروغ مى گوید؛ غالبِ روزها من دیده ام که چیزى مى خورد و روزه نیست و غالِب شبها را مى خوابد و بسیارى از اوقات ساکت است؛ با این حال چطور ممکن است، روزى یک ختم قرآن بخواند؛ حضرت فرمودند: ((مَثَل سلمان مَثَل لقمان است در حکمت؛ از خودش ‍ علت این ادّعا را سؤ ال کنید.))
سلمان، در توضیح مدّعاى خود گفت: ((من در هر ماهى، سه روز، روزه مى گیریم و خداوند در قرآنش فرموده : (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثالُها):(1) ((یعنى کسى که کار خیرى انجام دهد، در برابرش ده اجر، به او داده مى شود.)) پس، سه روز روزه هر ماه، به منزله آنستکه تمام ماه را روزه گرفته باشم، به علاوه اینکه، من روزه ماه شعبان را همیشه به رمضان متصل مى کنم.
امّا عبادتِ شبهاى من، از پیغمبرِ خداصلّى اللّه علیه و آله شنیدم، که فرمودند: ((هر کس با وضو بخوابد، مثل آنست که، تا صبح به عبادت بسر برده است.)) و من هر شب با وضو مى خوابم؛ و امّا اینکه گفتم ، روزى یک ختم قرآن مى خوانم ، آن هم بر اساس فرموده پیامبر عظیم الشان اسلام صلى اللّه علیه و آله ست، که فرمودند: ((هر کس، یک مرتبه (قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ) را بخواند، مثل آنستکه دو ثلث قرآن را خوانده باشد و هر کس سه مرتبه بخواند مثل آنستکه تمام قرآن را خوانده باشد و از من خواندن روزى، سه مرتبه (قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ) فوت نمى شود.
و همچنین از پیامبر بزرگوارصلّى اللّه علیه و آله شنیدم که به على علیه السّلام فرمودند: ((یا على ! مَثَل تو ما بین امت من همانند (قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ) است، هر کس ترا به زبان دوست دارد، یک ثلث ایمان را داراست و هر کس تو را به زبان و دل، دوست داشته باشد داراى دو ثلث ایمانست و هر کس ترا علاوه بر دل و زبان، در عمل هم موافقت نماید داراى تمام ایمانست.))(2)

پاورقی:

1- انعام / 160.
2- منهاج الدموع ، 20 بنقل از ابن بابویه (ره ).



برگرفته از:

کتاب جلوه هائى از نور قرآن در قصه ها و مناظره ها و نکته ها (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم