.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه

ظهور امام عصر(علیه السلام) نزدیک است و مرگ نزدیک تر ...

مرگ

امام زمان(علیه السلام) را می دانم که اگر هم بنا باشد بیاید، فردا صبح می آید. بله؟ دیگر امشب که نمی آید. مثلا می گوییم فردا صبح می آید. مثلا می گوییم جمعه می آید. اما مرگ را چه می دانیم. پس من باید آماده باشم. آمادگی برای مرگ خیلی بیشتر لازم است. سرمایه ای که انسان برای مرگ نیاز دارد، خیلی بیشتر است...

 

جهت مطالعه ادامه کلیک رنجه بفرمایید...


برگرفته از: +


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ادامه مطلب ...

حقوق مردم



امام صادق (علیه السلام):


ما عُبِدَ اللهُ بِشَیءٍ أفْضَلَ مِنْ أداءِ حَقِّ الْمُؤمِنِ.


خداوند به چیزى برتر از اداى حقّ مؤمن عبادت نشده است.


In no way is Allah worshipped better than by fulfilling the right of a believer.


کافی: 2 / 170



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

گلایه اى از نحوه معرفى دین

عـلـیـرغم اصرار قرآن بر سهولت و آسانى شریعت و به تعبیر ماآزادى در حوزه دین، معذلک گاه چنان دین را مشکل و زمخت معرفى کرده اند که طبع هر آزاده اى از آن مى رمد. این پدیده معلول دو چیزاست. یکى دور بودن از واقعیات خارجى و دیگرى تقواى فوق العاده عالمان دینى که آنها را وادار مـى کـنـد هـمـواره جانب احتیاط را بگیرند.
در رساله هاى عملیه به مسائلى از این دست بر مى خوریم: مـسـاءلـه 1944 ـ نگاه کردن مرد به صورت زنى که مى خواهد با اوازدواج کند, جایز است به شرط آنکه بداند که مانع شرعى از ازدواج بااو نیست و احتمال هم بدهد که زن ازدواج را قبول مى کند و احـتمال بدهد که با این نگاه کردن اطلاع تازه اى پیدا مى کند و با این شرائط,نگاه کردن فقط براى این مرد جایز است , اگر چه چند مرتبه باشد, بلکه چنین نگاه کردنى براى جلوگیرى از نزاع بعد از عقد, مستحب نیز هست و اجازه زن هم در آن لازم نیست و بنابر اظهر, نگاه کردن به مو ومحاسن دیگر آن زن هم با همین شرائط جایز است و وجهى دارد که زن هم بتواند به مردى که مى خواهد با او ازدواج کند, با شرایطى که گفته شد, نگاه کند.
در ایـن مـسـاءلـه طـولانى , خواننده آنقدر به شرط اینکه و به شرطآنکه در برابر خود مى بیند که موضوع اصلى را فراموش مى کند درحالى که مى توان این مساءله را در یک خط بیان کرد: مـرد و زنى که قصد ازدواج دارند, مى توانند براى اطلاع از عیوب وزیبایى هاى یکدیگر, به هم نگاه کنند.


برگرفته از:

کتاب "آزادى" تالیف عباس یزدانى(مطالعه آنلاین کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم


ادامه مطلب ...

دانلود فایل ویدیویی "گزینه های روی میز" حامد زمانی

دانلود فایل ویدیویی "گزینه های روی میز" حامد زمانی

میکس شده (پخش شده از تلویزیون)


جهت دانلود بر روی یکی از دو لینک زیر کلیک بفرمایید.
مستقیم یــا غیرمستقیم
(49Mb فرمتMp4)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

عارف واصل دولابی: از مجلس ذکر خدا و اهل بیت هیچ گاه قصد رفتن نکنید.



عارف واصل مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی می فرمایند:

از مجلس ذکر خدا و اهل بیت هیچ گاه قصد رفتن نکنید. وقتی وارد شدید طوری باشید که تا قیامت همانجا خواهید ماند. اگر هم بیرون می روید بدون قصد بروید.



برگرفته از:

کتاب ارزشمند مصباح الهدی (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

بوی عبادت


امام کاظم علیه‏ السلام:


کانَ یُعرَفُ مَوضِعُ سُجُودِ أبی عَبدِاللّه‏ِ بِطیبِ رِیحِهِ.


سجده‌گاه امام صادق (علیه‏ السلام) از بوى خوش آن شناخته می‏شد. ‏


The place of prostration of Imam Sādiq was being known through its fresh smell.


الکافى، ج 6، ص 511




جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

داستان پندآموز عبدالمطلب، ابرهه و ابابیل

عبد اللّه بن سنان از امام صادق از پدرش از جدّش علیهم السّلام روایت کند که فرمود:
چون ابرهة بن صبّاح پادشاه حبشه آهنگ ویرانى مکّه کرد، لشکریان حبشه بسوى مکّه شتافتند و بر آنجا غارت بردند و شترانى چند از عبد المطّلب بن هاشم را تاراج کردند. عبد المطّلب نزد پادشاه رفت و اجازه ورود خواست، پادشاه اجازه داد- در حالى که بر روى تخت خود در زیر قبّه اى از دیبا آرمیده بود- (عبد المطّلب وارد شد) و سلام داد، ابرهه جواب سلام داد و لحظاتى چند در صورت عبد المطّلب نگریست، و حسن و جمال و سیماى عبد المطّلب او را بشگفت آورد. پادشاه گفت : آیا مثل این نور و جمالى که در تو مى نگرم در پدرانت نیز وجود داشته ؟ گفت : آرى ، اى پادشاه ، تمام پدران من داراى چنین نور و جمال و بهائى بوده اند. ابرهه گفت: همانا شما بر پادشاهان از جهت فخر و شرف سر آمده اید، و حقّا شایسته تو است که سرور قوم خود باشى . سپس او را در کنار خود بر روى تختش نشاند، و به فیلبان فیل بزرگ خود- که فیلى سپید و بزرگ جثّه بود و دو عاج مرصّع بانواع مروارید و جواهرات داشت، و آن پادشاه بر تمام پادشاهان زمین بدان فیل افتخار مى کرد- گفت: آن فیل را نزد من آور، وى آن را آورد در حالى که بهر زیور زیبائى آراسته شده بود، پس چون برابر عبد المطّلب قرار گرفت و در مقابل او بسجده افتاد، و هیچ گاه براى پادشاه خود سجده نکرده بود، و خداوند زبان او را بعربى گشود و بر عبد المطّلب سلام کرد.
پادشاه از دیدن این قضیّه هراسید و پنداشت که سحر و جادو باشد، گفت: فیل را به جاى خودش باز گردانید. سپس به عبد المطّلب گفت: براى چه آمده اى؟ همانا آوازه سخاوت و کرم و فضل تو بگوش من رسیده، و از هیئت و جمال و جلال تو چیزهائى دیدم که شایسته است حاجت تو را برآورم، پس هر چه خواهى از من بخواه - و او فکر مى کرد عبد المطّلب از وى درخواست مى کند که از مکّه بیرون برود- عبد المطّلب باو گفت: یاران تو بر چهار پایان من حمله آورده و آنها را برده اند، دستور ده شتران را بمن بازگردانند. پادشاه حبشه از این سخن عصبانى شد و به عبد المطّلب گفت: از نظرم افتادى! تو آمدى در باره تعدادى از شتران خود از من درخواست مى کنى در حالى که من براى ویرانى شرف تو و قوم تو و مکرمتى که بدان سبب براى خود بر هر گروه و طایفه اى دیگر امتیاز قائل هستید آمده ام، و آن خانه اى است که از هر نقطه اى از زمین آهنگ آن کنند، و تو درخواست از این مسأ له را رها ساخته در باره شتران خود از من درخواست مى کنى ؟! عبد المطّلب گفت: من صاحب خانه اى که تو آهنگ ویرانى آن را دارى نیستم، من صاحب شترانى چند هستم که یاران تو ربوده اند، و آمده ام درباره چیزى که صاحب آنم از تو درخواست کنم، و این خانه را هم صاحبى است که خودش از تمامى آفریدگان بیشتر حافظ آن است و خود از همه ب آن سزاوارتر است. پادشاه گفت: شتران او را به او برگردانید، و بسوى خانه بتازید و هر سنگ سنگ آن را از جاى بر آورید. عبد المطّلب شتران خود را گرفت و بسوى مکّه بازگشت، و آن پادشاه با فیل بزرگ همراه سپاهیان خود براى ویرانى کعبه از پى عبد المطّلب براه افتادند. پس هر چه کردند فیل را داخل محوّطه حرم مکّه کنند فیل حرکت نمى کرد و مى خوابید، و چون آن را رها مى کردند هروله کنان به عقب بازمى گشت .
عبد المطّلب به پیشکارانش گفت: پسرم را صدا زنید، عبّاس را آوردند، گفت: منظورم این نیست، پسرم را صدا زنید، ابو طالب را آوردند، گفت: منظورم این نیست، پسرم را صدا زنید، پس عبد اللّه پدر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را آوردند، چون پیش آمد عبد المطّلب گفت: پسرم! ببالاى کوه ابو قبیس برو، و به ساحل دریا بنگر ببین چه چیز از آنجا مى آید و بمن خبر بده .
عبد اللّه بر بالاى کوه ابو قبیس رفت، درنگى کرد که ناگهان دید پرندگانى دسته دسته به سرعت سیل و سیاهى شب آمدند، و بر بالاى ابو قبیس قرار گرفتند، سپس بسوى خانه کعبه رفته، هفت دور طواف کردند، آنگاه به سوى کوه صفا و مروه رفته و هفت دور نیز آنجا طواف نمودند. عبد اللّه - رضى اللّه عنه - نزد پدرش آمد و این خبر را باو گزارش داد. عبد المطّلب گفت: پسر جانم! بنگر ببین کار اینان بکجا مى انجامد، و مرا با خبر ساز. عبد اللّه نگاه کرد دید آن پرندگان رو بسوى سپاه حبشه نمودند، عبد اللّه این خبر را به عبد المطّلب رساند، پس عبد المطّلب [ رحمه اللّه ] بیرون شد و مى گفت: اى اهل مکّه بسوى سپاه حبشه بیرون شوید و غنائم خود را برگیرید. آنان بطرف سپاه رفتند دیدند آنان مثل چوبهاى خشک و تراشیده و پوسیده بروى زمین افتاده اند، و هیچ پرنده اى نبود جز اینکه سه دانه ریگ - دو تا بدست و یکى به منقار- گرفته و با هر ریگى یک نفر از آنها را به قتل مى رسانید، و چون همه تا آخر کشته شدند پرندگان بازگشتند، و نه پیش از آن وقت و نه بعد از آن هرگز آن پرندگان را ندیدند. و چون تمامى آن قوم بهلاکت رسیدند عبد المطّلب بنزد خانه کعبه آمد و پرده هاى آن را گرفت و این اشعار را سرود (ترجمه):
(اى باز دارنده فیل در ذى مغمّس (محلّى است در راه طائف)، که او را بازداشتى مثل حیوانى که واژگون شده است (یا مثل الاغى که از راه مانده باشد)).
(در محبس و زندانى که در آن جانها از پیکرها بدر رود) و از آنجا بازگشت در حالى که در باره فرار قریش و ترس آنان از سپاه حبشه این رجز را مى خواند (ترجمه ):
(قریشیان همه گریختند وقتى سپاه را دیدند، و من تنها ماندم و انیس و یاورى براى خود نمى دیدم ).
(و حتّى آواى بسیار خفیف و آهسته اى هم از آنان بگوشم نمى رسید، جز برادر بزرگوار پر ارزشى که با من ماند).

(آن کسى که در میان خانواده اش بزرگ و رئیس بود)



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

خداوند بدست شما پیروزى حاصل مى کند

سفیان بن ابراهیم غامدى قاضى گوید:

از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که مى فرمود: بلاء از ما شروع مى شود سپس به شما مى رسد، و آسایش نیز از ما شروع شده آنگاه به شما خواهد رسید. سوگند به آن کس که باو سوگند یاد مى شود هر آینه خداوند بدست شما پیروزى حاصل مى کند چنانچه با مشتى سنگریزه (در داستان اصحاب فیل ) پیروزى حاصل نمود.



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

چهار چیز است که در هر کس باشد ایمانش کامل بوده

ابو حمزه ثمالى گوید:

امام باقر (علیه السلام) فرمود: پدرم علىّ بن الحسین علیهما السلام مى فرمود: چهار چیز است که در هر کس باشد ایمانش کامل بوده، و گناهانش پاک مى گردد، و خدا را دیدار کند در حالى که از وى خشنود و خرسند باشد: هر کس که بخاطر خدا هر حقّى را که براى مردم بر عهده خود نهاده بجا آورد، و با مردم سخن راست گوید، و از هر چیزى که نزد خداوند و بندگان، بد مى نماید شرم بدارد، و با خانواده خویش بخوش خلقى رفتار کند.



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

نهر کوثر از آن کیست؟

عبد اللّه بن عباس گوید:
چون سوره إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ (ما به تو کوثر دادیم) نازل شد، على بن ابى طالب (علیه السلام) عرض کرد: اى رسول خدا کوثر چیست؟ فرمود: نهرى است، که خداوند بمن کرامت نموده است. على (علیه السلام) عرض کرد: این نهر گرانقدر است، پس آن را براى ما توصیف کن اى رسول خدا. فرمود:

آرى اى على، کوثر نهرى است که از زیر عرش خدا- عزّ و جلّ- جارى است، آبش از شیر سفیدتر، و از عسل شیرین تر، و از کره نرم تر است، سنگریزه هایش زبرجد و یاقوت و مرجان، گیاهش زعفران، خاکش مشک خوشبو، و پایه هایش بزیر عرش خدا- عزّ و جلّ- استوار است. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست به پهلوى امیرالمؤمنین (علیه السلام) زد و فرمود: على! این نهر از آن من و تو و دوستان تو پس از من خواهد بود.



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

اى مردم (مؤمنان)! على را دوست بدارید...

ابو سعید خدرى گوید:

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: اى مردم (مؤمنان)! على را دوست بدارید زیرا که گوشت او گوشت من، و خون او خون من است، خداوند لعنت کند دسته هائى از امّت مرا که پیمان مرا درباره او تباه ساختند، و سفارش مرا درباره اش به فراموشى سپردند، راستى که آنان هیچ گونه بهره اى نزد خدا ندارند.



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

کف من و کف على در عدل (یا عدد) برابر است

حبشى بن جناده گوید:
نزد ابى بکر نشسته بودم که مردى نزد وى آمد و گفت: اى جانشین رسول خدا، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بمن وعده فرموده که سه مشت خرما بمن بدهد. ابو بکر گفت: على را نزد من بخوانید، على (علیه السلام) آمد، ابو بکر گفت: ابا الحسن! این مرد مى گوید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باو وعده فرموده که سه مشت خرما باو بدهد، پس شما باو بده. حضرت سه مشت خرما باو داد.

ابو بکر گفت: آنها را بشمرید، شمردند دیدند که هر مشتى شصت خرما بوده است. ابو بکر گفت: راستى که پیامبر (صلی الله علیه و آله) درست فرموده، در شب هجرت که از مکّه بسوى مدینه بیرون مى شدیم مى فرمود: اى ابا بکر، کف من و کف على در عدل (یا عدد) برابر است.



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

نارضایتی مادر از جوانش به هنگام مرگ

سعید بن یّسار گوید:
از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که مى فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بهنگام مرگ جوانى بر بالین وى حاضر شد، باو فرمود: بگو:
لا اله الا اللّه، پس چندین بار زبانش گرفت. حضرت به زنى که بر بالین او نشسته بود فرمود: این جوان مادر دارد؟ عرضکرد: آرى، منم مادرش. فرمود: تو بر او خشمگین و ناراضى هستى؟ عرضکرد: آرى، شش سال است که با او سخن نگفته ام. حضرت باو فرمود: از وى راضى شو، عرضکرد: خداوند از او راضى باشد برضایت شما اى رسول خدا.
پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آن جوان فرمود: بگو: لا اله الّا اللّه ، و او گفت.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) باو فرمود: چه مى بینى؟ گفت: مردى سیاه چهره، زشت رو، با لباس چرک و بدبو، که در این لحظه نزدیکم آمده و گلویم را گرفته مى فشارد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) باو فرمود: بگو:
یا من یقبل الیسیر، و یعفو عن الکثیر، اقبل منّى الیسیر، و اعف عنّى الکثیر، انّک أنت الغفور الرّحیم (اى کسى که عمل اندک را مى پذیرى، و از گناهان فراوان در مى گذرى، عملى اندک را از من بپذیر، و از گناهان فراوان من بگذر، همانا که تو بخشنده و مهربانى).

پس جوان این کلمات را گفت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) باو فرمود: نگاه کن چه مى بینى؟ گفت: مردى را مى بینم سپید چهره، زیبا رو، خوشبو، و خوش لباس که نزدیکم آمده، و آن مرد سیاه را مى بینم که از من رو گرداند و دور شد. حضرت فرمود: دعا را تکرار کن. او تکرار کرد، فرمود: چه مى بینى؟ گفت: دیگر آن مرد سیاه را نمى بینم، و این مرد سپید را مى بینم که نزدیکم آمده است. سپس بر همین حالت جان سپرد.



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

برادر واقعى تو!

داود بن قاسم جعفرى - رحمه اللّه - گوید:
از حضرت علىّ بن موسى علیهما السّلام شنیدم که مى فرمود: از جمله مطالبى که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به کمیل بن زیاد فرموده این است که فرمود: کمیل! برادر (واقعى) تو دین توست، پس هر طور که مى خواهى از دین خود احتیاط و محافظت بعمل آور.


برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ثواب وضو گرفتن و آنگاه به مسجد رفتن


رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:


خداى متعال فرموده است: توجه داشته باشید که خانه هاى من در زمین مساجد است و همانگونه که ستارگان براى زمینیان نورافشانى مى کنند، مساجد نیز براى اهل آسمان نورافشانى مى کنند. توجه داشته باشید! خوشا به حال کسى که مساجد خانه هایش باشد. توجه داشته باشید! خوشا به حال بنده اى که در خانه خود وضو بگیرد، سپس در خانه من به دیدار من بیاید. توجه داشته باشید! بر دیدار شونده است که دیدار کننده را گرامى بدارد. توجه داشته باشید! کسانى که در تاریکی ها به مساجد مى روندت در روز قیامت نور درخشنده اى خواهند داشت.


برگفته از کتاب:
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق (ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ارزش انسان



امام على (علیه السلام):


مَنْ عَرَفَ قَدْرَ نَفْسِهِ لَمْ یُهِنْهَا بِالْفَانِیَاتِ.


کسی که ارزش خود را بشناسد، خویشتن را با امور فناپذیر خوار نمی‌سازد.


Who knows his real value, does not degrade himself with ephemeral things.


غررالحکم و دررالحکم، ح 8628




جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

امیرالمومنین امام على (علیه السّلام) و اجاره نشینى

امام على علیه السـّلام وقـتى که مى خواست ازدواج کند، خانه مسکونى نداشت امّا نداشتن خانه مسکونى مانع از تشکیل زندگى نبود. قبل از ازدواج با فـاطمه زهرا سلام الله علیها اطاقى از منزل حارثة بن نعمان اجاره کرد و عروسى حضرت امیرالمؤمنین على علیه السّلام در آن صـورت گرفت، تا آنکه بعدها در کنار خانه رسول خدا صلى الله علیه و آله خانه اى براى خود ساخت.*

پاورقی:

* طبقات ابن سـعد ج 8 ص 14 ـ و ـ الاصابة ج 8 ص 158 ـ و ـ اخبار الموفقیّات ص 376



برگرفته از:

کتاب الگوهای رفتاری امام علی علیه السلام (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

اعتراف عمر بن عبدالعزیز

عمر بن عبدالعزیز گفته است :
عـلى بـن ابـیطالب علیه السّلام گذشتگان را بى آبرو و بى موقعیّت کرد و باعث زحمت آیندگان گردید.
یـعـنى امام على علیه السّلام چنان در عبودیّت و عدالت و زهد و تقوى بالاتر از همه قرار داشت که خلفاى گذشته را در نزد مردم بى موقعیّت نمود که مردم مى گفتند: عدالت و تقوى یعنى این.

و خـلفـاى آیـنـده نیز هرچه خواستند نتوانستند راه او را بروند و به زحمت افتاده و در نزد مردم ارزشى پیدا نکردند.



برگرفته از:

کتاب الگوهای رفتاری امام علی علیه السلام (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم