خیلی گشته بودیم ،نه پلاکی ،نه کارتی، چیزی همراهش نبود.لباس فرم سپاه به تنش بود.چیزی شبیه دکمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد.خوب که دقت کردم،دیدم یک نگین عقیق است که انگار جمله ای رویش حک شده.خاک و گِل ها را پاک کردم.دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم.روی عقیق نوشته بود:((به یاد شهدای گمنام)).
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
حاج احمد در کنار خاکریز جاده شلمچه دست یک بسیجی را که از بیخوابی گلایه میکرد، گرفت، او را از سینهکش خاکریز بالا برد و جایی را در روبهروی ما، در آسمان سمت غروب نشان داد و گفت: «ببین بسیجی! میدانی آنجا کجاست؟». آن برادر که کمی گیج شده بود گفت: «نمیفهمم حاج آقا!». حاج احمد گفت: «یعنی چه مؤمن! نمیفهمم چیه؟ آنجا انتهای افق است، من و تو باید این پرچم خودمان را آنجا بزنیم، در انتهای افق... هر وقت آنجا رسیدی و پرچم خودت را کوبیدی، بعد بگیر بخواب، ولی تا آن وقت، نه.
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
وهب پسر عبدالله روز عاشورا همراه مادر و همسرش در میان لشکر امام حسین علیه السلام
بود. روز عاشورا مادرش به او گفت: فرزند عزیزم! به یارى فرزند رسول خدا قیام کن.
وهب در پاسخ گفت: اطاعت مى کنم. و کوتاهى نخواهم کرد. سپس به سوى میدان حرکت
کرد.
در میدان جنگ پس از آنکه رجز خواند و خود را معرفى نمود به دشمن حمله کرد و
سخت جنگید. بعد از آنکه عده اى را کشت به جانب مادر و همسرش برگشت. در مقابل مادر
ایستاد و گفت:
- اى مادر! اکنون از من راضى شدى؟
مادرش گفت: من از تو راضى
نمى شوم، مگر اینکه در پیش روى امام حسین علیه السلام کشته شوى.
همسر وهب گفت: تو را به خدا سوگند! که مرا در مصیبت خود داغدار منما.
مادر وهب گفت: فرزندم! گوش به سخن این زن مده. به سوى میدان حرکت کن و در پیش روى فرزند پیغمبر صلى
الله علیه و آله بجنگ تا شهید شوى تا فرداى قیامت براى تو شفاعت نماید.
وهب به
میدان کارزار برگشت و رجز مى خواند که مطلع آن چنین است :
- ((انى زعیم لک ام وهب بالطعن فیهم تارة و
الضرب ...)).
1- اى مادر وهب! من گاهى با
نیزه و گاهى با شمشیر زدن در میان اینها تو را نگهدارى مى کنم.
2- ضربت جوانى
که به پروردگارش ایمان آورده است تا اینکه تلخى جنگ را به این گروه ستمگر
بچشاند.
3- من مردى هستم، قدرتمند و شمشیر زن و در هنگام بلا، سست و ناتوان
نخواهد شد. خداى دانا برایم کافى است.
و با تمام قدرت مى جنگید تا اینکه نوزده
نفر سوار و بیست نفر پیاده از لشکر دشمن را به قتل رساند. سپس دستهایش قطع شد. در
این وقت همسرش عمود خیمه را گرفت و به سوى وهب شتافت در حالى که مى گفت: اى وهب! پدر و مادرم فداى تو باد. تا مى توانى در راه پاکان و خاندان پیامبر بجنگ.
وهب خواست که همسرش را به سراپرده زنان بازگرداند. همسرش دامن وهب را گرفت و
گفت:
- من هرگز باز نمى گردم تا اینکه با تو کشته شوم.
امام حسین علیه
السلام که این منظره را مشاهده کرد، به آن زن فرمود:
- خداوند جزاى خیر به شما
دهد و تو را رحمت کند. به سوى زنان برگرد. زن برگشت سپس وهب به جنگ ادامه داد تا
شهید شد.- رحمة الله علیه همسر وهب پس از شهادت او بى تابانه به میدان دوید و
خونهاى صورت وهب را پاک مى کرد که چشم شمر به آن بانوى باوفا افتاد و به غلام خود
دستور داد تا با عمودى که در دست داشت بر او زد و شهیدش نمود. این اولین بانویى بود
که در لشکر امام حسین علیه السلام روز عاشورا شهید شد.
بحار: ج 45، ص 16.
برگرفته از:
کتاب داستان های بحارالانوار جلد2 (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
گمنام زمینی ها
آشنای آسمانـــــــی ها
غواص مهریه زهرا سلام الله علیها
بلدچی اروزند تا علقمه و عاشـورا
شفیع روز جزا به اذن خـــــــــــــدا
شهیـــــــد گمنام
برای دریافت سایز اصلی و باکیفیت عکس بر روی آن کلیک بفرمایید.
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
یاجمیل
خیلی به خودش می پیچید!
صدام زد...
برگشتم...
خوشگل نگاش کردم،
جواب دادم: جانم داداشم؟
گفت: آخه... آخه من که چشای قشنگ حاج ابراهیم دیدم، چرا چشام اینجوری؟!
جواب دادم: ...
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هم قد گلوله توپ بود،
گفتم چطوری اومدی اینجا؟!
گفت با التماس!
گفتم: چطوری گلوله رو بلند میکنی؟
گفت با التماس!
به شوخی گفتم: آدم چطوری شهید میشه؟
گفت: با التماس!
وقتی تکه های بدنش جمع می کردم فهمیدم خیلی التماس کرده...
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید سید محمدعلی جهان آرا
در زمان دفاع از شهر خرمشهر خطاب به معدود رزمندگان غریب گفت:
بچه ها اگر شهر هم سقوط کرد و دست دشمن افتاد نگران نباشید آن را دوباره فتح می کنیم. مواظب باشید که ایمانتان سقوط نکند.
دلمان با یادشان شاد...
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
خبرگزاری فارس:
جانباز «حمید ولیپور گودرزی» شکارچی تانکهای عراقی شب گذشته بعد از تحمل سالها غربت و انتظار دیدار یاران شهیدش، جام شهادت نوشید.
به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، جانباز دفاع مقدس «حمید ولیپور گودرزی» که در دوران دفاع مقدس در اثر اصابت ترکش به ناحیه سرش قدرت تکلمش را از دست داده بود و دچار عارضه شیمیایی نیز شده بود، روز گذشته زمین را به اهلش واگذاشت و پر پرواز گشود تا در جمع یاران شهیدش که سالها انتظار دیدارشان را میکشید، از همه دردها و غصهها و غربتها رهایی یابد.
حمید امروز بر شانه خانواده و دوستداران مکتب ایثار و شهادت تشییع خواهد شد و در قطعه 26 به خاک سپرده میشود تا مزارش میعادگاه عاشقانی باشد که شب جمعهها برای دیدار زندهترینهای این زمین به گلزار شهدا میروند.
حمید امروز در برابر نگاه مضطر زهرا، همسر ایثارگر و صبورش سوار بر بال ملائک مسافر دیار عاشقان خواهد شد.
خوشا به حال حمید
روحش شاد.
+++
پ.ن: یکی دیگه شون هم از دستمون پرید...
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دانلود کلیپ صوتی زیبا و شنیدنی " دژ "
از حاج حسین یکتا، راوی و همرزم شهدا
دست من خورد به آبی که نصیب تو نگشت.
غواص شهید ساحل اروند
پ.ن1: فکر می کنم این داداشمون هم مثل عمو عباس (ع) ...
پ.ن2: اونایی که دلشون هوای اروند داره، صلوات یادشون نره.
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دانلود صوت زیبای چه میجویی عشق از شهید سید مرتضی آوینی
جهت دانلود بر روی لینک زیر کلیک بفرمایید.
گریه تجلی آن اشتیاق بی انتهایی است
که روح را به دیار جاودانگی و لقاء خداوند پیوند می دهد
و اشک آب رحمتی است که همه ی تیرگی ها را از سینه می شوید
ودل را به عین صفا که فطرت توحیدی عالم باشد اتصال می بخشد
.
.
.
چه میجویی عشق...
زندگینامه و وصیت نامه خادم الشهدا بسیجی شهید حجت الله رحیمی که ۱۸اسفند سال۹۰ به شهادت رسید
حجت الله رحیمی متولد 1368/12/24در شهر باغملک دیده به جهان گشود و در سن 9 سالگی به عضویت پایگاه مقاومت بسیج سیدالشهدا باغملک درآمد وی از سال 1380در سطح مساجد وهیئت های شهرستان مداحی می کرد ودر سال 1385 هیئت خانگی نورالائمه را با هدف گسترش فرهنگ معنوی اهل بیت عصمت و طهارت راه اندازی نمود همزمان با راه اندازی این هیئت استقبال کننده از کاروان های راهیان نور چند سالی است که در منطقه جنوب فعالیت داشته است وی دانشجوی رشته کامپیوتر بوده ودر سال 1390به عنوان فرمانده پایگاه بسیج دانشجوئی دانشگاه آزاد اسلامی باغملک منصوب گردید. حجت الله رحیمی در حالیکه تنها 7 روز تا تولد 22 سالگی اش باقی مانده بود درساعت 10صبح مورخه 390/12/18درشهرستان خرمشهر و در پادگان دژ دعوت حق را لبیک گفت ...
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
خداوند تبارک و تعالى مى فرماید:
هر کس مرا بخواند اجابت کنم ، و هر کس از من چیزى بخواهد به او عطا کنم ، و هر کس که در راه من احسان کند، تشکّر کنم ، و آنکه مرا معصیت کند، پرده پوشى کنم ، و هر کس به جانب من بیاید او را ثابت قدم بدارم و هر کس مرا بشناسد او را براى کارهاى پسندیده برگزینم و هر که مرا دوست بدارد او را به (بلا) مبتلى کنم و هر آنکه را من دوستش داشته باشم او را مى کشم (توفیق شهادت در راه خود به او نصیب کنم ) و هر که را من بکشم دیه او را به عهده مى گیرم و دیه هر کس که به عهده من باشد، وصال خود را دیه او قرار مى دهم .
(مستدرک الوسائل : ج 18، ص 419 .)
+++
پ.ن:
تشکر از دوست بزرگوار و گمنامی که چشمان دنیایی ما رو به روی این قاب آسمونی گشود.
پ.ن2:
شکر خدا توفیق دوباره حاصل شد که در این سنگر مقدس حضور داشته باشم.
جهت
تعجیل در فرج:
اللهم صل علی
محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دانلود کلیپ آرزوی شهادت از شهید کاظمی
جهت دانلود بر روی لینک زیر کلیک بفرمایید.
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دانلود کلیپ تصویری از شهید همت (2)
جهت دانلود بر روی لینک زیر کلیک بفرمایید.
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دانلود کلیپ تصویری از شهید همت (1)
جهت دانلود بر روی لینک زیر کلیک بفرمایید.
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نسیمی جان فزا می آید،بوی کرببلا می آید ...
جهت دانلود بر روی لینک زیر کلیک بفرمایید.
- فرمت کلیپ 3gpمی باشد.
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
من هرگز اجازه نمیدهم که صدای حاج همت در درونم گم شود.این سردار خیبر قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است.
شهید سید مرتضی آوینی