.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه

عشق حسینی

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله :

اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.

ترجمه :

پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود.
جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص




جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

حجاب


اهمیت حجاب حتی در سخت ترین و مشکل ترین لحظه ها


حسین بن على علیهماالسلام به خواهران خویش و به دخترش، فاطمه، توصیه فرمود که اگر من کشته شوم، گریبان چاک نزنید، صورت مخراشید و سخنان ناروا و نکوهیده مگویید. (1) اینگونه حالات، در شان خاندان قهرمان آن حضرت نبود، به خصوص که چشم دشمن ناظر صحنه‌ها و رفتار آنان بود.
در آخرین لحظات، وقتى آن حضرت صداى گریه بلند دخترانش را شنید برادرش عباس و پسرش على اکبر را فرستاد که آنان را به صبورى و مراعات آرامش دعوت کنند. (2)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

قیام حسینی


واشنگتن ایروینگ (مورخ مشهور آمریکایی)


برای امام حسین (ع) ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن اراده‌ی یزید نجات بخشد، لیکن مسؤولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی‌داد که او یزید را به عنوان خلافت بشناسد. او بزودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی‌امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیده عربستان،‌ روح حسین فناپذیر برپاست. ای پهلوان و ای نمونه‌ی شجاعت و ای شهسوارمن، ای حسین!


منبع: کتاب فرهنگ عاشورا

 


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

 

قیام حسینی

چارلز دیکنز(نویسنده‌ی معروف انگلیسی) :


اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواسته‌های دنیایی بود، من نمی‌فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می‌نماید که او فقط به خاطر اسلام، فداکاری خویش را انجام داد.



منبع: کتاب فرهنگ عاشورا


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

حدیث محرم

امام صادق (ع) میفرماید: کسی که برای ما غمگین باشد نفس کشیدنش تسبیح و غمخواریش برای ما عبادت است
هرکس از ما یاد کند و یا نزد او از ما یاد کنند و به اندازه بال مگسی اشک بریزد خدا گناهانش را می آمرزد اگر چه بیش تر از کف دریا باشد
امام رضا (ع)‌میفرماید: کسی که متذکر مصائب ما شود و بجهت ستمهایی که بر ما وارد شده گریه کند در روز قیامت با ما خواهد بود و مقام و درجه ما را خواهد داشت و کسی که مصائب ما را بیان کند و خود بگرید و دیگران را بگریاند در روزی که همه چشمها گریان است چشم او نگرید و هر کسی در مجلسی بنشیند که در آن امر ما را زنده می کنند روزی که قلبها میمیرد قلب او در امان است
 
یکی از بزرگان در خواب دید که امام حسین (ع)‌ در تشیع جنازه خانومی حضور دارد و رو به او کرد و فرمود: اگر میخواهی ما را ببینی مانند این محب ما عمل کن
آن بزرگ میگوید وقتی از خواب بیدار شدم پرسان پرسان خود را به خانواده او رساندم و از شوهرش سوال کردم که او چکار میکرده که امام حسین به مراسمش آمده
آن مرد در جواب گفت : همسر من عمل زیادی انجام نمیداد
فقط هر روز با ارادت خاصی زیارت عاشورا میخواند
 
اکثر مردم فقط ده روز اول محرم را به اقامه عزا می پردازند در حالی آن حضرت میفرماید مصیبت اهل بیت (ع) تازه از شب عاشورا آغاز شده
بیایید تا اربعین با هم یه چله بگیریمو به نیت حضرت زینب(س) روزی یبار زیارت عاشورا بخونیم
التماس دعا


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

سلام زینب (سلام الله علیها) به حبیب بن مظاهر

فزونى سپاه دشمن و نیروى اندک محدود برادر بیش از همه ، قلب زینب (سلام الله علیها) را آماج دردها و غصه هاى فراوان مى کرد، و بدین جهت چون روز ششم محرم حبیب بن مظاهر به یارى حسین (علیه السلام) به کربلا آمد، و دختر امیرالمؤمنین (سلام الله علیها) از این فداکارى باخبر گشت، به حبیب پیغام سلام داد. (1)
چون این پیغام به حبیب رسید، بر روى خاک کربلا نشست و مشتى از آن برداشته بر سرو صورت خویش ریخت و گفت: خاکم به سر! سختى کار زینب به جایى رسیده است که به مثل من سلام مى رساند!! (2)

1-سلام مرا به حبیب برسانید. (فرسان الهیجاء؛ ج 1، ص 92)
2- سیماى زینب کبرى ، ص 89



برگرفته از:

کتاب 200داستان از فضایل، مصائب و کرامات حضرت زینب(سلام الله علیها) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

زینب (سلام الله علیها) در ورود به کربلا

پس از ورود به کربلا، امام دستهاى خویش را به آسمان بر مى دارد و نجوا مى نماید: (اللهم انى اعوذ بک من کرب و البلاء!) یاد کلام جد و باب خویش مى کند که او را از کربلا خبر مى دادند.
پس، بر خیل فداییان خویش بانگ بر آورد: (خیمه ها را همین مکان بر پا نمایید. اینجا قرارگاه ماست. اینجا محل ریختن خونهاى ماست.)
در میان جمعیت، خواهر خود را مى بیند که غمگین نشسته و خیره خیره اطراف را زیر بال نگاه خود گرفته است. چهره اش از غم موج مى زند. حسین به سوى او مى آید و او را تسلى مى دهد. صداى زینب حاکى از درد درون است که مى فرماید: (برادرم! بیا از این مکان برویم از لحظه اى که وارد این سرزمین شده ایم و نام کربلا را شنیده ام، غمهاى عالم روى سینه ام جمع شده اند...!)
امام بر او آیه امید و اطمینان مى خواند: (خواهرم! بر خداى متعال توکل بنما. هر چه هست، به دست اوست.)
سپس، دستور بر پایى خیام را صادر مى کند؛ ولى زینب (سلام الله علیها) متحیرانه چشم دوخته که چرا در درون دره خیمه ها را بر پا مى کنند. او شاهد جنگهاى باب خویش امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مقابل دشمنان دین بود و از خیمه گاه آن دوران به ذهن خویش تصاویر زنده اى را به یاد دارد. در برابر امام خویش، با کمال متانت و ادب مى پرسد: (پدرم، همیشه خیمه ها را در مکان بلندى بر پا مى کرد. چه شده است که شما خلاف او عمل مى کنید؟)
امام مى فرماید: (خواهرم! آن موقع، در جنگها فتح و پیروزى وجود داشت، اما ما مى دانیم که این جنگ در نهایت به کشته شدن ما و اسیرى رفتن اهل بیت پیغمبر خدا مى انجامد. خواهرم! اگر قدرى صبر نمایى، قضایا را خواهى فهمید، ولى باید تحمل و صبر نمایى.)
زینب (سلام الله علیها) با شنیدن این جملات، پى به عمق واقعیت مى برد و مى داند که روزگار وصل با حسین (علیه السلام) به سر رسیده و زمانى دیگر شروع محنت و مصایب است.

- عقیل بنى هاشم ، ص 17 و 18



برگرفته از:

کتاب 200داستان از فضایل، مصائب و کرامات حضرت زینب(سلام الله علیها) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

مشتى از خاک کربلا

حرثمه مى گوید:
چون از جنگ صفین همراه على علیه السلام برگشتیم، آن حضرت وارد کربلا شد. در آن سرزمین نماز خواند. و آن گاه مشتى از خاک کربلا برداشت و آن را بویید و سپس فرمود:
- آه ! اى خاک! حقا که از تو مردمانى برانگیخته شوند که بدون حساب داخل بهشت گردند.
وقتى حرثمه به نزد همسرش که از شیعیان على علیه السلام بود بازگشت ماجرایى که در کربلا پیش آمده بود براى وى نقل کرد و با تعجب پرسید: این قضیه را على علیه السلام از کجا و چگونه مى داند؟
حرثمه مى گوید: مدتى از ماجرا گذشت. آن روز که عبیدالله بن زیاد لشکر به جنگ امام حسین علیه السلام فرستاد، من هم در آن لشکر بودم .
هنگامى که به سرزمین کربلا رسیدم، ناگهان همان مکانى را که على علیه السلام در آنجا نماز خواند و از خاک آن برداشت و بویید دیده و شناختم و سخنان على علیه السلام به یادم افتاد. لذا از آمدنم پشیمان شده، اسب خود را سوار شدم و به محضر امام حسین علیه السلام رسیدم و بر آن حضرت سلام کردم و آنچه را که در آن محل از پدرش على علیه السلام شنیده بودم، برایش نقل کردم.
امام حسین علیه السلام فرمود:
- آیا به کمک ما آمده اى یا به جنگ ما؟
گفتم: اى فرزند رسول خدا! من به یارى شما آمده ام نه به جنگ شما. اما زن و بچه ام را گذارده ام و از جانب ابن زیاد برایشان بیمناکم. حسین علیه السلام این سخن را که شنید فرمود:
- حال که چنین است از این سرزمین بگریز که قتلگاه ما را نبینى و صداى ما را نشنوى. به خدا سوگند! هر کس امروز صداى مظلومیت ما را بشنود و به یارى ما نشتابد، داخل آتش جهنم خواهد شد. (بحار: ج 44، ص 255.)


برگرفته از:

کتاب داستان های بحارالانوار جلد2 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ثواب شعرخواندن درباره امام حسین(علیه السلام)، گریه کردن، گریاندن

1- ابى رحمه الله قال حدثنا سعبد بن عبدالله عن محمد بن الحسین بن ابى الخطاب عن محمد بن اسماعیل عن صالح بن عقبه عن ابى هارون المکفوف قال قال لى ابوعبدالله علیه السلام یا اباهارون انشدنى فى الحسین علیه السلام فانشدته قال فقال لى انشدنى کما تنشدون یعنى بالرقه قال فانشدته
امرر على جدث الحسین
فقل لاعظمه الزکیه.

قا فبکى ثم قال زدنى فرغت قال یا اباهارون من انشد فى الحسین علیه السلام شعرا فبکى و ابکى عشره کتبت لهم الجنه و من انشدنى فى الحسین علیه السلام شعرافبکى و ابکى. خمسه کتبت لهم الجنه و من انشد فى الحسین علیه السلام شعرا فبکى و ابکى واحدا کتبت لهما الجنه و من ذکر الحسین علیه السلام عنده فخرج من عینیه مقدار جناح ذبابه کان ثوابه على الله عزوجل و لم یرض له بدون الجنه .

ترجمه:
راوى مى گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: اى ابوهارون درباره امام حسین علیه السلام شعرى بخوان من نیز خواندم. به من فرمودندن آن طور بخوان که مى خوانند - یعنى با رقت - من نیز خواندم.
امرر على جدث الحسین / فقل لاعظمته الزکیه.

(ترجمه: بر قبر حسین علیه السلام گذر کن و به استخوانهاى پاک او بگو.)

حضرت علیه السلام گریستند آنگاه فرمودند: بیشتر بخوان من نیز قصیده دیگرى خواندم . باز حضرت علیه السلام گریستند و صداى گریه (زنان ) را از پشت پرده نیز شنیدم .

در پایان حضرت فرمودند: اى اباهارون! کسى که درباره امام حسین علیه السلام شعرى بگوید، گریه کند و ده نفر را بگریاند، براى همه بهشت را مى نویسند، و کسى که درباره امام حسین علیه السلام شعرى بخواند و گریه کند و پنج نفر را بگریاند، براى آنها بهشت را مى نویسند. و کسى که امام حسین علیه السلام را نزد او یاد کنند و از چشمان او باندازه پر مگسى اشک خارج شود، ثواب او به عهده خداى عزوجل بوده و براى او به کمتر از بهشت راضى نمى شود.


2- حدثنا محمد بن على ماجیلویه رضى الله عنه عن محمد بن یحیى العطار عن محمد بن احمد عن محمد بن الحسین عن الحسن بن على بن ابى عثمان عن الحسن بن على بن ابى المغیره عن ابى عماره المنشد عن ابى عبدالله علیه السلام قال قال لى یا اباعماره انشدنى فى الحسین علیه السلام قال فانشدته فبکى قال ثم انشدته فبکى قال فو الله ما زلت انشده و یبکى حتى سمعت البکاء من الدار فقا لى یا ابا عماره من انشد فى الحسین بن على علیهم السلام شعرا فابکى خمسین فله الجنه و من انشد فى الحسین علیه السلام شعرا فابکى اربعین فله الجنه و من انشد فى الحسین علیه السلام شعرا فابکى عشره فله الجنه و من انشد فى الحسین علیه السلام شعرا فابکى واحدا فله الجنه و من انشد فى الحسین علیه السلام شعرا فبکى فله الجنه و من انشد فى الحسین علیه السلام شعرا فتباکى فله الجنه.
ترجمه :
ابى عماره مى گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: اى ابا عماره ! در باره امام حسین علیه السلام برایم شعر بخوان. من نیز خواندم و او گریه کرد. دوباره نیز خواندم و او گریه کرد. و بخدا سوگند پیوسته من خواندم و او گریه مى کرد تا صداى گریه را از درون منزل نیز شنیدم. آنگاه به من فرمود: اى ابا عماره! کسى که درباره امام حسین علیه السلام شعرى بخواند و چهل نفر را بگریاند، بهشت از آن اوست. و کسى که درباره امام حسین علیه السلام شعرى بخواند و بیست نفر را بگریاند، بهشت از آن اوست. و کسى که درباره امام حسین علیه السلام شعرى بخواند و گریه کند، بهشت از ان اوست. و کسى شعرى بخواند و خود را شبیه گریه کنندگان در آورد، بهشت از آن اوست .


3- حدثنى محمد بن موسى بن المتوکل رضى الله عنه قال حدثنا محمدبن یحیى عن محمد بن احمد عن محمد بن الحسین عن محمد بن اسماعیل عن صالح بن عقبه عن ابى عبدالله علیه السلام قال من انشد فى الحسین علیه السلام بیتا من شعر فبکى و ابکى عشره فله و لهم الجنه و من انشد فى الحسین علیه السلام بیتا فبکى و ابکى تسعه فله ولهم الجنه فلم یزل حتى قال من انشد فى الحسین علیه السلام شعرا فبکى و اظنه قال او تباکى فله الجنه.
ترجمه :
امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که درباره امام حسین علیه السلام یک بیت شعر بخواند و گریه کند و ده نفر را بگریاند، بهشت براى آنهاست. و کسى که درباره امام حسین علیه السلام یک بیت شعر بخواند و گریه کند نه نفر را گریان کند. بهشت براى آنهاست و پیوسته مى فرمودند تا رسیدند به این جا که کسى که درباره امام حسین علیه السلام شعرى بخواند و گریه کند- گمان مى کنم که فرمودند: یاخود را شبیه گریه کنندگان در آورد، بهشت از آن اوست.



برگرفته از:

کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

حدیثی که ریبنده است با طلا نوشته شود.

ابان بن تغلب گوید:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: نفس شخص اندوهگین بخاطر ستمى که بر ما رفته بمنزله تسبیح (سبحان اللّه گفتن) است، و اندوه او بخاطر ما عبادت است، و پرده پوشى اسرار ما جهاد در راه خداست. سپس فرمود:
زیبنده است که این حدیث با طلا نوشته شود.



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

کاروانى به سوى مرگ

کاروان امام حسین علیه السلام از منزلگاه قصر بنى مقاتل به سوى کربلا حرکت کرد مقدارى راه طى شد. امام حسین علیه السلام در حالى که سوار بر اسب بود اندکى به خواب رفت .
سپس بیدار شد، دو یا سه بار فرمود:
انا لله و انا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین
فرزندش على بن حسین (على اکبر) روى به پدر نمود و عرض کرد: پدرجان ! سبب این استرجاع و حمد چه بود؟
امام فرمود: سوارى در خواب بر من ظاهر شد و گفت:
اهل این کاروان مى روند ولى مرگ ایشان را تعقیب مى کند.
من فهمیدم خبر مرگ به ما داده مى شود.
على عرض کرد:
پدر جان ! مگر ما بر حق نیستیم ؟
امام حسین فرمود:
پسرم ! سوگند به خداى که بازگشت بندگان به سوى او است ما بر حقیم . على عرض کرد: بنابراین باکى از مرگ نیست.
امام فرمود:
فرزندم ! خداوند بهترین پاداش را که از سوى پدر به فرزند مقرر فرموده ، به تو عنایت کند.

بحار: ج 44، ص 379.



برگرفته از:

کتاب داستان های بحارالانوار جلد3 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

سردار عاقبت به خیر

عده اى از مردم کوفه نقل مى کنند:
ما در کاروان زهیربن قین بودیم، همزمان با بیرون آمدن امام حسین علیه السلام از مکه، به سوى کوفه حرکت کردیم ، از ترس بنى امیه ، نمى خواستیم با کاروان حسین در یک منزل توقف کرده و با امام حسین ملاقات کنیم، هر وقت کاروان امام حسین حرکت مى کرد ما مى ایستادیم و هنگامى که توقف مى کرد، ما حرکت مى کردیم.
از قضا در یکى از منزلگاه ها کاروان امام حسین توقف کرده بود، ما نیز ناچار در آنجا فرود آمدیم . در این میان نشسته بودیم و غذا مى خوردیم ناگهان فرستاده امام حسین وارد شد و سلام کرد و گفت: زهیر! امام حسین تو را مى خواهد.
ما همگى از این پیشآمد مبهوت شدیم و زهیر اندکى به فکر فرو رفت، ناگاه همسرش به زهیر گفت: سبحان الله ! اى زهیر! در مقابل دعوت فرزند پیغمبر درنگ مى کنى؟ چه مى شود که نزد او بروى و سخنانش را بشنوى و برگردى؟
زهیر پس از سخن شجاعانه همسرش تکانى خورد و برخاست و به خدمت امام حسین رفت، چیزى نگذشت شاد و خندان برگشت ، به طورى که صورتش برافروخته شده بود. دستور داد خیمه او را برچینند و اسباب و وسایل او را به سوى کاروان امام حسین ببرند.
سپس به همسرش گفت: تو را طلاق دادم و مى توانى نزد خویشان خود بروى، زیرا من دوست ندارم به خاطر من صدمه ببینى و من تصمیم دارم فداى امام حسین شوم.
سپس اموال او را به عموزاده اش سپرد تا به خویشان وى تحویل دهد. در این وقت آن بانو اشک ریزان زهیر را وداع کرد و گفت: خداوند به تو خیر عنایت کند و تمنا دارم مرا روز قیامت نزد جد حسین علیه السلام یاد کنى.
آنگاه به همراهان گفت: هر کس مایل است همراه من بیاید وگرنه اینجا آخرین دیدار من با شما است . اما داستانى برایتان بگویم: به جنگ رومیان که رفته بودیم ، در جنگ دریایى به خواست خدا، ما پیروز شدیم و غنائم بسیار به دست ما آمد. سلمان که با ما بود پرسید:
آیا از این غنیمتها که خداوند نصیبتان کرد خوشنودید؟
گفتیم : آرى ! البته که خوشنود هستیم .
گفت: پس چقدر خوشحال خواهید بود هنگامى که سرور جوانان آل محمد - امام حسین - را درک کنید و در رکابش بجنگید؟ جهاد در رکاب او مایه سعادت دنیا و آخرت است.
پس از آن با همه وداع کرد و در صف یاران حسین علیه السلام قرار گرفت.

بحار: ج 44، ص 371 و 372.



برگرفته از:

کتاب داستان های بحارالانوار جلد3 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

اشکى بر سیدالشهداء علیه السلام

سید على حسینى که از اصحاب امام رضا علیه السلام است مى گوید:
من همسایه امام على بن موسى الرضا علیه السلام بودم . چون روز عاشورا مى شد از میان برادران دینى ما یک نفر مقتل امام حسین علیه السلام را مى خواند و به این روایت رسید که حضرت باقر علیه السلام فرمود:
- ((هر کس از دیده هاى او ولو به قدر بال پشه اى اشک بیرون بیاید. خداوند گناهانش را مى آمرزد. اگر چه مانند کف دریاها باشد.))
در آن مجلس شخص نادانى که ادعاى علم مى کرد. حضور داشت و بر آن بود که این حدیث نباید صحیح باشد. چگونه گریستن به آن اندکى بر حضرت حسین علیه السلام این قدر ثواب مى تواند داشته باشد؟ با ایشان مباحثه بسیار کردیم و در آخر هم از گمراهى خود برنگشت و برخاست و رفت.
آن شب گذشت . چون روز شد، نزد ما آمد و از گفته هایش معذرت خواست ، اظهار ندامت کرد و گفت:
- شب گذشته در خواب دیدم قیامت برپا شده است و پل صراط بر روى جهنم کشیده اند و پرونده هاى اعمال را گشوده اند و آتش جهنم را افروخته اند و بهشت را زینت کرده اند. در آن وقت گرما شدید شد و عطش ‍ سنگین بر من غلبه کرد. چون به جانب راست خود نگاه کردم حوض کوثر را دیدم و بر لب آن دو مرد و یک زن را مشاهده کردم که ایستاده اند و نور جمال ایشان صحراى محشر را روشن کرده است . در حالیکه لباس سیاه پوشیده اند و مى گریند. از کسى پرسیدم : اینها کیستند که بر کنار کوثر ایستاده اند؟
پاسخ داد: یکى محمد مصطفى صلى الله علیه و آله و دیگرى على مرتضى و آن زن فاطمه زهرا علیهاالسلام است .
گفتم : چرا سیاه به تن دارند، غمگین هستند و مى گریند؟
گفت : مگر نمى دانى که امروز عاشوراست ؟
گفتم : روز شهادت شهید کربلا امام حسین علیه السلام است . آنان به این جهت غمناکند.
سپس نزدیک حضرت فاطمه علیهاالسلام رفتم و گفتم :
- اى دختر رسول خدا! تشنه ام . آن حضرت از روى غضب به من نظر کرد و گفت :
- تو مگر همان شخص نیستى که فضیلت گریستن بر میوه قلبم ، نور چشمم ، فرزندم حسین را انکار مى کردى ؟ با اینکه با ظلم و ستم او را شهید کردند. لعنت خدا بر قاتلین و ظالمین و کسانى که ایشان را از آشامیدن آب منع کردند.
در این حال از خواب وحشتناک بیدار شدم و از گفته خود پشیمان گشتم . اکنون از شما معذرت مى خواهم و باشد که از تقصیر من درگذرید.

بحار: ج 44، ص 293.


برگرفته از:

کتاب داستان های بحارالانوار جلد2 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

باب الله



- هیچ کس به هیچ مرتبه ای از معنویت نرسید و گشایش و فتح بابی نکرد مگر در حرم مطهر امام حسین (علیه السلام) و یا در توسل به ان حضرت.



- این کتیبه های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده اند مارا شفاعت می کند.


علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه)




التماس دعا
یاحق=یاعلی(ع)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم


محرم


قسمتی از وصیت نامه آیت الله قاضی (ره):


و در مـسـتـحبات تعزیه داری و زیارت حضرت سیدالشهداء مسامحه ننمایید و روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عـمـر تـا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما به جا بیاورید، هـرگـز حـق آن بـزرگـوار ادا نـمـی شـود و اگـر هـفـتـگـی مـمـکـن نـشـد، دهـه اول محرم ترک نشود  


       .





جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

محرّم


امام رضا (علیه ‌السلام):


إنَّ المُحَرَّمَ شَهرٌ کانَ أهْلُ الجاهِلِیَّةِ یُحَرِّمُونَ فِیهِ القِتالَ، فَاسْتُحِلَّت فِیهِ دِماؤُنا، وَهُتِکَتْ فِیهِ حُرْمَتُنا، وَسُبِیَ فِیهِ ذَرارِینا وَنِساؤُنا.


محرّم ماهی است که [حتّی] مردم زمان جاهلیّت جنگ را در آن حرام می‌دانستند، [امّا] در آن ماه خون ما را حلال شمردند، حرمت ما را پایمال و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند.


Muharram is the month when even people of the Jāhillīyya time declared fighting unlawful, [but never less] in that month they declared shedding our blood lawful, trampled upon our honor and captured our children and women.


بحار الأنوار، ج 44، ص 283




جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

تنها ره سعادت و خوشبختى و یا شقاوت و بدبختى


رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم:


بالحسین تسعدون و به تشقون.


تنها ره سعادت و خوشبختى و یا شقاوت و بدبختى شما به واسطه حسین است.


احقاق الحق 9/202.




برگرفته از:

کتاب جلوه عشق (قصه هاى زندگى امام حسین علیه السلام) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

نمونه هائى از بیانات پیامبر اکرم(ص) در عظمت سیدالشهداء(ع)

و اما احادیث و جملاتى که نبى مکرم راجع به شخصیت امام حسین و برادر بزرگوارش فرموده است از حد احصاء بیرون است.
مثل آنکه فرمود: ( الحسن و الحسین سید اشباب اهل الجنة )، حسن و حسین دو سرور جوانان بهشت هستند.(1)
و فرمود: حسن و حسین، بعد از من و پدرشان، برترین اهل زمین هستند، و مادرشان برترین زنان اهل زمین است.(2)
ابوذر غفارى گوید: دیدم پیامبر اکرم در حالى که امام حسین را مى بوسید فرمود: هرکه حسن و حسین و اولاد آن دو را از روى اخلاص دوست بدارد، صورتش حرارت آتش نبیند، اگر چه گناهان او به عدد ریگ بیابان باشد مگر اینکه مرتکب گناهى شود که از ایمان خارج گردد.(3)
امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر اکرم فرمود: دوستى على در دل مؤمنین نهاده شده، او را دوست ندارد جز مؤمن و دشمن ندارد جز منافق، و همانا دوستى حسن و حسین در دل مؤمن و منافق و کافر نهاده شده، و شما براى ایشان بدگوئى نمى بینى .(4)
و اهل قبله همگى اتفاق دارند که پیامبر فرمود: الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا : حسن و حسین دو امام هستند، قیام کنند یا بنشینند.(5)
و در روایت است که هرگاه پیامبر امام حسین را مى دید او را بوسیده و به سینه مى چسبانید و دندانهاى پیشین وى را مى مکید و مى فرمود: فداى کسى شوم که پسرم ابراهیم را فدایش کردم.(6) و در کامل الزیارات روایت کرده است که پیامبر در حدیثى فرمود: حسین میوه دل من است، او روشنى چشم من است، او ریحانه من است. حضرت امیر علیه السلام نیز مى فرمود: پدر و مادرم فداى حسین باد که پشت کوفه کشته مى شود.

پاورقی:

1-  بحار ج 43 ص 265 و 264.
2-  بحار ج 43 ص 269.
3-  بحار ج 43 ص 281.
4-  بحار ج 43 ص 291.
5-  بحار ج 43 ص 291.
6-  نفس المهموم ص 15.


برگرفته از:

کتاب اسرار عاشورا جلد1و2 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم