.:: دانلود کتب شیعی ::.

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه
.:: دانلود کتب شیعی ::.

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه

پاس‌داری از علم



مفضل بن عمر گفت امام صادق (علیه السلام) به من فرمود:


اکْتُبْ وَ بُثَ‏ عِلْمَکَ فِی إِخْوَانِکَ فَإِنْ مِتَّ فَوَرِّثْ کُتُبَکَ بَنِیکَ فَإِنَّهُ یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ مَا یَأْنَسُونَ فِیهِ إِلَّا بِکُتُبِهِم‏


دست اندر کار نگارش باش، و علم و آگاهی خود را میان برادران ایمانی خود منتشر ساز؛ و چون از دنیا بروی، برای فرزندانت این نبشتارها را به ارث گذار؛ زیرا روزگاری پر آشوب در پیش است که مردم ـ جز با نوشته‌ها و کتب خود ـ نمی‌توانند خویشتن را با چیز دیگری مأنوس و سرگرم سازند


"be involved into writing and spread your knowledge between your brethrens, then bequeath those writings because a complicated day will come that people will have nothing to associate and be amused with - except with their writings and books."


کافی، ج1،ص67




جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ارزش تکبیرة الاحرام نماز جماعت

عبدالله بن مسعود خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید عرض ‍ کرد که: روزى به تکبیرة الاحرام نماز جماعت نرسیدم آیا فضیلت کامل نماز جماعت به من مى رسد؟
حضرت فرمود: اگر آنچه در زمین است انفاق کنى باز این ثوابى که از تو فوت شد را نمى توانى جبران کنى گفت: اگر بنده اى را آزاد کنم آیا به فضیلت کامل مى رسم؟ حضرت فرمود: نه اى پسر مسعود فضیلتش از چهل سال نماز در منزل بیشتر باشد. *

پاورقی:

* مناهج الشارعین



برگرفته از:

کتاب نماز راز دوست (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

داستانى عجیب از شعور حیوانات

مرحوم ثقةالاسلام نورى در کتاب کلمه طیبه داستان عجیبى نقل کرده است در زمان خود ایشان می‏فرماید: در زمان والد علامه ‏ام (پدرش از علماى بزرگ زمان و ساکن قریه نور بوده است) در آن وقت سید جلیلى از سادات طالقان به رشت می ‏آمده و بابت سهم سادات تجار رشت به او کمک می ‏کردند. در این سال وضع تجار خوب شده بود. این سید بزرگوار هم دویست اشرفى (در آن زمان خیلى بوده است) طلا جمع و آماده کرد خواست از رشت حرکت کند اول بیاید قریه نور پیش پدرم. موقعى که حرکت کرد در اثناى راه یک نفر دزد سوار بر اسب بود به این سید ساده رسید تعارفى کرد از سید احوال پرسید. این سید هم کاملاً سفره دلش را باز کرد. دزد دید عجب طعمه خوبى است در فکر این است که سید را بیندازد در راه و بالاخره جاى خلوتى بشود پولها را از او بزند، سید بیچاره هم گفت تا قریه نور دزد گفت من هم تصادفاً می ‏خواهم بروم آنجا دوتایمان همسفر هستیم در اثناى راه رسیدند به لب دریا، چند ماهى گیر چادر زده بودند براى ماهى گرفتن این دو نفر براى رفع خستگى نشستند پهلوى این چند ماهیگیر که چاى بخورند، رفع خستگیشان بشود،5 ماهیگیرها هم دزد را می ‏شناختند باج از آنها می ‏گرفت، سید بیچاره را هم می ‏شناختند مقدارى که نشستند دزد بلند شد رفت براى تطهیر تا دور شد ماهیگیرها به سید گفتند آیا او را می ‏شناسى، گفت آدم خوبى است. گفتند این دزد است.

جهت مطالعه ادامه کلیک رنجه بفرمایید...



برگرفته از:

کتاب معارفی از قرآن تالیف شهید دستغیب (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ادامه مطلب ...

مصحف فاطمه (سلام الله علیها)

کلمه «مُصْحَف» (با هر سه حرکت میم) اکنون بیشتر به معناى «قرآن» به کار مى رود؛ اما در لغت به معناى مجموعه برگه هایى است که میان دو جلد جمع آورى شده است و امروزه «کتاب» خوانده مى شود.(۱) بنابراین، منظور از «مصحف فاطمه(علیها السلام)، کتاب فاطمه(علیها السلام) است که در بعضى از روایات اهل سنت نیز به آن اشاره شده است. روایاتى چون «ابى بن کعب» وجود کتابى نزد آن حضرت (علیها السلام) را تأیید کرده اند.(۲)

بدین ترتیب سخن کسانى مانند «ایجى» درمواقف و «جرجانى» درشرح مواقف و ابو زهره درکتاب «امام صادق (علیه السلام)» که مدعى شده اند، شیعه به قرآنى منسوب به فاطمه (علیها السلام) که غیر از قرآن رایج میان مسلمانان است، اعتقاد دارد، نادرست است و در عدم رجوع به روایات شیعه و نیز عدم دقت در معناى مصحف ریشه دارد.(۳)


پى نوشت ها:
(۱) -حسینى جلالى، سید محمد رضا، تدوین السنة الشریفه،ص ۷۶.
(۲) -عبود،اسعد، صحیفة الزهرا(علیها السلام)،ص ۵۸ - ۵۶.
(۳) -معروف الحسنى، سید هاشم، سیرة الائمة الاثنى عشر،ج۱، ص ۹۸ و ۹۹.


منبع : hadith.net


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

خصومت



امام صادق (علیه ‌السلام):

إیّاکُمْ وَالخُصُومَةََ فَإنَّهَا تَشْغَلُ القَلْبَ وَتُورِثُ النِّفاقَ وَتَکْسِبُ الصَّغائِنَ.

از خصومت بپرهیزید، زیرا که دل را به خود مشغول دارد و نفاق به ارث گذارد و باعث کینه‌توزی شود.

Keep away from hostility, for it occupies the heart, gives rise to hypocrisy, and creates ill will within the heart.


کافی، ج 2، ص 301



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

نتیجۀ انتظار



امام صادق (علیه‌ السلام):

مَنْ سَرَّهُ أنْ یَکونَ مِنْ أصْحابِ القائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَلیَعْمَلْ بِالوَرَعِ.

هر کس خوش دارد از یاران امام مهدی (ع) باشد، باید منتظر باشد و پارسایى پیشه ‌کند.

If anyone is eager to be a companion of Imam Mahdī he should live piously, expecting his arrival.


الغیبة، ص 200



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

در مقدمات نماز 5 (مکان نماز گزار)

5- مکان نماز گزار 
پس به خاطر بگذران در آن مکان که ایستاده اى در پیش پادشاه پادشاهانى ، و اراده دارى که مناجات کنى با او و تضرع نمایى در حضرت او، و خواهش ‍ دارى که تحصیل خوشنودى الهى نمائى ، تا نظر کند به جانب تو به عین رحمت خود، پس متوجه شو به مکانى که صلاحیت این کار را داشته باشد مثل مساجد شریفه و اماکن مطهره اگر ممکن باشد، والا در هر مکانى که باشى به طاعت و عبادت الهى قیام نما که فاینما تولوا فثم وجه الله سوره بقره آیه 115، هرطرف برگردید، همان طرف ، وجه و روى خدا مى باشد.



جهت مطالعه ادامه کلیک رنجه بفرمایید...



برگرفته از:

کتاب اسرار نماز * تالیف علامه فیض کاشانى (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ادامه مطلب ...

شبهه ی فاطمیه و پاسخ آیت الله سبحانی

شبهه:

مى‌گویند تاریخ اسلام، گواهى مى‌دهد که على(علیه السلام) یک قهرمان شجاع و خیبرگیر و دلیر و دشمن‌شکن بود. آیا شایسته است به همسرش جسارت شود و او سکوت کند؟


پاسخ:
قهرمانى واقعى، تنها در شجاعت بدنى، خلاصه نمى شود. علاوه بر این، انسان باید از نظر روحى هم، قهرمان شجاع باشد و در جایى که اظهار شجاعت به مصلحت اسلام نباشد، بتواند خویشتن دارى کند.
پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) از جایى عبور مى کرد، جمعى را دید که مشغول وزنه‌بردارى هستند تا نیرومندترین فرد را مشخص کنند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «أشجعکم من غلب هواه» شکى نیست که امیرمؤمنان، شجاع و قهرمان بود و در تاریخ اسلام، فردى به پایه او در مقاومت و دلیرى نمى‌رسد، او تنها کسى است که پیامبر در جنگ خندق، درباره‌اش فرمود: «ضربة علىّ یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین» (1) ولى مصالح آن روز امت اسلامى، ایجاب مى کرد که صبر و بردبارى را بر اعمال قدرت، ترجیح دهد، زیرا ستون پنجم در داخل مدینه مشغول فعالیت بود که نظم را به هم بزند. اعراب بیرون مدینه از اسلام دورى جسته و رسماً مرتد شده بودند. در چنین شرایطى اعمال قدرت، و کشتن مهاجم و دستیاران او، نتیجه اى جز یک جنگ داخلى تمام عیار میان بنى هاشم و قبیله هاى تیم و عدى در برنداشت، از این جهت، امام بردبارى را پیشه کرد و کراراً این سخن را تکرار مى کرد:
«فوالله ما کانَ یُلقى فى روعى، ولا یخطرُ ببالى، أنّ العرب تُزعِجُ هذا الأمرَ من بعده (صلى الله علیه وآله) عن أهل بیته، ولا أنّهم مُنَحُّوه عنّى من بعده! فما راعنى إلاّ انثیالُ الناس على فلان یبایعونه، فأمسکتُ یدى حتّى رأیتُ راجعة النّاس قد رجعتْ عن الإسلام، یدعون إلى مَحق دین محمّد (صلى الله علیه وآله) فخشیتُ إن لم أنصر الإسلام وأهله أن أرى فیه ثَلماً أو هدماً، تکون المصیبة به علىّ أعظمَ من فوت ولایتکم التى إنّما هى متاع أیّام قلائل، یزول منها ما کان، کما یزول السَّرابُ، أو کما یتقشَّعُ السَّحابُ; فنهَضتُ فى تلک الأحداثِ حتّى زاح الباطلُ وَزهقَ، واطمأنَّ الدِّینُ وتَنَهْنَهَ». (2)
«به خدا سوگند هرگز فکر نمى کردم; و به خاطرم خطور نمى کرد که عرب بعد از پیامبر; امر امامت و رهبرى را از اهل بیت او بگردانند(و در جاى دیگر قرار دهند و باور نمى کردم) آنها آن را از من دور سازند! تنها چیزى که مرا ناراحت کرد اجتماع مردم اطراف فلان... بود که با او بیعت کنند، دست بر روى دست گذاردم تا این که با چشم خود دیدم گروهى از اسلام بازگشته و مى خواهند دین محمد(صلى الله علیه وآله) را نابود سازند. (در اینجا بود) که ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یارى نکنم باید شاهد نابودى و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن براى من از رها ساختن خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود، چراکه این بهره دوران کوتاه زندگى دنیا است که زایل و تمام مى شود. همان‌طور که «سراب» تمام مى شود و یا همچون ابرهایى که از هم مى‌پاشند. پس براى دفع این حوادث به پا خاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پابرجا و محکم شد».


[1] . تاریخ دمشق، ج1، ص 155(ترجمه على (علیه السلام) ); فرائد السمطین، ج1، ص 255; الدر المنثور، ج5، ص 192.
[2] . نهج البلاغه، نامه 62.


منبع : tabnak.ir


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم


این سلام خودش ی دنیا روضه هست!

أَللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَبارِکْ عَلَى السَّیِّدَةِ الْجَلیلَةِ الْجَمیلَةِ، اَلْمَعْصُومَةِ الْمَظْلُومَةِ، اَلْکَریمَةِ النَّبیلَةِ، اَلْمَکْرُوبَةِ الْعَلیلَةِ، ذاتِ الْأَحْزانِ الطَّویلَةِ فِی الْمُدَّةِ الْقَلیلَةِ، اَلرَّضِیَّةِ الْحَلیمَةِ، اَلْعَفیفَةِ السَّلیمَةِ، اَلْمَجْهُولَةِ قَدْراً، وَالْمَخْفِیَّةِ قَبْراً، اَلْمَدْفُونَةِ سِرّاً، وَالْمَغْصُوبَةِ جَهْراً، سَیِّدَةِ النِّساءِ، اَلْإِنْسِیَّةِ الْحَوْراءِ، اُمِّ الْأَئِمَّةِ النُّقَباءِ النُّجَباءِ، بِنْتِ خَیْرِ الْأَنْبِیاءِ، اَلطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ، اَلْبَتُولِ الْعَذْراءِ، فاطِمَةَ التَّقِیَّةِ الزَّهْراءِ عَلَیْهَا السَّلامُ .


بار خدایا؛ سلام و درود و برکتت را بر سیّده بزرگوار نیکو سیرت نازل فرما؛ آن بانوى معصوم از گناه و خطا و مورد ستم قرار گرفته، شریف و بزرگوار، غم و اندوه دیده که سختی‏ها و مصائب دنیا وجود مقدّسش را آزار داد و در اندک زمانى، طولانى‏ ترین غصّه‏ ها و مصیبت‏ها را تحمّل نمود، بانوى پسندیده بردبار و پاکدامن، صاحب قلب سلیم که قدر و مقامش ناشناخته و قبرش پنهان مانده و پنهانى مدفون گردید ولى آشکارا حقّش غصب گردید، سرور زنان و حوریّه ‏اى در قالب انسان، مادر امامان بزرگوار و نیک ‏نژادان، دختر بهترین پیامبران، پاک و پاکیزه، آن که از تعلّقات دنیوى بریده و به سوى معبودش روى آورد و چون مروارید ناسفته تلألو مى نمود ، فاطمه پرهیزگار و ستاره درخشان آسمان پیامبر که درود و سلام بر او باد .


فرازی از دعای توسل چهارده معصوم علیهم السلام
دربارۀ سیده زنان دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها


برگرفته از:

کتاب صحیفه مهدیه صفحه 422



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

دانلود نوای فاطمیه (قسمت دوم)

نوای پنجم          لینک مستقیم دانلود

نوای ششم        لینک مستقیم دانلود

نوای هفتم          لینک مستقیم دانلود

نوای هشتم        لینک مستقیم دانلود

نوای نهم            لینک مستقیم دانلود

نوای دهم           لینک مستقیم دانلود



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

سقیفه

سقیفه به معنای ایوانچه ای سقف دار (سایبان دار) است.(1)
سقیفه در ناحیه شمال (غربی) مسجد النبی و با فاصله ای کمتر از یک کیلومتر از خانه حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) قرار داشت این سایبان جمعیتی کمتر از یکصد نفر را در خود جای می داد. آنجا محل اجتماع انصار (مردم مدینه از جمله اوس و خزرج) بود.(2)
پس از رحلت رسول خدا(ص) گروهی از لشکر اسامه جدا شدند و اجازه ندادند پیامبر ضمن یک سند کتبی علی(علیه‎ السلام) را به عنوان جانشین خود انتخاب کند، ‌آنان در حالی که علی (علیه‎ السلام) و بنی هاشم سرگرم مراسم غسل پیغمبر بودند جسد پیامبر را رها کرده و برای تعیین رئیس امّت در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند مهاجرین و انصار در سقیفه هر کدام را لایقتر از دیگر می پنداشتند، مردم مکه می گفتند: «اسلام در شهر ما و میان ما آشکار شد، پیامبر از مردم ماست؛ ما خویشاوندان او هستیم، ما پیش از شما این دین را پذیرفته ایم پس زمامدار مسلمانان باید از مهاجرین باشد.» انصار می گفتند: «مکه دعوت پیامبر را نپذیرفت با او به مقابله و دشمنی پرداخت و این ما بودیم که پیامبر را یاری کردیم و اسلام را رونق بخشیدیم و... پس زمامدار باید از انصار باشد و برخی از انصار گفتند از ما امیری و از مهاجرین امیری، لیکن ابوبکر این رأی را نپذیرفت و روایتی جَعلی از پیامبر نقل کرد که فرموده است: «الأئمة من قریش» این حدیث هر چند در متن و سند آن جای مناقشه است امّا انصار را ساکت کرد و گذشته از این روایت دروغی که ابوبکر آورد دشمنی دیرینه اوس و خزرج نیز در پیشبرد نظر مهاجران بی تأثیر نبوده است.(3)

پاورقی:

(1) . شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 91
(2) . حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام، ص 319
(3) . شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 92


منبع: www.askquran.ir



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

کاری که کرد فاطمه، کار امام بود . . .

زهراست ، یادگاری نور خدای من

خورشید صبح و ظهر و غروب سرای من

 

پرواز می کنیم از این خانه تا خدا

من با دعای فاطمه او با دعای من

 

ما نور واحدیم ، نه فرقی نمی کند

من جای او بتابم یا او جای من

 

مست تجلیات خداوندی همیم

من با خدای اویم و او با خدای من

 

یک طور حرف می زند انگار بوده است

در ابتدای خلقت و در ابتدای من

 

دنیا ! تمام آنچه که داری برای تو

یک تار موی خاکی زهرا برای من

 

کاری که کرد فاطمه کار امام بود

زهراست پس علی من و مرتضای من

 

ما یک سپر برای جهازش فروختیم

چیزی نبود تا که بمیرد به پای من

 

هر شب دلم به گفتن یک فاطمه خوش است

از من مگیر دلخوشی ام را خدای من

 

علی اکبر لطیفیان


منبع: www.tathira.com



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

زهرا اگر نبود . . .


زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت

توحید انعکاس نمایانتری نداشت


جز در مقام عالی زهرا فنا شدن

ملک وجود فلسفه دیگری نداشت


زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت

دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت


فرموده اند در برکات وجود او

زهرا اگر نبود علی همسری نداشت


محشر بدون مهریه ی همسر علی

سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت


حتی بهشت با همه نهرهای خود

چنگی به دل نمی زد اگر کوثری نداشت


دیروز اگر به فاطمه سیلی نمی زدند

دنیا ادامه داشت، دگر محشری نداشت


علی اکبر لطیفیان


منبع: www.aviny.com



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

یا زهرا (سلام الله علیها)


منبع: kanoonequran.mihanblog.com



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

دانلود نوای فاطمیه (قسمت اول)

نوای اول          لینک مستقیم     لینک غیرمستقیم

نوای دوم         لینک مستقیم     لینک غیرمستقیم

نوای سوم       لینک مستقیم     لینک غیرمستقیم

نوای چهارم      لینک مستقیم     لینک غیرمستقیم



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

حضرت زهرا(س) در جمع زنان مهاجرو انصار که به عیادتش آمدندفرمود

الاحتجاج:(1) قال سوید بن غفلة: لما مرضت فاطمة علیهاالسلام المرضة التى توفیت فیها اجتمع الیها نساء المهاجرین و الانصار یعدنها، فقلن لها: کیف اءصبحت من علتک یا ابنة رسول الله ؟ فحمدت الله و صلت على اءبیها صلى الله علیه و آله ثم قالت:
اءصبحت والله عائفة لدنیاکن، قالیة لرجالکن، لفظتهم بعد اءن عجمتهم و شناءتهم بعد اءن سبرتهم فقبحا لفلول الحد و اللعب بعد الجد، و قرع الصفاة و صدع القناة، و خلال الاراء، و زلل الاهواء، و بئس ما قدمت لهم اءنفسهم اءن سخط الله علیهم و فى العذاب هم خالدون ، لا جرم لقد قلدتهم ربقتها، و حملتهم اءوقتها و شننت علیهم غارها، فجدعا، و عقرا، و بعدا للقوم الظالمین.
ویحهم اءنى زعزعوها عن رواسى الرسالة ، و قواعد النبوة و الدلالة، و مهبط الروح الامین، و الطبین بامور و الدین ، اءلا ذلک هو الخسران المبین .
و ما الذى نقموا من اءبى الحسن ، نقموا منه والله نکیر سیفه ، و قلة مبالاته بحتفه ، و شدة و طاءته ، و نکال وقعته ، تنمره فى ذات الله .
و تالله لو مالوا عن المحجة اللائحة ، و زالو عن قبول الحجة الواضحة لردهم الیها، و حملهم علیها، و لسار بهم سیرا سجحا لا یکلم خشاشه ، و لا یکل سائره ، و لا یمل راکبه ، و لاوردهم منهلا نمیرا صافیا رویا تطفح ضفتاه، و لا یترنق جانباه و لاصدرهم بطانا، و نصح لهم سرا و اعلانا، و لم یکن یحلى من الغنى بطائل، و لا یحظى من الدنیا بنائل ، غیر رى الناهل ، و شبعة الکافل ، و لبان لهم الزاهد من الراغب ، و الصادق من الکاذب ، و لو اءن اءهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاءخذناهم بما کانوا یکسبون ، و الذین ظلموا من هؤ لاء سیصیبهم سیئات ما کسبو و ما هم بمعجزین ، اءلا هلم فاستمع و ما عشت اءراک الدهر عجبا و ان تعجب فعجب قولهم ، لیت شعرى الى اءى سناد استندوا و على اءى عماد اعتمدوا، و باءیة عروة تمسکوا و على اءیة ذریة اءقدموا و احتنکوا لبئس المولى و لبئس العشیر، و بئس الظالمین بدلا، استبدلوا والله الذنابى بالقوادم ، و العجز بالکاهل ، فرغما لمعاطس قوم یحسبون اءنهم یحسنون صنعا اءلا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون ، ویحهم اءفمن یهدى الى الحق اءحق اءن یتبع اءمن لا یهدى الا اءن یهدى ؟ فما لکم کیف تحکمون ؟
اءما لعمرى لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ، ثم احتلبوا مل ء القعب دما عبیطا و ذعافا مبیدا، هنا لک یخسر المبطلون ، و یعرف التالون ، غب ما اءسس الاولون ثم طیبوا عن دنیاکم اءنفسا، و اطمئنوا للفتنة جاءشا، و اءبشروا بسیف صارم و سطوة معتد غاشم ، و بهرج شامل ، و استبداد من الظالمین ، یدع فیئکم زهیدا و جمعکم حصیدا، فیاحسرة لکم ، و اءنى بکم ، و قد عمیت علیکم اءنلزمکموها و اءنتم لها کارهون .
قال سوید بن غفلة : فاءعادت النساء قولها علیهاالسلام على رجالهن فجاء الیها قوم من وجوه المهاجرین و الانصار معتذرین ، و قالوا: یا سیدة النساء لو کان اءبوالحسن ذکر لنا هذا الامر من قبل اءن نبرم العهد، و نحکم العقد، لماعدلنا عنه الى غیره . فقالت علیهاالسلام : الیکم عنى فلا عذر بعد تعذیرکم ، و لا اءمر بد تقصیرکم


ترجمه: در کتاب احتجاج از سوید بن غفله روایت شده است:
چون فاطمه علیهاالسلام بیمار شد به آن بیمارى که موجب رحلت آن حضرت گردید به هنگام شدت یافتن بیماریش گروهى از زنان مهاجر و انصار به عیادتش جمع شدند و بر آن حضرت سلام کرده گفتند: اى دختر رسول خدا! وضع بیماریت چگونه است و با آن چه مى کنى؟ آن حضرت ستایش خداوند سبحان کرده بر پدرش درود فرستاد، و سپس گفت:
حالم به گونه اى است که از دنیاى شما بسى بیزار و مردانتان را دشمن مى دارم! حال و قالشان را آزمودم و از آنچه کردند، بسى ناخشنودم و آن را به کنارى نهادم . چرا که چون تیغ زنگارخورده نابرا و چون نیزه از قد دو نیم شده، و صاحبان اندیشه هاى تیره و نارسایند.
چه بد ذخیره اى از پیش براى خود فرستادند. خشم خداوند را به جان خریدند و در آتش و نیران پاینده اند.

از سر ناچارى ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته، سنگینى و مسئولیت کار را بدانها واگذاردم و ننگ عدالت کشى را بر آنها بار کردم . نفرین ابد بر این مکاران، دور باشند از رحمت حق این ستمکاران، واى بر آنان ! از چه رو تمرکز حق را در مرکز خود سبب نگشتند؟ و از این راه خلافت را از پایه هاى نبوت دور داشتند و از سرایى که محل نزول جبرئیل بود، به دیگر سرا بردند و از ید قدرت کاردانان دین و دنیا خارج ساختند! به هوش ! که زیانى بس بزرگ است ! چه چیزى سبب گردید تا از على علیه السلام عیبجویى کنند؟ عیب او گفتند؛ زیرا شمشیرش، خویش و بیگانه، شجاع و ترسو نمى شناخت. دریافتند که او به مرگ توجهى ندارد. دیدند که او چگونه بر آنها مى تازد و آنان را به وادى فنا مى افکند. و برخى را براى عقوبت و سرمشق دیگران باقى مى گذارد. به کتاب خدا مسلط و دانا، و خشم او در راه خوشنودى خداوند بود. به خداوند سوگند از طریق آشکار و نمایان حق منحرف شده از قبول دلایل و حجتهاى روشن و مبین، امتناع مى نمودند، آنان را به راه مستقیم، هادى و رهنمون مى شد و از انحراف و اعوجاج آنان جلوگیرى مى نمود. به خداوند سوگند، اگر مردانتان در خارج نشدن زمام امور، از دستان على پاى مى فشردند و تدبیر کار را آنچنان که پیامبر بدو سپرده بود، تحویل او مى دادند على آن را به سهولت راه مى برد و این شتر را به سلامت به مقصد مى رساند؛ آن گونه که حرکت این شتر رنج آور نمى شد. على آنان را به آبشخورى صاف و مملو و وسیع هدایت مى کرد که آب از اطرافش سرازیر مى شد و هرگز رنگ کدورت به خود نمى گرفت . او آنان را از این آبشخور سیراب به در مى آورد.

على خیر و نیکى را در نهان و آشکار براى آنان خوش مى دارد. او اگر بر مسند مى نشست هرگز بهره اى فراوان از بیت المال را به خود اختصاص نمى داد و از فزونى و ثروت دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمى کرد، به مقدار آبى که تشنگى را فرو نشاند و خوراکى که گرسنگى را برطرف نماید. (در آن هنگام ) مرد پارسا، از تشنه حطام دنیا باز شناخته مى شد و راستگو از دروغگو متمایز مى گشت؛ در این صورت ابواب برکات آسمانى و زمین بر آنان گشوده مى شد. و خداوند به زودى آنان را به سبب اعمال و کردارشان مؤاخذه خواهد کرد. زیرا اگر ساکنان قریه اى ایمان آورده خداترسى پیشه مى ساختند برکات زمین و آسمان را بر آنان فرو مى ریختیم . اما آنان دروغ گفتند و ما آنان را در برابر آنچه که به دست آورده بودند، گرفتار آوردیم ((و کسانى از اینان که ستم روا داشتند نتیجه سوء کردارشان را به زودى خواهند یافت. آنان هرگز بر ما چیرگى نخواهند یافت )).
بیایید! و بشنوید! روزگار چه طرفه معجونى در نهان دارد و چه بازیچه ها یکى از پس دیگرى آشکار مى سازد.
اى کاش مى دانستم به چه پناهگاهى تکیه داده اند؟ و کدامین ستون را پشتیبان گرفته اند؟ و به کدامین ریسمان تمسک جسته اند؟ و بر چه خاندانى پیشقدم شده ، استیلا جسته اند؟ شگفتا! که بد سرپرستى انتخاب کرده و بد دوستانى برگزیده اند. و ستمکاران (که به جاى خداوند شیطان را اطاعت نمودند) چه بد مبادله کردند. اینان روى بال، به جاى پرهاى بزرگ، دم را قرار داده اند، سر واگذارده دم اختیار نمودند.
به خاک مذلت ساییده باد بینى قومى که ((خیال کردند با این اعمال کار خوبى را انجام داده اند. بدانید که آنان فاسدند؛ ولى خود نمى دانند)).
واى بر آنان! ((آیا آن کس که مردم را به راه راست فرا مى خواند، سزاوار پیروى است یا آنکه خود راه نمى داند؟ واى بر شما! چه بد داورى مى کنید)).
اما به جان خود سوگند که نطفه این بسته شده است. (و شتر این فتنه آبستن شده به همین زودى خواهد زایید) انتظار کشید تا این فساد در پیکر اجتماع اسلامى منتشر شود. از پستان شتر پس از این خون و زهرى که زود هلاک کننده است ، بدوشید. ((در اینجاست که پویندگان راه باطل زیان بینند)) و مسلمانانى که در پى خواهند آمد، در مى یابند که احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است. قلبتان با فتنه ها آرام خواهد گرفت . بشارتتان باد به شمشیرهاى کشیده و برا، و حمله جائز و متجاسر ستمکار، و درهم شدن امور همگان و خودراءیى ستمگران ! غنایم و حقوق شما را اندک خواهند داد. و جمع شما را با شمشیرهایشان دور خواهند کرد. و شما جز میوه حسرت برداشت نخواهید نمود. کارتان به کجا خواهد انجامید؟ در حالى که ((حقایق امور بر شما مخفى گردیده است . آیا شما را به کارى وادارم که از آن کراهت دارید؟)).
زنان حاضر در مجلس سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پیش مردان خود بازگو و تکرار کردند. متعاقب آن ، گروهى از بزرگان و رؤ ساى مهاجرین و انصار در حالى که اعتذار مى جستند و اظهار ندامت، نزد حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند و به آن حضرت گفتند: اى سرور زنان عالم ! اگر ابوالحسن (على علیه السلام ) براى ما حقایق را عنوان مى کرد قبل از آنکه ما با دیگرى (ابوبکر) عهد وثیق و پیمان استوار و محکم بسته باشیم ، هرگز از او روى بر نتافته به دیگرى میل نمى کردیم.
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:
من مسؤولیت بازگویى حقایق را داشتم (نصیحتى بود از من به شما) حجت را بر شما تمام کردم. عذر شما، عذر مقبول و پسندیده اى نیست و تقصیر و کوتاهى شما مسلم و هیچ بهانه و توجیهى بعد از آن متصور نیست.


پاورقی:
1- احتجاج ، ج 1 ص 286 - 292 شماره 50
- شرح ابن ابى الحدید، ج 16 ص 233، به نقل از کتاب سقیفه تاءلیف جوهرى
- بلاغات النساء، ص 19، از عطیه عوفى
- معانى الاخبار، ص 354، به دو سند
- امالى شیخ طوسى ، ج 1 ص 238، از ابن عباس ، به دو سند
- کشف الغمة ، ج 2 ص 114
- اعلام النساء، ج 4 ص 128
- دلائل الامامة ، ص 39 و 40، به دو سند.



برگرفته از:

کتاب زندگانی حضرت زهرا (علیها سلام)2 (دانلود کتاب)

ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار علامه مجلسی



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

استغفار


امام علی (علیه السلام):


عَجِبتُ لِمَنْ یَقنَطُ ومَعهُ الاستِغفارُ!


در شگفتم از کسى که آمرزش‌خواهى را دارد و با این حال نومید می‌شود.


I am surprised at the one who despairs whilst he has [the ability to seek] forgiveness!


نهج البلاغه: حکمت 87




جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

حضرت زهرا(س): دوست دارم صداى اذان مؤذن پدرم را بشنوم...

من لا یحضره الفقیه:(1) روى (انه ) لما قبض النبى صلى الله علیه و آله امتنع بلال من الاذان، قال : لا اءؤ ذن لاحد بعد رسول الله صلى الله علیه و آله ، و ان فاطمة علیهاالسلام قالت ذات یوم: انى اءشتهى اءن اءسمع صوت مؤ ذن اءبى صلى الله علیه و آله بالاذن، فبلغ ذلک بلالا، فاءخذ فى الاذان فلما، قال: الله اکبر الله اکبر، ذکرت اءباها و اءیامه ، فلم تتمالک من البکاء، فلما بلغ الى قوله : اءشهد اءن محمدا رسول الله ، شهقت فاطمة علیهاسلام و سقت لوجهها و غشى علیها، فقال الناس لبلال : اءمسک یا بلال فقد فارقت ابنة رسول الله صلى الله علیه و آله الدنیا. و ظنوا اءنها قد ماتت ، فقطع اءذانه و لم یتمه فاءفاقت فاطمة علیهاسلام و ساءلته اءن یتم الاذان ، فلم یفعل، و قال لها: یا سیدة النسوان انى اءخشى علیک مما تنزلیه بنفسک اذا سمعت صوتى بالاذان، فاءعفته عن ذلک
ترجمه: شیخ صدوق رحمه الله در من لا یحضره الفقیه روایت کرده است:
وقتى پیغمبر خدا از دنیا رحلت نمود بلال از گفتن اذان خوددارى کرد، و گفت: من بعد از پیامبر اسلام براى احدى اذان نخواهم گفت:

روزى فاطمه زهرا فرمود: دوست دارم صداى اذان مؤذن پدرم را بشنوم. و چون این سخن به گوش بلال رسید، مشغول گفتن اذان شد. هنگامى که بلال دو مرتبه گفت : الله اکبر، حضرت فاطمه به یاد روزگار پدرش رسول خدا افتاد و نتوانست از گریه خوددارى نماید. و زمانى که بلال گفت : اشهد اءن محمد رسول الله، فاطمه علیها سلام صیحه اى زد و با صورت خود سقوط و غش کرد!! مردم به بلال گفتند: از گفتن اذان خوددارى کن ! زیرا فاطمه دختر پیغمبر رحلت کرد. مردم فکر کردند که فاطمه از دار دنیا رفته است ! بلال اذان را تمام نکرده قطع نمود. پس از آنکه فاطمه زهرا به هوش آمد به بلال گفت: اذان را تمام کن . ولى بلال نپذیرفت و به آن حضرت گفت: اى برترین زنان! من از اینکه هرگاه صداى اذان مرا مى شنوى و این همه ناراحت مى شوى مى ترسم. لذا حضرت فاطمه علیهاسلام وى را معاف نمود.


1- من لا یحضره الفقیه ، ج 3 ص 137
- روضة الواعظین ، ص 181



برگرفته از:

کتاب زندگانی حضرت زهرا (علیها سلام)2 (دانلود کتاب)

ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار علامه مجلسی



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم