2- ازاله نجاست
و اما در ازاله نجاست نیز متذکر باید شد به تطهیر قلب از نجاست اخلاق رذیله و معایب
او؛ پس به درستى که تو را هرگاه امر کرده اند به تطهیر ظاهر جلد و آن پوستى است
و به تطهیر لباس و آن چیزى است که دور از تو است پس
غافل مشو از تطهیر دلت که آن ذات تو و پادشاه بدن تو است پس جهد کن در تطهیر آن ،
به توبه و ندامت از آنچه تقصیر کرده اى از وظائف عبادات و از آنچه امر کرده اند و بجا
نیاورده اى و از آنچه نهى فرموده اند و مرتکب شده اى و مصمم گردان عزم خود را بر
ترک آن چه صادر شده از تو در زمان گذشته ، و به اینکه عود ننمائى در زمان آینده ، و
طاهر گردان باطن خود را به توبه و انابه ، که آن
محل نظر معبود حقیقى است .
و به خاطر بیاور از رفتن به قضاى حاجت ، نقص و احتیاج خود را، به آن چیزى که با
خود دارى از نجاسات و کثافات ؛ و متذکر شو به اخباث باطنى خود؛ از صفات رذیله و
تو زینت مى دهى و آرایش مى کنى ظاهرت را، به لباسهاى فاخره و پوششهاى پاکیزه
در نظر مردمان و حال آنکه خداى تعالى واقف است بر خبث باطنت و بدى احوالت پس
مشغول شو به اخراج نجاسات باطنى و اخلاق سیئه داخلى اندرونى خود؛ که پیوسته در
فساد مى اندازد نفس را تا به راحت و آسایش افتد ذات تو از استخراج آنها و آرام گیرد
دلت به سبب بیرون کردن آنها؛ و سبک شود عقل تو از
ثقل آنها چرکیها و کثافتها؛ تا صلاحیت ایستادن بر بساط خدمت ، و اهلیت مناجات به درگاه
رب العزة را به هم رسانى و خوشحال مباش از آنچه آراسته مى نماید نفس ،
ظاهر خود را به تو با آنکه در باطن اوست از اخلاق ذمیمه ، از جهت آنکه عاقبت ظاهر مى
گرداند آنچه را که پوشیده و پنهان مى دارى در باطن خود؛ و رسوا مى شوى تو در آن
هنگام به آنچه پنهان کرده اى از نظر مردم . اگر چه در دنیا پنهان دارى از خلق ، و آنچه
را که مى کنى در یوم تبلى السرائر روز قیامت ظاهر و آشکار خواهد شد و پرده از
روى تدلیسها و تلبیسها مى افتد و عیبها برملا مى شود و آن کسانى که عیوب نفسهاى
خود را از خلق مى پوشانیده ؛ و خود را به صورت ابرار و نیکوکاران به خلق جلوه مى
داده اند؛ در آن روز به فضیجت مى افتند.
پس بر تست که جد و جهد کنى تا اطلاع بهم رسانى بر باطن خود، که نفس، خود را
همچون طاووس مى آراید؛ و باطنش مملو است از کدورات نفسانى ، و وساوس شیطانى . و
خود را به ریاء و سمعه در میان خلق به نیکى شهرت دادن فائده اى به
حال آخرت ندارد.
و قال الصادق صلوات الله علیه : سمى المستراح مستراحا، لاستراحة النفوس من
اثقال النجاسات و استفراغ الکثیفات و القذر فیها حضرت صادق (علیه
السلام ) فرموده : مستراح را مستراح نامیدند، زیرا که اشخاص در آن ، استراحت و آرامش
پیدا مى کنند از سنگینى نجاستها و فارغ و خلاص مى شوند از کثافتها و قذارتها که در
آن ریخته مى شود و مؤمن عبرت مى گیرد نزد مستراح به اینکه، آنچه خالص است از جنس
دنیا عاقبت چنین مى گردد؛ پس به راحت مى افتد نفسش به سبب گذشتن از حطام دنیا؛ و راحت
مى یابد در نزد ترک و زهدش و فارغ مى شود از
شغل او، و استنکاف مى نماید از جمع کردن و بدست آوردن او؛
مثل استنکافى که از بدست آوردن نجاسات و غایط و قذر مى نماید و تفکر مى کند در نفس
خود که چگونه عزیز بود در یک حال و ذلیل و خوار مى گردد در
حال دیگر، و مى داند که تمسک به قناعت و تقوى ، مورث راحت در این است و اینکه راحت در
خوار داشتن و عدم توجه به دنیا است و فارغ بودن از تمتع او، ازاله نجاسات او است از
حرام و شبهه .
پس در کبر را بعد از آنکه شناخت حال دنیا را به خود مى بندد و مى گریزد از گناهان ؛
مى گشاید در تواضع و مبادرت مى نماید به اوامر و اجتناب مى کند از مناهى ، به جهت
خوشنودى و رضاى الهى و طلب خوبى دار آخرت و نیکوئى قرین الهى ، و خود را مى
افکند در زندان خوف و صبر؛ و باز مى ایستد از خواهشهاى نفس اماره، تا آنکه برسد به
امان الهى در دارالقرار و بچشد حلاوت طعم رضا و خوشنودى خدا را و مى داند که در همه
امور اعتماد بر او است و غیر او چیزى نیست .
سلام بزرگواران.
خدا قوت.
از مطالب سایتتون بسیار استفاده کردم.
در پناه مولامون صاحب الزمان باشید.
یا علی مدد