و على العاقل ان یکون له ساعة یناجى فیها ربه و ساعة
یـتـفـکـر فـیها صنع الله و ساعة یحاسب فیها نفسه و ساعة
یـتـخـلى فـیـهـا لحـاجـتـه مـن حـلال و عـلى
العـاقـل ان لا یـکـون سـاعیا الا فى ثلاث تزود لمعاد و مرمة
لمـعـاش او لذة غـیـر مـحـرم و عـلى العـاقـل ان یـکـون بصیرا
بزمانه مقبلا على شاءنه حفظا للسانه .
و بـر شـخص عاقل است که بوده باشد براى او ساعتى که
در آن بـا خـداى خـود مـنـاجـات کـنـد، و سـاعـتـى کـه در آن در
مـصـنـوعـات خـدا فکر کند و ساعتى که در آن به حساب خود
بـرسد، و ساعتى که در آن خلوت کند و به حاجتهاى خود از
راه حلال برسد. و بر عاقل است که کوشش او نباشد مگر در
سـه چـیـز یـا بـهـره بـردارى بـراى مـعـاد خود، یعنى انجام
عـبـادات و خـدمـت بـه خـلق یا اصلاح کردن امر معاش و لوازم
زندگى خود و کسانى که تحت سرپرستى او مى باشند یا
لذتى که حرام نباشد. و بر عاقل است که به زمان خود بینا
بـاشـد و شـؤ ون و شـخصیت خود را حفظ کند و زبان خود را
نگهدارى کند.
و فـى تـوریـة مـوسـى (ع ) عـجـبـت لمن ایقن بالموت کیف
یـفرح و لمن ایقن بالحساب کیف یذنب و لمن ایقن بالقدر کیف
یـحزن و لمن ایقن بالنار کیف یضحک و لمن رآى تقلب الدنیا
بـاءهـلهـا کـیـف یـطـمـئن الیـهـا و لمـن ایـقـن بـالجـزاء کـیف لا
یـعـمـل و لا عـقل کالدین و لا ورع کالکف و لا حسب کحسن الخلق
.
و در تـورات موسى نوشته شده : عجب دارم از کسى که یقین
بـه مـرگ دارد چـگـونـه خـوشنود است . و کسى که یقین به
حـسـاب دارد چـگـونـه گناه مى کند. و کسى که یقین به قدر
دارد چـگـونـه محزون و غمگین است . و کسى که یقین به آتش
دارد چـگـونـه مـى خـنـدد. و کـسـى کـه دیـد دنـیـا بـا
اهـل خـود چگونه بى وفایى مى کند چگونه به او مطمئن مى
شـود. و کـسـى کـه یـقـیـن بـه جـزا دارد چـگـونـه
عـمـل نـمـى کـنـد. و نـیست عقلى مانند دین . و نیست ورعى مانند
خـوددارى از گـنـاه . و نـیـسـت حـسـب و نـسبى مانند حسن خلق و
گشاده رویى .
و قـال ابـوذر: اوصـانـى رسول الله صلى الله علیه و
آله بـسبع خصال حب المساکین و الدنو منهم و هجران الاغنیاء و
ان اصل رحمى و ان لا اتکلم بغیر الحق و ان لا اخاف فى الله
لومـة لائم و ان انـظـر الى مـن هـو دونـى و لا انظر الى من هو
فوقى و ان اکثر من سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله
و الله اکبر و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم فانهن
الباقیات الصالحات .
ابوذر گفت : پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مرا به هفت
خصلت وصیت فرمود: 1ـ دوستى با فقرا و نزدیک شدن به
آنـهـا و دورى کـردن از اغـنـیـاء 2ـ بـه رحـم و خـویـشـان خود
بـپـیـونـدم 3ـ نـگـویـم مـگـر حق 4ـ و در راه خدا از ملامت کننده
نـترسم 5ـ و در امور دنیا به پایین تر از خودم نظر نمایم
و بـه بـالاتـر از خـود نـظـر نـنـمایم 6ـ و بسیار بگویم :
سـبـحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لا
حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم ، که اینها باقیات
الصالحات مى باشند.
و قال : من سلک الجد دامن من العثار و الصبر مطیة السلامة
و الجـزع مـطـیة الندامة و مرارة الحلم اعذب من حلاوة الانتقام و
ثـمـرة الحـقـد النـدامـة و مـن صبر على ما یکره ادرک ما یحب و
الصـبـر عـلى المـصـیـبـة مـصیبة للشامت بها و الجزع علیها
مصیبة ثانیة بفوات الثواب و هى اعظم المصائب .
فـرمـود: هـر کـس در راه بـرود از لغـزش ایمن است . و صبر
مـرکـب سـلامت است . و جزع مرکب پشیمانى است . و تلخى حلم
گواراتر از شیرینى انتقام است . و میوه حسد پشیمانى است
. و کـسـى کـه صـبر کند بر آنچه مکروه طبع اوست مى رسد
بـه آنـچـه دوسـت مـى دارد. و صبر کردن بر مصیبت مصیبتى
اسـت بـر شماتت کننده در آن مصیبت . و جزع و ناله و فریاد
در مـصـیـبـت مـصـیبت دیگر است ، چون که ثواب آن از دست مى
رود. و این بزرگترین مصیبت است .
برگرفته از:
کتاب ترجمه ارشاد القلوب دیلمی(دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم