.:: دانلود کتب شیعی ::.

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه
.:: دانلود کتب شیعی ::.

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه

ده خاطره از شهید ابراهیم همت (5)


5)  چشم از آسمان نمی‌گرفت. یک ریز اشک می‌ریخت. طاقتم طاق شد.

- چی شده حاجی؟

جواب نداد. خط نگاهش را گرفتم. اول نفهمیدم،‌ ولی بعد چرا. آسمان داشت بچه‌ها را همراهی می‌کرد. وقتی می‌رسیدند به دشت،‌ ماه می‌رفت پشت ابرها. وقتی می‌خواستند از رودخانه رد شوند و نور می‌خواستند،‌ بیرون می‌آمد.

پشت بی‌سیم گفت «متوجه ماه هم باشین.»

پنج دقیقه‌ی بعد،‌صدای گریه‌ی فرمان‌ده‌ها از پشت بی‌سیم می‌آمد.



جهت تعجیل در فرج:

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد