امام صادق علیه السلام: همانا بنده مومنى درباره حاجتى خداى خود را خوانده و دعا مى کند
در آن حال خداوند عزوجل به فرشتگان گوید حاجت او را دیرتر بر آورید چون مشتاق
شنیدن صداى دعاى او هستم و در روز قیامت خداى
عزوجل به آن بنده خواهد گفت : بنده من دعا کردى و من برآوردن حاجت تو را مدتى به
تاخیر انداختم و ثواب دیر برآوردن حاجتت را الان چنین و چنان خواهد و درباره فلان مطلب
دعا کردى باز هم دعایت را دیر مستجاب کردم و اکنون به عوض دیر مستجاب شدن دعایت
مزد و پاداش فراوانى خواهم داد. امام صادق علیه السلام فرمود: همین که مومن خوبى
نتیجه را مى بیند آرزو مى کند که اى کاش هیچ یک از دعاهایش در دنیا مستجاب نمى شد. (ب 21، ح 5، ص 1112)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هر مسلمانى که دعا کرده و خدا را بخواند
البته در غیر قطع رحم و گناه حتما یکى از این سه نعمت به او داده خواهد شد.
اول : خواسته اش را بزودى برآورد.
دوم : ذخیره آخرتش قرار دهد.
سوم : پیشامد ناگوارى را از او دور کند.
یاران گفتند اگر چنین است فراوان دعا کنیم . فرمود: فراوان دعا کنید.
امام صادق علیه السلام: خداوند در روز قیامت دعاى مومنان را جزء کارهاى نیک آنان شمرده
و به همین بهانه در بهشت جاى بهترى به آنان خواهد داد.
على علیه السلام: دعا سپر مومن در مقابل بلاها است و اگر درب خانه اى را زیاد بکوبى
عاقبت به رویت باز شود. خداوند دوست دارد بندگانش از او درخواست کنند و به پاداش
دعاى آنان در روز قیامت مانند عملهاى دیگرشان خواهد داد. (وسائل الشیعه)
امام صادق علیه السلام: بر شما باد به دعا کردن چه اینکه هیچ وسیله اى مانند دعا شما
را به مقامات قرب معنوى نزدیک نمى کند.
رسول اکرم صلى الله علیه و آله: دعا مغز و روح عبادتها است هیچ دعایى بى اثر نمى
ماند و لااقل کفاره بعضى از گناهان واقع مى شود. (وسائل الشیعه)
برگرفته از:
کتاب گنجینه های معنوی (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
از مفسر بزرگ قرآن کریم علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) پرسیده شد که:
آیا اعطاى زکات و دادن انگشتر توسط حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام به سائل در نماز، با حضور قلب در نماز منافات ندارد؟
ایشان در جواب فرمودند: در کتاب (صحیح مسلم) در باب (مناقب خلفا) روایتى در رابطه با
این داستان ذکر نشده است، ولى در (باب صلاه) آن کتاب در بخش رکوع ، آیه
انما
ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا، الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکاه و هم راکعون
(مائده: 55): (ولى شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند، همان
کسانى که نماز بر پا مى دارند، و در حال رکوع زکات مى دهند). را به امیرالمؤ منین
علیه السّلام اختصاص مى دهد.
و این کار هیچ منافاتى با حضور قلب ندارد؛ زیرا زکات و نماز هر دو عبادت هستند، و این
کار از قبیل (عبادت در عبادت) بوده است . و مانند جریان دو شترى است که براى
پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم آوردند و حضرت بنا گذاشتند که یکى از آنها
را به هر کس که دو رکعت نماز با حضور قلب بخواهند، بدهند. و هیچ کدام از اصحاب
نتوانستند، ولى حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام توانست، با اینکه در نماز به ذهنش آمد
که هر کدام را که چاقتر است در راه خدا انفاق کند. زیرا این فکر خود، عبادت بود، و با حضور قلب در اثناى نماز منافات نداشت.
برگرفته از:
کتاب 665 پرسش و پاسخ (در محضر علاّمه طباطبائى قدس سره) (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
زبیربن عوام پسر عمه پیامبر (صلی اله علیه و آله) بود، مدّتى پس از مرگ او، یکى از فرزندان او به حضور على (علیه السلام) آمد و گفت: ((در دفتر حساب پدرم دیدم که پدرم از پدر تو (ابوطالب) چند هزار درهم طلبکار بوده است )).
على (علیه السلام) فرمود: پدرت راستگو بود، آن مبلغ را دستور دادم به تو بدهند (و طبق دستور به او دادند).
پس از مدتى فرزند زبیر به حضور على (علیه اسلام) آمد و عرض کرد: ((در حساب، اشتباه کرده ام ، بلکه موضوع به عکس بوده و پدر شما آن مبلغ را از پدر من طلب داشته است )).
على (علیه السلام) فرمود: ((بدهکارى پدرت را بخشیدم و آنچه را تو بابت طلب پدرت از من گرفتى ، آن را نیز به تو بخشیدم ))
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد2 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
در عصر خلافت على (ع ) غلام سیاهى به حضور امیرمؤمنان على (ع ) آمد و عرض کرد: ((من دزدى کرده ام مرا پاک کن )) (یعنى با اجراى حدّ دزدى که بریدن چهار انگشت دست راست در مرحله اول هست حکم خدا را جارى فرما)
امیرمؤمنان (ع ) فرمود: شاید دزدى تو در غیر حرز (بر وزن فسق ) باشد (چون یکى از شرائط دزدى که باید دستش را برید آن است که دزدى او در محل محفوظى مثل جیب یا دکانى که درش قفل است و... که به آن ((حرز)) مى گویند، باشد) سپس على (ع ) توجه خود را از او برگرداند.
او براى بار دوم اعتراف کرد و گفت : ((من دزدى کرده ام (دزدى در حرز) مرا پاک کن )).
امیرمؤمنان (ع ) فرمود: شاید دزدى تو به مقدار حدّ نصاب (یعنى به اندازه چهار نخودونیم طلاى مسکوک یا به اندازه قیمت آن ) نباشد، سپس على (ع ) توجه خود را از او برگرداند.
غلام سیاه براى بار سوم اقرار کرد که : من دزدى کرده ام .
وقتى که على (ع ) دریافت که او راست مى گوید و شرائط دزدى اى که ((حدّ)) دارد، در این دزدى هست ، چهار انگشت دست او را از بیخ برید، و حکم الهى را جارى نمود.
غلام سیاه ، از خدمت على (ع ) مرخص شد، (در کوچه یا میدان و یا بازار) کنار مردم آمد و با احساسات پاک و با شور و نشاط به مدح على (ع ) پرداخت و گفت :
قطع یمینى امیرالمؤمنین ، و امام المتقین ، و قائد الغرّ المحّجلین ، و یعسوب الدین ، و سیّد الوصیین و...
((دست راستم را برید، امیرمؤمنان و پیشواى پرهیزکاران ، و سرور و پیشتاز پیشقراولان ، رئیس دین و سید اوصیاء الهى )).
او به همین عنوان به مدیحه سرائى ادامه مى داد و همچنان در شاءن على (ع ) سخن مى گفت.
امام حسن و امام حسین ، از آنجا رد مى شدند، از جریان آگاه شده و مدیحه سرائى غلام سیاه را شنیدند و سپس به حضور پدر بزرگوارشان على (ع ) آمده و جریان را به عرض رساندند، على (ع ) شخصى را به سوى او فرستاد و فرمود به او بگو هم اکنون نزد من بیاید.
فرستاده على (ع ) نزد غلام سیاه رفت و پیام على (ع ) را رساند، او با کمال شور و شوق به حضور على (ع ) آمد.
على (ع ) به او فرمود: ((من دست تو را قطع کردم ولى تو از من مدح مى کنى ؟!)).
غلام سیاه عرض کرد: ((اى امیرمؤمنان ! مرا با اجراى حدّ الهى ، پاک ساختى ، پیوند حب و دوستى با تو در گوشت و خونم آمیخته است ، اگر تو مرا قطعه قطعه کنى ، از حب قلبى ام که به تو دارم ذرّه اى نمى کاهد)).
حضرت على (ع ) (دید حیف است که چنین فرد پاک و مخلصى دست بریده باشد) از امداد غیبى الهى استمداد کرده و دعا کرد، و انگشتهاى قطع شده او را به محل قطع گذاشت و از خدا خواست که دست او به حالت اول برگردد، دعاى على (ع ) مستجاب شد و دست غلام سیاه ، موزون شده و به صورت اول ((سالم )) گردید.
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد2 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
شخصى از انصار (مسلمین مدینه) به حضور امام حسین (علیه السلام) براى درخواست کمک مالى آمد و تقاضاى کمک کرد.
امام حسین (علیه السلام) فرمود: اى برادر انصارى آبرو و شخصیت خود را از سؤال رو در رو، حفظ کن، درخواست خود را در نامه اى بنویس، که من به خواست خدا آنچه را که موجب شادى تو است انجام خواهم داد.
مرد انصارى در نامه اى نوشت: ((اى حسین (علیه السلام) پانصد دینار به فلانى بدهکارم ، و اصرار مى کند که طلبش را بپردازم ، با او صحبت کن تا وقتى که پولدار شدم ، صبر کند)).
وقتى امام حسین (علیه السلام) نامه او را خواند، به منزل تشریف برد و کیسه اى حاوى هزار دینار آورد و به آن مرد انصارى داد و فرمود: ((با پانصد دینار، بدهى خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر، زندگى خود را سروسامان بده، و حاجت خود را جز نزد سه نفر نگو 1- دیندار 2- جوانمرد 3- صاحب اصالت خانوادگى چرا که در مورد آدم دیندار، دین ، نگهدار او است (و مانع آنست که آبروى تو را ببرد) و در مورد جوانمرد، او بخاطر جوانمردى، حیا و شرم مى کند، و در مورد کسى که اصالت خانوادگى دارد، او بخاطر نیازت، آبروى تو را نمى ریزد، بلکه شخصیت تو را حفظ مى کند و بدون برآوردن حاجتت، رد نمى شود)).
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد2 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
گاهى پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى خواست تفریحى کرده باشد، و اظهار شادمانى کند، به ابوذر مى فرمود: ((جریان آغاز گرویدن خود به اسلام را براى ما بازگو کن )).
ابوذر، سرآغاز گرایش خود به اسلام را چنین بیان مى کرد: ((ما در میان دودمان خود، بتى داشتیم که نامش ((نهم )) بود، مدتها این بت را پرستش مى کردیم ، روزى من کاسه شیرى بر سر آن بت ریختم ، همین که از بت غافل شدم ، سگى گرسنه از راه رسید و آن شیر را که به بدن بت مالیده شده بود، لیسید، و در پایان ، پاى خود را بلند نمود و به آن بت ادرار کرد، هماندم نسبت به بت بى علاقه شدم و این اشعار را خطاب به بت گفتم :
الا یا نهم ، انى قد بدالى
مدى شرف یبعد منک قربا
رایت الکلب سامک خط جید
فلم یمنع قفاک الیوم کلب
((هان اى بت ((نهم ))، برایم آشکار شد که تو از شرافت و ارزش به دور هستى ، و همین باعث دورى من از تو گشت ، چرا که دیدم سگى بر تو بالا رفت و تو را لیسید، و سپس بر تو ادرار کرد، و تو امروز نتوانستى خود را از (اهانت ) سگ ، بازدارى ، تا بر گردنت ، ادرار نکند)).
وقتى که همسرم (ام ذر) این سخن را از من شنید، ناراحت شد و به من گفت : لقد اتیت جرما و اتیت عظیما حین هجرت نهما.: ((گناه بزرگى ، مرتکب شدى که مى خواهى پرستش ((بت نهم )) را ترک کنى !!)).
جریان ادرار کردن سگ را برایش گفتم . او نیز همچون من ، از بت متنفر شد و به من گفت :
الا فابغنا ربا کریما
جوادا فى الفضائل یابن وهب
فما من سامه کلب حقیر
فلم یمنع یداه لنا برب
فما عبدالحجارة فهو غاو
رکیک العقل لیس بذى لبیب
ترجمه :
((اى پسر وهب ! براى ما خدائى را بجوى که کریم و بزرگوار و بخشنده و با ارزش باشد، آن بتى که سگ پستى بالاى او رود و او نتواند آن سگ را از خود باز دارد، خدا نیست ، آن کسى که در برابر سنگ ، سجده مى کند و به پرستش آن مى پردازد، گمراه و بى خرد و نادان است )).
پیامبر (صلی الله علیه و آله) به ابوذر فرمود: آرى ((ام ذر)) براستى سخن درست گفت ، که جز مردم گمراه و بى خرد در برابر سنگ ، سجده نمى کنند)).
به این ترتیب ، ابوذر این خاطره عجیب و شیرین زندگى خود را براى پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل مى کرد و آن حضرت با لبخند پر معناى خود، یادآور ارزشهاى اسلام مى شد که موجب نجات آنها و سایر مردم از خرافه پرستى گردید. (الاصابه - ریاحین الشریعه ج 3 ص 393).
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد1 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
مردى بادیه نشین به حضور پیامبر (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: مرا به امورى که موجب بهره مندى از بهشت مى شود راهنمائى فرما!
پیامبر (ص ) پنج دستور اخلاقى زیر را به او آموخت ، فرمود:
1- گرسنه را سیر کن . 2- تشنه را سیراب کن 3- امر به معروف کن 4- نهى از منکر نما 5- اگر توانائى در این کارها ندارى ، زبانت را کنترل کن که جز به خیر و نیکى ، حرکت نکند، در این صورت ، شیطان را سرکوب کرده اى و بر او پیروز خواهى شد.
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد2 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
اصحاب در محضر رسول اکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) بودند، در ضمن سخن، عرض کردند: (( آیا ما برادران توایم اى رسول خدا ؟!)).
آنحضرت فرمود:(( نه، شما اصحاب من هستید، ولى برادران من کسانى هستند که بعد از من مى آیند و به من ایمان مى آورند، در حالى که مرا ندیده اند)).
سپس فرمود: ((براى عمل صالح هر فردى از آنها پنجاه برابر پاداش عمل صالح شما داده مى شود)).
اصحاب عرض کردند: ((پنجاه نفر از خودشان ؟))
فرمود:((نه پنجاه نفر از شما)).
آنها سه بار این سؤال را کردند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) همین جواب را داد، سپس به علت پاداش پنجاه برابر آنها اشاره کرده و فرمود:
لانّکم تجدون على الخیر اعوانا: ((این بخاطر آن است که شما داراى شرائطى هستید که آن شرائط شما را در کارهاى خیر یارى مى کند)) (مانند حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) على (علیه السلام) و نزول وحى و... .
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد2 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
ابو اسحاق سبیعى گوید:
بر مسروق بن اجدع وارد شدیم، مهمانى داشت که او را نشناختیم ، و هر دو مشغول غذا خوردن بودند. آن میهمان گفت:
من در جنگ حنین با رسول خدا (ص) بودم - از این سخن دریافتیم که او پیامبر
(ص) را دیده و با حضرت صحبتى داشته است - که صفیّه دختر حیىّ بن
اخطب حضور پیامبر (ص) آمد و عرضکرد: اى رسول خدا من چون دیگر زنان شما
نیستم ، پدر و برادر و عموى مرا کشته اید (و من کسى را ندارم )، بنا
بر این پس از وفات شما به چه کسى رجوع کنم ؟ حضرت فرمود: باین شخص - و با
دست به علىّ بن ابى طالب (ع) اشاره نمود-. و نیز همان
میهمان گفت : آیا شما را به خبرى که حارث اعور بمن باز گفت خبر ندهم ؟
گفتیم : چرا، گفت : (که حارث گفت :) خدمت علىّ بن ابى طالب (ع) رسیدم، حضرت فرمود: اعور! براى چه آمدى ، گفتم : یا امیر المؤمنین دوستى شما مرا
بدینجا کشانده است. فرمود: تو را بخدا راست مى گوئى؟ گفتم:
بخدا سوگند، آرى، حضرت: سه بار مرا سوگند داد سپس فرمود: آگاه باش که
بنده اى از بندگان خدا نیست که خداوند
دل او را بایمان آزموده باشد جز اینکه دوستى ما را در قلب خود احساس مى کند
و ما را دوست مى دارد. و بنده اى از بندگان خدا نیست که خداوند بر او
خشم گرفته باشد جز اینکه بغض و دشمنى ما را در دل خود احساس مى کند و ما را
دشمن مى دارد.
بنا بر این دوست ما هر روز که روز را آغاز مى کند در انتظار رحمت بسر مى
برد، و درهاى رحمت نیز بروى او گشوده است، و دشمن ما روز را آغاز مى
کند در حالى که بناى کار خود را بر لب پرتگاهى قرار داده که او را ب آتش
دوزخ دراندازد.
پس رحمت اهل رحمت گوارایشان باد، و جایگاه اهل دوزخ نیز همان هلاکتشان باد.
برگرفته از:
کتاب ترجمه امالی شیخ مفید (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
سلیمان بن خالد از امام صادق از پدرانش علیهم السّلام از رسول خدا (ص) روایت کند که آن حضرت به على (ع) فرمود:
اى على تو از من هستى و من از تو، دوست تو دوست من است و دوست من دوست خداست ، و دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداست .
اى على من در جنگم با کسى که با تو بجنگد، و بر سر مهر هستم با آن کس که با تو بر سر مهر باشد. براى تو گنجى در بهشت است و تو ذو
قرنین آن هستى .
اى على تو تقسیم کننده بهشت و دوزخى ، داخل بهشت نمى شود بجز آن کس که تو
را بشناسد و تو هم او را بشناسى ، و در آتش
داخل نشود جز کسى که تو را منکر باشد و تو نیز شناساى او نباشى . اى على تو
و امامان از فرزندانت در روز قیامت بر اعراف هستید که مجرمان را
از سیما، و مؤمنان را به علامات و نشانه ها مى شناسى . اى على اگر تو نبودى
، پس از من مؤمنان شناخته نمى شدند (زیرا دوستى آن حضرت
ایمان و دشمنى وى کفر است ، پس دوستان آن حضرت مؤمنان ، و دشمنان حضرتش
کافرانند).
برگرفته از:
کتاب ترجمه امالی شیخ مفید (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) بنابر مشهور، روز سیزدهم ماه رجب ، سى
سال بعد از عام الفیل ، در شهر مکّه معظّمه ، در میان کعبه الهى دیده به جهان گشود و با
نور طلعتش ، جهانى تاریک را روشنائى بخشید.
در اوّلین مرحله اى که حضرت رسول صلوات اللّه علیه ، قنداقه این نوزاد مبارک را از
مادرش تحویل گرفت ، نوزاد با زبان فصیح خواند:
(بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم ، قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤ مِنُونَ الَّذینَ فى صَلوتِهِمْ خاشِعُونَ
...)(4).
یعنى ؛ به نام خداوندى که بخشنده و مهربان است ، همانا آن مؤ منینى که در هنگام به جا
آوردن نماز، خاشع باشند؛ رستگار و سعادتمند خواهند بود.
حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله در مقابل ، به او فرمود: یا علىّ! بدان که مؤ منین به
وسیله تو رستگار خواهند شد.
نام : علىّ(5) (سَلام اللّهِ علیهِ یَوم وُلِدَ، وَ یَوم استُشهدَ و یَوم یُبعثُ
حیّا).
کنیه : ابوتراب ، ابوالا ئمّه ، ابوالحسن و ... .
لقب : امیرالمؤ منین ، یعسوب الدّین ، یعسوب المؤمنین ، قائد الغُرّ المحجَّلین ، امام
المتّقین ، سیّد الا وصیاء، اسداللّه ، مرتضى ، حیدر، أَنزع ، قَضْم ، وصىّ، ولىّ و ... .
پدر: عمران عبدمناف معروف به ابوطالب .
مادر: فاطمه بنت اسد، نوه هاشم ، اوّلین زن هاشمیّه اى که با مرد هاشمى ابوطالب
ازدواج کرد؛ و چون در پرورش حضرت رسول دخالت داشت ، حضرت او را به عنوان مادر
خطاب ، مى نمود.
نسبت امام علىّ بن ابى طالب ، با سى واسطه همانند
رسول گرامى اسلام ، به حضرت آدم صلوات اللّه علیهم ، مى رسد.
نقش انگشتر: حضرت داراى چهار انگشتر بوده است ، که بر هر کدام نقش مخصوصى
حکّ شده بود.
دربان آن حضرت را سلمان فارسى و قنبر نام برده اند.
اوّلین کسى که به نبوّت حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله ایمان آورد، علىّ علیه
السلام بود، که در سنّ هفت سالگى با آن حضرت نماز جماعت خواند.
آن بزرگوار در تمام جنگ هاى زمان حضرت رسول غیر از جنگ تبوک ، مشارکت داشت و
بیشترین پیروزى ها به دست برومند و تواناى آن حضرت نصیب اسلام و مسلمین گردید.
طبق نقل ابن عساکر: جنگ بدر توسّط امام علىّ علیه السلام در سنّ 20 سالگى به نفع
اسلام و مسلمین به پایان رسید و نیز مکّه توسّط حضرتش در سنّ 28 سالگى فتح
گردید.
پس از رحلت حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله جنگ هائى بر علیه اسلام و بر علیه
آن حضرت توسّط منافقین و مخالفین به وقوع پیوست ، که مهم ترین آن ها سه جنگ به
نام هاى : جمل ، صفّین و نهروان مى باشد.
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
ادامه مطلب ...آن حضرت روز سه شنبه یا پنج شنبه ، پانزدهم ماه مبارک رمضان ،
سال سوّم هجرى (2) در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود.
نام : (حسن )(3)؛ و در تورات (شُبّر) ودر
انجیل (طاب ) مى باشد.
صَلوات اللّهِ عَلَیْه ، یَومَ وُلِدَ وَیَوْم اسْتُشْهِدَ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیّا.
کنیه : ابو محمّد.
لقب : مجتبى ، طیّب ، سیّد، ولىّ، تقىّ، حجّت ، سبط، قائم ، وزیر، اءمین و ... .
نقش انگشتر: (الْعِزَّةُ لِلّهِ).
دربان : دو نفر افتخار دربانى و پیش خدمتى حضرت را کسب کردند، که یکى به
نام سفینه - غلام رسول اللّه صلى الله علیه و آله ، و دیگرى به نام قیس بن عبد الرّحمن
بوده است .
حضرت در حالى به دنیا آمد که مادرش ، حضرت فاطمه زهراء علیها السلام دوازده ساله
بود(4).
و در هفتمین روز ولادت این نوزاد عزیز پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله دو گوسفند
عقیقه نمود، و سپس موى سرش را تراشید و هم وزن آن نقره به فقیر صدقه داد.
امام حسن مجتبى علیه السلام 25 مرتبه پیاده براى انجام مراسم حجّ و زیارت خانه خدا،
به مکّه معظّمه رفت .
و در طىّ دو مرحله ، حضرت تمامى ثروت و اموال خود را بین فقراء و تهى دستان تقسیم
نمود.
مدّت امامت : اوّلین روز امامت آن حضرت ، مصادف با جمعه 21 ماه مبارک رمضان ،
سال چهلم هجرى (5) بوده است ؛ که مردم با آن بزرگوار بیعت کردند و حدود 10
سال امامتش به طول انجامید.
حضرت در تمام دوران عمر پربرکت خویش مبارزات مختلفى بر علیه کفر و ظلم و
بیدادگرى داشته است .
گوناگونى در برابر دستگاه حاکمه بنى امیّه به سرکردگى معاویه داشت ؛ ولیکن
بیشتر دوستان و اصحاب دنیاپرست ، به آن حضرت خیانت کرده و با ایشان برخورد
منافقانه داشتند؛ و در نهایتِ اءمر، چون امام علیه السلام تنها ماند؛ و از طرفى ، هسته
مرکزى اسلام در معرض خطر قرار داشت ، ناچار اقدام به صلح با معاویه نمود.
و طبق آنچه که مورّخین و محدّثین گفته اند: حدود شش ماه و اءنْدى پس از امامت آن بزرگوار،
بین حضرت و معاویه صلح نامه اى به نفع اسلام و مسلمین امضاء گردید.
عمر: آن حضرت حدود هشت سال در حیات جدّ گرامیش ، و حدود هشت
سال و اندى هم زمان با مادر ارجمندش ، و 37
سال نیز در کنار پدر بزرگوارش زندگى نمود، و سپس قریب 10
سال امامت و رهبریّت اسلام و مسلمان ها را بر عهده داشت ؛ و در مجموع مدّت عمر پربرکت آن
امام مظلوم را، بین 47 تا 50 سال گفته اند.
شهادت : حضرت امام حسن مجتبى صلوات اللّه علیه ، توسّط همسرش - جُعده دختر أ
شعث بن قیس کندى - به دستور و تزویر معاویه مسموم گردید.
و چهل روز پس از آن - یعنى ؛ روز پنج شنبه ، 28 ماه صفر؛ ما بین
سال 50 تا 53 هجرى - به فیض شهادت نایل گشت .
امام حسن مجتبى علیه السلام در آخرین لحظات عمر گران مایه خویش به برادرش ، امام
حسین علیه السلام اظهار داشت : مبادا در تشییع و تدفین جنازه ام خونى بر زمین ریخته
شود.
امام مظلوم را کنار جدّ بزرگوارش ، رسول خدا صلى الله علیه و آله دفن کنند، عدّه اى به
سرکردگى عایشه ، مسلّحانه هجوم آوردند و از ورود جنازه مطهّر به محوّطه حرم حضرت
رسول صلى الله علیه و آله جلوگیرى نموده ؛ و آن گاه جنازه و تشییع کنندگان را
تیرباران کردند.
بر اساس وصیّتى که حضرت فرموده بود: خونى در تشییع جنازه ام ریخته نشود، به
ناچار پیکر مقدّس آن امام مظلوم را که چندین تیر به آن اصابت کرده بود - به سمت
قبرستان بقیع حرکت داده و در آنجا دفن نمودند.
تعداد فرزندان : مرحوم سیّد محسن اءمین تعداد پانزده دختر و هشت پسر براى امام
حسن مجتبى علیه السلام بیان نموده است ، گرچه بعضى از محدّثین تمامى فرزندان آن
حضرت را جمعا پانزده دختر و پسر گفته اند.
نماز حضرت : دو رکعت است ، در هر رکعت پس از قرائت سوره حمد، بیست و پنج
مرتبه سوره توحید خوانده مى شود(6).
و بعد از سلام نماز، تسبیحات حضرت زهراء علیها السلام گفته مى شود؛ و پس از آن ،
خواسته ها و حوایج مشروعه خود را از درگاه خداوند
متعال در خواست نماید که ان شاء اللّه برآورده خواهد شد.
پی نوشت:
2- مطابق با دوازدهم اسفند، سال سوّم شمسى .
3- نام و لقب حضرت بعنوان حسن مجتبى علیه السلام به رقم حروف اءبجد کبیر
چنین مى شود: 118، 446.
4- مرحوم سیّد محسن امین با استفاده از برخى روایات و تواریخ استفاده نموده ، که
امام حسن مجتبى علیه السلام شش ماهه متولّد شده است : اءعیان الشّیعة : ج 1، ص 562 -
578.
5- مطابق با یازدهم بهمن ماه ، سال سى و نهم شمسى .
6- ولادت و دیگر حالات امام حسن مجتبى علیه السلام برگرفته شده است از:
الشّیعة : ج 1، دلائل الا مامة طبرى ، مناقب ابن شهرآشوب ، عیون المعجزات حسین بن
عبدالوهّاب ، تهذیب الا حکام شیخ طوسى ، بحارالا نوار: ج 43 و 44، مستدرک
الوسائل ، جمال الاسبوع ، مجموعه نفیسه ، إ حقاق الحقّ: ج 19، تذکرة الخواصّ،
الفصول المهمّة ، تاریخ اهل البیت و ... .
برگرفته از:
کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبی (ع) (دانلود)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
براى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله دو شتر بزرگ آوردند. حضرت به اصحاب فرمود:
آیا در میان شما کسى هست دو رکعت نماز بخواند که در آن هیچ گونه فکر دنیا به خود راه ندهد، تا یکى از این دو شتر را به او بدهم .
این فرمایش را چند بار تکرار فرمود. کسى از اصحاب پاسخ نداد. امیرالمؤ منین علیه السلام به پا خواست و عرض کرد:
یا رسول الله ! من مى توانم آن دو رکعت نماز را بخوانم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:
بسیار خوب بجاى آور!
امیرالمؤ منین علیه السلام مشغول نماز شد، هنگامى که سلام نماز را داد جبرئیل نازل شد، عرض کرد:
خداوند مى فرماید یکى از شترها را به على بده !
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
شرط من این بود که هنگام نماز اندیشه اى از امور دنیا را به خود راه ندهد. على در تشهد که نشسته بود فکر کرد کدام یک از شترها را بگیرد.
جبرئیل گفت :
خداوند مى فرماید:
هدف على این بود کدام شتر چاقتر است او را بگیرد، بکشد و به فقرا بدهد، اندیشه اش براى خدا بود. نه براى خودش بود و نه براى دنیا.
آنگاه پیامبر صلى الله علیه و آله به خاطر تشکر از على علیه السلام هر دو شتر را به او داد. خداوند نیز در ضمن آیه اى از آن حضرت قدردانى نموده و فرمود:
((ان فى ذالک لذکرى لمن کان له قلب او القى السمع و هو شهید)) (1)
سپس رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
هر کس دو رکعت نماز بخواند و در آن اندیشه اى از امور دنیا به خود راه ندهد، خداوند از او خشنود شده و گناهانش را مى آمرزد. (2)
1- سوره ق آیه 37. حقا در این موضوع یاد آورى است براى آن کس که داراى قلب هوشیار است یا گوش دل به کلام خدا سپرده و به حقانیتش توجه کامل دارد.
2- بحار: ج 36، ص 191.
برگرفته از کتاب داستانهای بحارالانوار جلد4 (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
برگرفته از کتاب:
زینب عقیله بنی هاشم (دانلود)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چون امام حسین علیه السلام برای وداع زینب (س) آمد
از جمله سخنانی که به او گفت این بود که فرمود:
یا اُخْتاه! لا تَنْسِنی فی نافلةِ اللَّیْل ؛
[خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش نکن.]
برگرفته از کتاب:
زینب عقیله بنی هاشم (دانلود)
لینک مرتبط:
- دانلود کلیپ صوتی تاثیرگذار با موضوع نماز شب از آیه الله مجتهدی(رض)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
و بعد از آن حوائج و خواسته هاى مشروعه خود را از درگاه خداوند متعال در خواست نماید.(3)
1-نام مبارک آن حضرت به عنوان فاطمه ، زهراء: به عدد حروف اءبجد، چنین است :
135، 213.
2-به ترتیب ، مطابق بیست و هشتم مرداد، و یا هفدهم شهریور،
سال دهم هجرى شمسى خواهد بود.
3-ولادت و دیگر حالات حضرت زهراء سلام اللّه علیها بر گرفته شده است از:
الشیّعة : ج 1، مناقب ابن شهر آشوب : ج 1، بحارالا نوار: ج 43 و44، عیون المعجزات
شیخ حسین عبدالوهّاب ، کشف الغمّة : ج 1، اءنساب الا شراف : ج 2، تهذیب الا حکام : ج 6،
اعلام الورى : ج 1، مجموعه نفیسه ، تاریخ اهل البیت علیهم السلام ، تذکرة الخواصّ،
الفصول المهمّة ، ینابیع المودّة ، فاطمة الزّهراء سلام اللّه علیها،
دلائل الامامة و... .
چهل داستان و چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا علیها السلام
(جهت دانلود کتاب کلیک بفرمایید)