از سر ناچارى ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته، سنگینى و مسئولیت کار را بدانها واگذاردم و ننگ عدالت کشى را بر آنها بار کردم . نفرین ابد بر این مکاران، دور باشند از رحمت حق این ستمکاران، واى بر آنان ! از چه رو تمرکز حق را در مرکز خود سبب نگشتند؟ و از این راه خلافت را از پایه هاى نبوت دور داشتند و از سرایى که محل نزول جبرئیل بود، به دیگر سرا بردند و از ید قدرت کاردانان دین و دنیا خارج ساختند! به هوش ! که زیانى بس بزرگ است ! چه چیزى سبب گردید تا از على علیه السلام عیبجویى کنند؟ عیب او گفتند؛ زیرا شمشیرش، خویش و بیگانه، شجاع و ترسو نمى شناخت. دریافتند که او به مرگ توجهى ندارد. دیدند که او چگونه بر آنها مى تازد و آنان را به وادى فنا مى افکند. و برخى را براى عقوبت و سرمشق دیگران باقى مى گذارد. به کتاب خدا مسلط و دانا، و خشم او در راه خوشنودى خداوند بود. به خداوند سوگند از طریق آشکار و نمایان حق منحرف شده از قبول دلایل و حجتهاى روشن و مبین، امتناع مى نمودند، آنان را به راه مستقیم، هادى و رهنمون مى شد و از انحراف و اعوجاج آنان جلوگیرى مى نمود. به خداوند سوگند، اگر مردانتان در خارج نشدن زمام امور، از دستان على پاى مى فشردند و تدبیر کار را آنچنان که پیامبر بدو سپرده بود، تحویل او مى دادند على آن را به سهولت راه مى برد و این شتر را به سلامت به مقصد مى رساند؛ آن گونه که حرکت این شتر رنج آور نمى شد. على آنان را به آبشخورى صاف و مملو و وسیع هدایت مى کرد که آب از اطرافش سرازیر مى شد و هرگز رنگ کدورت به خود نمى گرفت . او آنان را از این آبشخور سیراب به در مى آورد.
على خیر و نیکى را در نهان و آشکار براى آنان خوش مى دارد. او اگر بر مسند مى نشست
هرگز بهره اى فراوان از بیت المال را به خود اختصاص نمى داد و از فزونى و ثروت
دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمى کرد، به مقدار آبى که تشنگى را فرو نشاند و
خوراکى که گرسنگى را برطرف نماید. (در آن هنگام ) مرد پارسا، از تشنه حطام دنیا
باز شناخته مى شد و راستگو از دروغگو متمایز مى گشت؛ در این صورت ابواب برکات
آسمانى و زمین بر آنان گشوده مى شد. و خداوند به زودى آنان را به سبب
اعمال و کردارشان مؤاخذه خواهد کرد. زیرا اگر ساکنان قریه اى ایمان آورده خداترسى
پیشه مى ساختند برکات زمین و آسمان را بر آنان فرو مى ریختیم . اما آنان دروغ گفتند
و ما آنان را در برابر آنچه که به دست آورده بودند، گرفتار آوردیم ((و کسانى از
اینان که ستم روا داشتند نتیجه سوء کردارشان را به زودى خواهند یافت. آنان هرگز بر ما چیرگى نخواهند یافت )).
بیایید! و بشنوید! روزگار چه طرفه معجونى در نهان دارد و چه بازیچه ها یکى از پس
دیگرى آشکار مى سازد.
اى کاش مى دانستم به چه پناهگاهى تکیه داده اند؟ و کدامین ستون را پشتیبان گرفته
اند؟ و به کدامین ریسمان تمسک جسته اند؟ و بر چه خاندانى پیشقدم شده ، استیلا جسته
اند؟ شگفتا! که بد سرپرستى انتخاب کرده و بد دوستانى برگزیده اند. و ستمکاران
(که به جاى خداوند شیطان را اطاعت نمودند) چه بد مبادله کردند. اینان روى
بال، به جاى پرهاى بزرگ، دم را قرار داده اند، سر واگذارده دم اختیار نمودند.
به خاک مذلت ساییده باد بینى قومى که ((خیال کردند با این
اعمال کار خوبى را انجام داده اند. بدانید که آنان فاسدند؛ ولى خود نمى دانند)).
واى بر آنان! ((آیا آن کس که مردم را به راه راست فرا مى خواند، سزاوار پیروى است
یا آنکه خود راه نمى داند؟ واى بر شما! چه بد داورى مى کنید)).
اما به جان خود سوگند که نطفه این بسته شده است. (و شتر این فتنه آبستن شده به
همین زودى خواهد زایید) انتظار کشید تا این فساد در پیکر اجتماع اسلامى منتشر شود. از
پستان شتر پس از این خون و زهرى که زود هلاک کننده است ، بدوشید. ((در اینجاست که
پویندگان راه باطل زیان بینند)) و مسلمانانى که در پى خواهند آمد، در مى یابند که
احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است. قلبتان با فتنه ها آرام خواهد گرفت .
بشارتتان باد به شمشیرهاى کشیده و برا، و حمله جائز و متجاسر ستمکار، و درهم شدن
امور همگان و خودراءیى ستمگران ! غنایم و حقوق شما را اندک خواهند داد. و جمع شما را با
شمشیرهایشان دور خواهند کرد. و شما جز میوه حسرت برداشت نخواهید نمود. کارتان به
کجا خواهد انجامید؟ در حالى که ((حقایق امور بر شما مخفى گردیده است . آیا شما را به
کارى وادارم که از آن کراهت دارید؟)).
زنان حاضر در مجلس سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پیش مردان خود بازگو و
تکرار کردند. متعاقب آن ، گروهى از بزرگان و رؤ ساى مهاجرین و انصار در حالى که
اعتذار مى جستند و اظهار ندامت، نزد حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند و به آن حضرت
گفتند: اى سرور زنان عالم ! اگر ابوالحسن (على علیه السلام ) براى ما حقایق را عنوان
مى کرد قبل از آنکه ما با دیگرى (ابوبکر) عهد وثیق و پیمان استوار و محکم بسته
باشیم ، هرگز از او روى بر نتافته به دیگرى
میل نمى کردیم.
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:
من مسؤولیت بازگویى حقایق را داشتم (نصیحتى بود از من به شما) حجت را بر شما
تمام کردم. عذر شما، عذر مقبول و پسندیده اى نیست و تقصیر و کوتاهى شما مسلم و هیچ
بهانه و توجیهى بعد از آن متصور نیست.
پاورقی:
1- احتجاج ، ج 1 ص 286 - 292 شماره 50
- شرح ابن ابى الحدید، ج 16 ص 233، به
نقل از کتاب سقیفه تاءلیف جوهرى
- بلاغات النساء، ص 19، از عطیه عوفى
- معانى الاخبار، ص 354، به دو سند
- امالى شیخ طوسى ، ج 1 ص 238، از ابن عباس ، به دو سند
- کشف الغمة ، ج 2 ص 114
- اعلام النساء، ج 4 ص 128
- دلائل الامامة ، ص 39 و 40، به دو سند.
برگرفته از:
کتاب زندگانی حضرت زهرا (علیها سلام)2 (دانلود کتاب)
ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار علامه مجلسی
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم