آورده اند که در آن وقت که شاه مردان را ضربت زده بودند، صعصعه بن صوحان
پیش وى آمد و گفت: یا امیر المومنین! مدتى است که مسائلى چند در خاطر من مى گردد. من
خواستم که از حضرتت سوال کنم، هیبت تو مرا مانع شد. اگر اجازت فرمایى بپرسم؟
گفت: بپرس. گفت: یا امیر! تو فاضلترى، یا آدم؟ گفت: یا صعصعه !
تزکیه امرء نفسه قبیح.(1) یعنى: قبیح است که مرد خود را
بستاند اما چون مى پرسى، (مى گویم ) آدم را از یک چیز نهى کردند، وى بدان
نزدیک شد (و بخورد) و بسیار چیزها بر من مباح کردند و من آن نکردم و گرد آن نگشتم و
بدان نزدیک نشدم.
گفت: تو فاضلترى، یا نوح؟ گفت: نوح بر قوم خود دعاى بد کرد و من نکردم؛ و
پسر نوح کافر بود و پسران من سیدان جوانان
اهل بهشتند.
گفت: تو فاضلترى، یا ابراهیم؟ گفت: ابراهیم گفت: رب ارنى کیف تحیى
الموتى (2) و من گفتم: لو کشف بى الغطاء ما ازددت
یقینا .(3)
گفت: تو فاضلترى، یا موسى؟ گفت: حق تعالى وى را به رسالت فرستاد پیش
فرعون، گفت: من مى ترسم که مرا بکشند - که من یکى را از ایشان کشته ام . برادرم
هارون را با من بفرست. و چون رسول صلى الله علیه و آله و سلم مرا فرمود که سوره
برائت بر اهل مکه خوانم - و من صنادید(4) قریش را کشته بودم - نترسیدم و برفتم و
بر ایشان خواندم و تهدید و عیدشان (5) کردم.
گفت: تو فاضلترى، یا عیسى؟ گفت: مریم در بیت المقدس بود، چون وضع
حملش شد، آواز آمد که برون رو که این خانه عبادت است نه خانه ولادت، و مادر مرا چون
وضع حمل شد برون کعبه، آواز آمد که به اندرون کعبه آى و من در اندرون کعبه در وجودم
آمدم. گفت: راست گفتى یا امیر المومنین.
1- الانوار النعمانیه ، 1/ 28. 2-(خدایا! به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده مى کنى ؟) سوره بقره ،
آیه 260 3- یعنى : (اگر حجابها برایم برداشته شوند یقینم (ذره اى) افزایش نمى
یابد). غرر الحکم، 5/108. 4- جمع صندید، مرد شجاع و دلاور. 5- وعده بد؛ بیم دادن .