یعلى پسر مره مى گوید:
روزى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به مهمانى دعوت
شده بود، مى رفتند، ناگاه با حسین روبه رو شدند که با کودکان در کوچه بازى مى
کرد.
حسین با دیدن پیغمبر صلى الله علیه و آله به سوى آن حضرت آمد.
رسول
گرامى دستهاى خود را گشود (بغل باز کرد) تا او را به آغوش بگیرد.
اما کودک جست
و خیز مى کرد، این طرف آن طرف مى دوید، پیامبر مى خندید و او را مى خندانید تا این
که حسین را گرفت .
آنگاه یکى از دستهایش را زیر چانه و دست دیگرش را پشت گردن او
گذارد و لبهایش را بر لبهاى حسین گذاشت و بوسید و فرمود:
حسین از من است و من از
حسینم ، خدایا! دوست بدار آن کسى را که حسین را دوست بدارد و حسین یکى از فرزندان
فرزند (نوه) من است.
بحار: ج 43، ص 271.
برگرفته از:
کتاب داستان های بحارالانوار جلد3 (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم