زبیربن عوام پسر عمه پیامبر (صلی اله علیه و آله) بود، مدّتى پس از مرگ او، یکى از فرزندان او به حضور على (علیه السلام) آمد و گفت: ((در دفتر حساب پدرم دیدم که پدرم از پدر تو (ابوطالب) چند هزار درهم طلبکار بوده است )).
على (علیه السلام) فرمود: پدرت راستگو بود، آن مبلغ را دستور دادم به تو بدهند (و طبق دستور به او دادند).
پس از مدتى فرزند زبیر به حضور على (علیه اسلام) آمد و عرض کرد: ((در حساب، اشتباه کرده ام ، بلکه موضوع به عکس بوده و پدر شما آن مبلغ را از پدر من طلب داشته است )).
على (علیه السلام) فرمود: ((بدهکارى پدرت را بخشیدم و آنچه را تو بابت طلب پدرت از من گرفتى ، آن را نیز به تو بخشیدم ))
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد2 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم