.:: دانلود کتب شیعی ::.

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه
.:: دانلود کتب شیعی ::.

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه

دانلود فایل مناظره دو عالم شیعه و سنی درباره شهادت حضرت زهرا (س)

یکی از مباحثی اختلافی بین شیعه و سنی  بحث شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) می باشد. لذا برای رفع ابهام و روشن تر شدن موضوع و اثبات حقانیت این مناظره بین دو تن از علمای شیعه و سنی انجام گرفت، که به طور مستقیم از شبکه ماهواره ای سلام پخش گردید.
از طرف شیعه جناب دکتر حسینی قزوینی و از طرف اهل تسنن جناب مولوی مرادزهی (معاون مولوی عبدالحمید امام جمعه زاهدن) طرفین این مناظره را تشکیل دادند.


لینک دانلود صوتی این مناظره که حدود 2 ساعت به طول انجامید و همچنین لینک نظرات بینندگان این برنامه زنده که بلافاصله بعد از انجام مناظره صورت گرفته را برای دوستان قرار می دهم.

متن کامل این مناظره نیز در ادامه مطلب قرار گرفته است.

توصیه من به دوستان این هست که حتما فایل این مناظره را دانلود کنند انشاالله با گوش دادن به این مناظره حقانیت شیعه به طور کامل برای عزیزان مشخص خواهد شد.

حتی الامکان فایل نظرات رو هم دانلود کنید چون هم مطالب خوبی درونش بیان میشه و هم برخوردهای بینندگان چه شیعه و جه سنی رو مقایسه بفرمایید.



دانلود فایل مناظره و نظرات به طور یکجا از لینک مستقیم


دانلود فایل صوتی مناظره از سرور غیرمستقیم

(جهت دانلود کلیک کنید )

سرور1 یــا سرور2

(8Mb)


دانلود فایل صوتی نظرات بینندگان از سرور غیرمستقیم

(جهت دانلود کلیک کنید )

سرور1 یــا سرور2

(4Mb)



برگرفته از: 

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه  الشریف)

لینک مطلب


توجه:

از دوستان تقاضا دارم نظرات خودشون رو بعد از گوش کردن مناظره بیان کنند.

جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم


نکته : مواردی که قابل شنیدن نبوده ، با ؟؟؟ نشان داده شده است.
هدایتی (مجری مناظره) :

خدمت شما دوستان بیننده سلام و درود تقدیم می کنیم ،  انشاء الله که با موفقیت و سربلندی کامل در پناه خداوند سبحان روز گار را سپری کرده باشید .

برنامه ای که امروز شروع می کنیم ، گفتگویی است بین دو بزرگوار ، جناب آقای حسینی قزوینی و جناب آقای مراد زهی . یک گفتگوی دوستان و یک مناظره برای روشن شدن نقاط مبهم و نقاط نا مشخص تاریخ ... .

موضوع مناظره حضرت زهرا سلام الله علیها است . از ماه ها قبل قرار بود که مناظره ای را برگزار کنیم ، متأسفانه این امکان فراهم نشد به دلائل مختلفی .

دلیل انتخاب این موضوع این است که مشکلاتی برای برخی از دوستان و هموطنان ما رخ داده است که اختلافاتی را به وجود آورده است ، شب نامه هایی را چاپ کرده اند ، سخنرانی هایی را کرده اند و ... این مسائل باعث شد که متأسفانه برخوردهای فیزیکی نیز صورت گیرد .

من یک توضیحات اولیه را بدهم : اولا این گفتگوها دوستانه است و هر دو طرف از شخصیت های اسلامی هستند و بنایمان بر این است که این گفتگو دوستانه و سالم برگزار شود و انشاء الله به دنبال این هستیم که حقایق روشن بشود و دانش مان بارور تر بشود .

هیچ یک از دو طرف مناظره قطعا به دنبال این نیستند که طرف دیگر را شکست بدهند ... هر دو بزرگوار نیز توضیح خواهند داد . انشاء الله این برنامه الگویی خواهد شد برای برخی از رسانه ها و تلویزیون هایی که مناظره برگزار می کنند و خودشان به قضاوت می نشینند و بهره برداری می کنند که ما پیروز شدیم و فلانی شکست خورد ... . ما دلمان می خواهد که خود مردم قضاوت کنند و در باره اش صحبت کنند .

خود این برنامه بعد از یک وقفه طولانی ، یک حرکت جدیدی باشید و تعیین کننده باشد که ما این مناظره را ادامه دهیم .

نکته دوم این است که هر دو طرف از موضوع مناظره دور نشود و در باره حضرت زهرا سلام الله علیها باشد .

برنامه به این شکل خواهد بود که دو تا ده دقیقه آغازگر برنامه خواهد بود برای هر دو بزرگوار . هر دو طرف صحبت خواهند کرد ، بعد یک دقیقه طرف مقابل سؤال خود را مطرح خواهد کرد ، طرف دیگر چهار دقیقه وقت دارد که در باره این یک دقیقه و سؤال وی صحبت کند . وقتی چهار دقیقه اش تمام شد ، یک دقیقه به ایشان وقت می دهیم سؤالی مطرح کنند تا طرف مقابل چهار دقیقه وقت داشته باشد که جواب دهد .

برای شروع دو راه است ، یا این که از آقای مراد زهی خواهش کنیم که چون مهمان هستند شروع کنند و یا به عهده قرعه می گذاریم . نظر جناب مراد زهی را می پرسیم که ایشان شروع کنند و یا قرعه کشی کنیم .

مراد زهی : هرچه نظر جناب آقای قزوینی باشد ما حرفی نداریم .

استاد قزوینی : اگر ایشان تمایل دارند برای شروع کردن و چون مهمان ما هستند و ما وابستگی مان به شبکه سلام بیشتر است ، ما این حق اولویت را به ایشان واگذار می کنیم .

جناب آقای مراد زهی ! من از الآن وقت می گیرم ، وقتی گفتم شروع کنید .
مولوی مراد زهی :

بسم الله الرحمن الرحیم و به نسعین ، نحمده و نصلی علی رسوله الکریم و نصلی و نسلم علی آله و اصحابه الکرام . قال الله تبارک و تعالی :

فَبَشِّرْ عِبَاد . الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ  أُوْلَئکَ الَّذِینَ هَدَئهُمُ اللَّهُ  وَ أُوْلَئکَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب .الزمر /17 و 18 .

ضمن عرض تشکر و قدردارنی از مسؤولین شبکه سلام و حاج آقای قزوینی که ؟؟؟ باهم در ارتباط بودیم و قرار بود که یک گفتگوی دوستانه ای در این شبکه داشته باشیم که بحمد الله این زمینه مطرح شد و بنده لازم می دانم که از هم دست اندر کاران تقدیر و تشکر داشته باشم .

لازم می دانم مقدمه ای که بسیار مرتبط با بحث مان است ، عرض کنم به صورت ؟؟؟ تا بعدها ما وارد بحث اصلی بشویم .

همه می دانیم که ؟؟؟ اسلام در وضعیت فعلی وضعیت خاصی دارد که در طول چهارده قرن فکر نمی کنم که چنین وضعیتی را داشته باشد . بسیار متفرق ، پراکنده و ؟؟؟ دشمنان اسلام و مسلمین . بنابراین مسؤولیت اندیشمندان ، علما ، مطبوعات ، شبکه های ماهواره ای ومتولیان امور فرهنگی در جهان اسلام بسیار سنگین است .

ما چهارده قرن ، سیزده قرن از راه تفرقه و کوبیدن همدیگر دست آور و نتیجه ای نداشته ایم ، مسلّما در حال حاضر و در قرون آینده ؟؟ دست آوردی نخواهیم داشت .

در حال حاضر نیاز شدید به وحدت داریم و آن فرمانی که خداوند متعال فرموده :

بسم الله الرحمن الرحیم :

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا . آل عمران /103 .

نیاز شدید به اعتصام به حبل الله و چنگ زدن به ریسمان الهی که همان قرآن است و عمل کردن به آن داریم . و این که از تعصبات کورکورانه و از هر گونه فرقه گرائی و تقویت فرقه گرایی کنار بیاییم .

هدف اصلی از این بحث همان طور که آقای هدایتی فرموده ، یک مناظره کشتی گرفتن نیست که به دنبال این باشیم که به هر  حال این طرف ، طرف دیگر را مغلوب کند ، خیر . اصل گفتگو ، اصل حوار و مخصوصا در کشور ما در کشور اسلامی ایران که پیشتاز طرح گفتگوی تمدن ها بوده و هست ، شایسته است که ما این گفتگوی  دوستانه و گفتمان را در میان خود مان هم داشته باشیم .

بنابراین این گفتمان را به فال نیک می گیریم ... [قطع شدن موقت صدا] . تمام شنوندگان گرامی ، از تمام اهل نظر و آن هایی که صدای ما را می شنوند ؛ چه از برادران شیعه و چه برادران اهل سنت ، که این یکی دو ساعت ، بحث شیعه و یا بحث سنی را از مغزشان بیرون بریزند ، به عنوان یک مسلمان پای صحبت برادر مسلمان خودشان بنشینند و براساس آیه ای که تلاوت کردیم ، که قرآن می فرماید :

بشارت به آن انسان هایی که گفتمان و گفتارها را گوش می دهند و از مستندترین و مستدل ترین و بهترین گفتمان آن را اتباع می کنند ، آن ها صاحبان اندیشه هستند پیروی می کنند .

شبکه سلام ، فرصتی است که به هر حال برای دوستان ما پیش آمده و می توانند که دراین مکان دوری که قرار دارند به عنوان فرصت استثنائی در جهت وحدت مسلمین و در جهت دعوت به اسلام ودر جهت تبلیغ اسلام تلاش و کوشش کنند .

بنابراین ما از همین الآن مجددا از مسؤولین و متولیان شبکه سلام با رویکرد جدیدی  به سمت اتحاد و انسجام اسلامی ، به سمت وحدت و به سمت تقریب دلها و نزدیک کردن دلهای جامعه اسلامی گام بردارند .

بنابراین آنچه که احساس کردیم که انگیزه شد تا در این بحث شرکت کنیم ، بحث هایی است که در این یکی دو سال اخیر مطرح شده و در شبکه های خبری ، در روزنامه ها ، در مطبوعات ، در شبکه های اینترنتی بسیار به صورت گسترده روش بحث می شود و آن همان طرح اتهاماتی که به بهترین انسان ها بعد از رسول خدا صلی الله علیه وسلم؛ یعنی حضرت ابوبکر صدیق و حضرت عمر فاروض رضی الله عنهما زده شده این اتهامات و بعد از آن هم مستنداتی که آورده شده برای آن مواردی از کتب اهل سنت است . می خواهیم بررسی کنیم که واقعاً انسان هایی که بعد از پیامبر پایه گذار دین اسلام و پایه گذار فتوحات اسلامی بودند و ما ایرانیان هم  به ویژه مرهون خدمامت و زحمات و تلاش ها و مجاهدتهای آن ها هستیم که اسلام به ما رسید و الآن  ما مسلمان هستیم . آیا واقعاً چنین برنامه هایی بوده ، چنین چیزی صورت گرفته و یا این که این ها براثر دسیسه مخالفین اسلام و دشمنان اسلام در طول تاریخ که خواسته اند تفرقه گرایی را تشویق بفرمایند بین فرقه های اسلامی از سوی آن ها صورت گرفته و در بعضی از کتاب ها روایات جعلی و ساختگی در این خصوص وضع شده .

ما الآن به وظیفه بزرگی نسبت به آل و اصحاب پیامبربر عهده داریم . آل و اصحاب پیامبر همانند دو بازوی یک پرنده ای می مانند که هر کدام از این بازو اگر نباشد ، پر نباشد ، پرنده نمی تواند پرواز  کند .

بنابراین ما از همه شنوندگان عزیز استدعا داریم که به دور از تعصب و به دور از این که پیرو چه مذهبی هستند به عرائض مختصر بنده انشاءالله در بحث های آینده گوش می دهند و همه در نهایت دنبال این چیزی که کشف حقیقت هست ، باشیم . انشاءالله .

در رابطه با شخصیت حضرت فاطمه زهرا و این که دیدگاه اهل سنت و بالاتر از آن در رابطه با دیدگاه اهل سنت نسبت به ؟؟؟ پیامبر عرائضی است انشاء الله در بحث های آینده در بحث های بعدی خواهیم داشت و الآن چون وقت در این ده دقیقه تمام شد ، من سعی می کنم که در فرصت های بعدی در خدمت دوستان باشیم .
استاد حسینی قزوینی :

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ، بسم الله الرحمن الرحیم ، و به نستعین و هو خیر ناصر و معین ،  الحمد لله والصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله ، لا سیما علی مولانا بقیة الله ، والعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله . افوض امری الی الله إن الله بصیر بالعباد

ما هم ضمن سلام به همه دست اندر کاران شبکه سلام ، جناب حاج آقای هدایتی و بینندگان عزیز در سراسر دنیا . تشکر می کنیم اولاً از شبکه سلام که این بستر را فراهم کردند که یکی از عزیزان اهل سنت که از اساتید برجسته حوزه علمیه دارالعلوم مکی زاهدان هست ، حضور پیدا کند و مطالبشان را شفاف  در این جلسه دوستانه و گفتگوی صمیمی بیان کند .

و از مقدمه ای هم که برادر عزیزم جناب مراد زهی بیان کردند ، من باز تشکر می کنم . بنده هم تأکید می کنم بر این که ما مسلمان ها امروز در برابر دشمن مشترک قرار گرفته ایم که دشمنان برایشان نه شیعه و نه سنی هیچ کدام فرق نمی کند ، با همان سلاح هایی که در افغانستان و در کابل سنی را می کشند ، در مزار شریف شیعه را می کشند . در عراق اگر در فلوجه برادران اهل سنت ما را می کشند ، در شهید صدر شیعیان را می کشند و ما چه شیعه و چه سنی برادر هستیم ، کتابمان یکی است ، قبله ای مان یکی است ، پیامبران مان یکی است ، مشترکات زیادی داریم و در کنار ، هم اختلافاتی داریم و برای اختلافات به جای این  که متوسل بشویم به خشونت و یا اهانت و یا جسارت ، چه بهتر که بسترهای این چنینی فراهم شود که از شیعه و سنی در یک جلسه خیلی دوستانه مطالبشان را مطرح کنند .

و اما این که موضوع ما حضرت زهرا سلام الله علیها است ، روی چند محور این موضوع انتخاب شد و جناب مراد زهی هم این پشنهاد را پذیرفتند .

نکته اول این که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در میان فرزندان نبی مکرم صلی الله علیه وآله وسلم جایگاه کاملاً ویژه ای داشت و هم از دیگر فرزندانش و هم از دیگر صحابه امتیاز ویژه ای داشت .

صدیقه طاهره تنها کسی که است که رسول اکرم به صراحت درباره او فرمود ، سیدة نساء اهل الجنة ؛ خانم و بانوی زنان بهشتیان است .

صحیح بخاری ، ج4 ، ص183 .

همچنین روایتی را هیثمی از عائشه ام المؤمنین نقل می کند که :

مارأیت افضل من فاطمة غیر أبیها .

جز رسول اکرم ، کسی در فضیلت به حضرت صدیقه طاهره نمی رسد .

یا :

ما رأیت احدا اصدق من فاطمة .

راستگوتر از فاطمه در کره زمین نبود.

هیثمی در مجمع الزوائد می آورد و رجالش هم تصیحح می کند .

مجمع الزوائد ، ج9 ، ص201.

ابن حجر هم در کتاب الإصابة ، ج8 ، ص264 می گوید این روایت سندش به شرط شیخین صحیح است .

همچنین روایات متعددی که محبوبترین زنها در نزد پیامبر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بوده.

مسند احمد ، ج4 ، ص275 و باز هیثمی در مجمع الزوائد ، ج9 ، 202 می گوید روایت صحیح است .

حتی ابن حجر عسقلانی نقل می کند از سبکی از استوانه های علمی اهل سنت ، که حضرت صدیقه طاهره از خدیجه و از عائشه فضیلتش بالاتر بوده است .

فتح الباری ، ج7 ، ص105 .

و همچنین مناوی نقل می کند که فاطمه زهرا از خلفای اربعه ، به اتفاق علمای اهل سنت افضل بوده است .

فیض القدیر ، ج4 ، ص556 .

نکته دیگر ما می بینیم که در کتاب های معتبر اهل سنت غضب فاطمه زهرا و رضای فاطمه زهرا معادل با رضای خدای عالم و غضب خدای عالم قرار گرفته است .

المستدرک ، با سند صحیح ، ج3 ، ص153 :

ان الله یغضب لغضبک یا فاطمه و یرضی لرضاک .

همچنین خود بخاری در صحیحش آورده :

فاطمة بضعة منی ، فمن اغضبها اغضبنی.

فاطمه پاره تن من است ، هرکس او را به غضب بیاورد ، مرا به غضب آورده .

یا مسلم دارد :

فاطمة بضعة منی ،  یؤذینی ما آذاها .

هر آن چه که زهرا را اذیت کند ، مرا اذیت کرده است .

این ها نشان می دهد که فاطمه زهرا سلام الله علیها جایگاه ویژه ای در نزد رسول اکرم و خدای عالم داشته . و ما بر این عقیده هستیم که نبی مکرم صلی الله علیه وآله وسلم ، از بیان این روایات و احادیث این بود که الگویی برای امت اسلامی معین کند ، یعنی اگر بعد از نبی مکرم جامعه اسلامی دچار تلاطم شد دچار فتنه شد ، دچار اختلاف شد ، تنها یادگار نبی مکرم ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به هر سو رو کرد حق هست و رضای خداوند در آن سو است و اگر نسبت به هر طرفی و هر فردی غضب کرد ، ناخشنود شد ، قطعاً خدا و پیامبر هم از او غضبناک و نا خشنود است .

ولذا قضیه فاطمه زهرا سلام الله ، یک قضیه طبیعی نیست و این روایات متعدد روایاتی نیست که نبی مکرم فقط به خاطر این که فاطمه زهرا دختر او هست و نسل او هست و از نطفه او هست بیان کرده باشد ؛ چون پیامبر اکرم فرزندان دیگری هم داشته اند ، چه پسر و چه دختر .

و لذا ما بر این عقیده هستیم که قضیه حضرت زهرا سند حقانیت عقیده شیعه است و این که جناب مراد زهی اشاره فرمودند نسبت به صحابه به ویژه جناب خلیفه اول و دوم این مسائل مطرح است ، این مسائل قبل از این که در کتاب های شیعه مطرح شده باشد ، در کتاب های اهل سنت مطرح است . به قول معروف می گویند : احترام امام زاده را باید متولی نگه دارد . آن چه در کتاب های اهل سنت مطالبی در مطاعن خلفاء آمده ، در کتاب های شیعه شاید آن قدر نیامده باشد .
هدایتی :

الآن از جناب آقای قزوینی می خواهیم که یک دقیقه سؤال بکنند و جناب مراد زهی درچهار دقیقه پاسخ بدهند . بعد از آن که جناب مراد زهی چهار دقیقه پاسخ دادند ، یک دقیقه به ایشان فرصت می دهیم که سؤالشان را مطرح کنند .
سؤال استاد قزوینی :

سؤال اول من از مراد زهی این است که روایات صحیحی که عرض کردم ، از عائشه که می گوید: ما رأیت احداً قد اصدق من فاطمه ؛ راستگوتر از فاطمه نبوده . فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از رحلت نبی مکرم مطالباتی از خلیفه اول داشتند ؛ ولی خلیفه اول پاسخ منفی دادند ، آیا این خود نشانگر تکذیب سخن پیامبر اکرم نیست ؟
جواب مولوی مراد زهی :

من با توجه به روایاتی که در رابطه با فضیلت و منقبت فاطمه زهرا قرائت شد ، این قبول . فضیلت و منقبت فاطمه زهرا از دیدگاه اهل سنت یک امری مستند و قطعی است و جا دارد ما این را در سه چهار قطعه شعری علامه اقبال لاهوری سروده توضیح دهیم .

مریم از یک نسبت عیسی عزیز       از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

نور چشم رحمة للعالمین              آن امام اولین و آخرین

آن که جان در پیکر گیتی دمید         روزگار تازه آئین آفرید

بانوی آن تاج دار هل اتی                مرتضی مشکل گشا شیر خدا

در رابطه با حضرت فاطمه زهرا و اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم ، به طور کلی عقیده اهل سنت این است که محبت اهل بیت و محبت صحابه پیامبر جزء معتقدات مسلم و جزء ایمانیات ما است . یعنی به همان نسبتی که ما نسبت به خلیفه اول و نسبت به خلیفه دوم و سایر صحابه محبت داریم ، به همان نسبت ، نسبت به حضرت علی رضی الله عنه ، فاطمه زهرا رضی الله عنها ، حضرت حسن ، حضرت حسین و دیگر اهل بیت محبت داریم .

در ؟؟؟ محبت اگر یک ترازوی جلوی ما گذاشته بشود و محبت اهل بیت ومحبت اصحاب پیامبر در دو کفه ترازو قرار بگیرد ، هیچ کفه ای بر کفه دیگر شاید سنگین تر نباشد و دلیلش هم این که ما در خطبه های نماز جمعه در هر جمعه و در تمام خطبه در روزهای جمعه دعای مغفرت برای اهل بیت و به ویژه حضرت فاطمه زهرا و اهل بیت صورت می گیرد . من قطعه ای ازآن خطبه را قرائت بکنم . این خطبه دومی است که در تمام مساجد اهل سنت قرائت می شود ؛ مخصوصا در کشورهای آسیایی ایران و پاکستان و هندوستان که خطبه های اصلی به زبان فارسی و بعضی به زبان عربی قرائت می شود .

قال النبی صلی  الله علیه وسلم : ارحم امتی بأمتی ابوبکر ، وأشدهم فی امر الله عمر ، و اصدقهم حیاء عثمان و اقواهم علی ، و فاطمة سیدة نساء اهل الجنة ، وحمزة اسد الله و اسد رسوله رضوان الله تعالی علیهم اجمعین . اللهم اغفر للعباس وولده مغفرة ظاهرة و باطنة و؟؟؟؟ ذنبا .

این عقیده ما است . هیچ فرقی در این راستا وجود ندارد . یک قطعه شعری هم از ملا عبدالرحمن جامی قرائت کنم :

جز به آل کرام و صحب عزام                        فلک دین نبی نیافته عظام

نامشان جز به احترام نبر               جز به تعظیم سویشان منگر

همه را اعتقاد نیکو کن                              دل ز انکارشان یک سو کن

هر خصومت که بودشان باهم                     به تعصب مزن در آن جا دم

حکم آن قصه با خدای بود               زندگی کن تو را به حکم چه کار

اما سؤالی که ...

هدایتی : وقت تان تمام است ، الآن لطف کنید سؤال خودتان را مطرح کنید ، جناب آقای قزوینی پاسخ دهند .
سؤال مولوی مراد زهی:

سؤال من این است که جناب آقای قزوینی که سؤال فرمودند خارج از موضوع بحث ما بود ، موضوع بحث ما هجوم به خانه فاطمه زهرا و سوزاندن خانه و ضرب و لطم حضرت فاطمه و اسقاط جنین است که توسط طبق ادعای ایشان و در سایت اینترنتی ایشان این مسأله را که گفته اند به دستور ابوبکر صدیق و مجری اش هم خلیفه دوم و بعضی دیگه بودند ، ما سؤال مان این است که با توجه به گذشت چهارده قرن از آن قضایا چه مستنداتی برای طرح این قضیه جناب آقای قزوینی دارند که الآن وجود دارد ، نه مدعی علیه وجود ، نه شهود وجود دارد و با توجه به این که چنین ادعایی هم ... لطف بفرمایند پاسخ دهند .
پاسخ استاد قزوینی :

در رابطه با قضیه هجوم به خانه فاطمه زهرا ، اگر بناست ما آن چه که در کتاب های روائی و رجالی و تاریخی آمده ، ارزش قائل نشویم ، هیچ یک از موضوعات حتی در اثبات رکعات نماز ما نمی توانیم بگوییم چیزی برای ما ثابت شده و یا ثابت نشده .

ولی آن چه در رابطه با هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله است ، ما چهار تا روایت صحیح با بررسی در شبکه المستقله مطرح کردیم ، در شبکه سلام  هم آوردیم که یکی از آن ها قضیه ندامت خود جناب خلیفه اول است که می گوید من برای سه چیز که انجام داده ام ، تأسف می خورم و پشیمان هستم : یکی از آن ها :

وددت أنی لم اکشف بیت فاطمة و إن اغلق علی الحرب .

ای کاش من خانه فاطمه زهرا را مورد هجوم قرار نمی دادم ، خانه فاطمه زهرا را کشف نمی کردم .

در این قضیه روایت کاملاً صحیح است ، هیچ شبهه ای در صحت روایت نیست ، بلکه بعضی از بزرگان اهل سنت نسبت به این قضیه صراحت بر این که روایت صحیح است .

جناب سیوطی در مسند فاطمه ، ص34 ، و 35 صراحت دارد که این روایت صحیح است .

جناب مقدسی از شخصیت های برجسته اهل سنت است که ذهبی از او به عنوان : الإمام ، العالم الحافظ الحجة ، نام می برد ، می گوید :

هذا حدیث حسن عن أبی بکر .

الأحادیث المختاره ، ج10 ، ص88 .

و همچنین از شخصیت های برجسته اهل سنت ؛ مثل جناب فرحان مالکی صراحت دارد بر این که این روایت صحیح است و شبهه ای در این زمینه نیست. ایشان در کتاب قراءة فی کتب العقائد ، ص52 می گوید : من اول تصور می کردم که این روایات سند ندارد ؛ ولی پس از بررسی برایم ثابت شد : وهی ثابتة بأسانید صحیحه و ذکری ؟؟؟ .

این به اسانید صحیح ثبت شده و هیچ شبهه ای در این نیست .

و همچنین روایت دیگری که ابن أبی شیبه دارد ، استاد بخاری است ، صراحت بر این که این جناب خلیفه دوم آمد ، گفت با این که احترام حضرت زهرا برای من محرز است ، ولی قسم به خدای عالم این احترام حضرت زهرا مانع آن نمی شود که من دستور بدهم :

إن امرتهم  أن یحرق علیهم البیت .

خانه را با ساکنانش به آتش بکشند .

المصنف ، ج8 ، ص752.

همین روایت را بلاذری در کتاب الأنساب الأشراف ،ج 1 ، ص 586 ، قضیه احراق را یعنی تهدید به سوزاندن را مطرح می کند و همچنین خود طبری در روایت دیگر همین مسأله را در تاریخش ج2 ، ص443 مطرح می کند .

هدایتی : از الآن شما یک دقیقه فرصت دارید سؤال جدید مطرح کنید ، بعد جناب مراد زهی فرصت خواهند داشت که پاسخ دهند .
سؤال استاد قزوینی :

ایشان فرمودند ما به همان نسبتی که حضرت زهرا و حضرت علی را دوست داریم ، جناب ابوبکر و عمر را دوست داریم . طبق روایت صحیح بخاری ، پیامبر اکرم فرمود : فاطمه غضبش ، غضب من و رضایتش رضایت من است . در صحیح بخاری و مسلم صراحت دارد که فاطمه زهرا از ابوبکر و عمر  غضبناک از دنیا رفتند ؛ فلم تزل مهاجرته حتی توفیت . واین نشان گر این است که وقتی فاطمه زهرا سلام الله علیها از آن ها راضی نیست ، پیامبر هم از آن دو نفر راضی نیست ، خدا هم راضی نیست . محبت کسی که پیامبر و خدا از  او راضی نیست، خلاف شریعت ، و خلاف شرع و خلاف عقل است . جواب بدهند .
پاسخ مولوی مراد زهی :

ببنیید موضوع بحث ما آن چیزی است که جناب آقای قزوینی مطرح فرمودند. بعد از چهارده قرن دادگاهی ایشان تشکیل دادند و به عنوان مدعی چهار ادعا را و چهار اتهام را متوجه خلیفه اول ودوم کردند: 1 . هجوم به خانه فاطمه زهرا ؛ 2 . سوزاندن خانه فاطمه زهرا ؛ 3 . شکستن در و فرو رفتن میخ به سینه فاطمه زهرا ؛ 4 . سقط جنین .

من خواهشم این است که ما از موضوع خارج نشویم و اول سؤالی که مطرح می شود ، تمام بشود تا سؤال جدیدی . و چهارده قرن از این قضیه گذشته ، آیا در دوران خلیفه اول و دوم و سوم و چهارم و در طول این چهارده قرن ، ما در کتب معتبر تاریخ این قضیه ، قضیه شوخی نیست . الآن اگر واقعاً یکی از انسانهای بزرگ عصر حاضر ؛ مثلاً رئیس جمهور و یا یکی از مراجع تقلید و یا یکی از مفتیان اهل سنت متهم به چنین امری بشود ، بالأخره باید مستندات قوی برایش وجود داشته باشد .

الآن آمده اند و خلیفه اول و دوم را که اساس اسلام و برنامه های اسلامی ، و نشر و دعوت اسلامی از آن جا سرچشمه می گیرد ، متهم به این قضیه کرده اند و دلائلی هم که ایشان آورده اند ، این دلائل اصلاً سندیت ندارد و صحت ندارد . کتابی که ایشان فرمودند : انساب الأشراف بلاذری ، یک مشکل که وجود دارد معمولاً آقای قزوینی و دیگر دوستان ما یک صفحه کتاب را که مطرح می کنند ، صفحه دوم را یا نگاه نمی کنند و یا مطرح نمی کنند . همین انساب الأشراف بلاذری چه گفته در صفحه 250 :

لما بایع الناس أبا بکر، اعتزل علی والزبیر، فبعث إلیهما عمر بن الخطاب، وزید بن ثابت، فأتیا منزل علیّ، فقرعا الباب، فنظر الزبیر من فترة ثم رجع إلى علیّ فقال: هذان رجلان من أهل الجنة، ولیس لنا أن نقاتلهما. قال: افتح لهما. ثم خرجا معهما حتى أتیا أبا بکر، فقال أبو بکر: یا علی أنت ابن عم رسول الله وصهره، فتقول إنی أحق بهذا الأمر، لاها الله لأنه أحق به منک. قال: لا تثریب، یا خلیفة رسول الله، ابسط یدک أبایعک. فبسط یده فبایعه. ثم قال للزبیر: تقول أنا ابن عمة رسول الله وحواریه وفارسه وأنا أحقّ بالأمر؛ لاها الله لأنا أحق به منک. فقال: لا تثریب یا خلیفة رسول الله، ابسط یدک، فبسط یده فبایعه.

المدائنی، عن مسلمة بن محارب، عن سلیمان التیمی، وعن ابن عون.

انساب الأشراف بلاذری، ص250 که می گوید که حضرت علی با حضرت زبیر اول در خانه نشسته بودند ، بعد رفتند خدمت ابوبکر صدیق و ایشان علت این را پرسیدند که شما چرا نیامدید برای بیعت ؟ گفتند ما فکر می کردیم که ما مستحق تر هستیم . بعد حضرت علی و حضرت زبیر گفتند که دستت را دراز کن تا ما با تو بیعت کنیم . دستشان را دراز کردند و بیعت کردند .

بنابراین ، به صراحت در انساب الأشراف آمده و بعد هم در چند پاراگراف جلوتر آمده :

فخرج علی فقال یا ابابکر أ لم تری لنا حقا فی هذا الأمر ، قال بلی ولکن ...

فقط گلایه ای که حضرت علی رضی الله عنه داشت ، انتظار مشاوره داشتند ، وضعیت به گونه ای بود که خلأ قدرت نباید پیش بیاید . این هم جواب انساب الأشراف بلاذری است وعبارت دیگر هم زیاد داریم که در جاهای دیگر آمده که وقتی حضرت ابوبکر از ؟؟؟ برگشت حضرت علی و حضرت زبیر رفتند و بلا فاصله بیعت کردند .
سؤال مولوی مراد زهی :

سؤال من این است که جناب آقای قزوینی مستندات درست و قوی در این رابطه بیاورند . و اگر ایشان معتقدند که هجوم صورت گرفته ، بنابراین ، خلیفه اول و دوم جانی قلمداد می شوند و خیانتی صورت گرفته .

ایشان بیاند پاسخ بدهند نسبت به این روایتی در کتاب احقاق الحق قاضی نور الله شوشتری ، ج1 ، ص16 آمده .

و جاء عن الإمام السادس جعفر الصادق (ع) انه سئل عن أبى بکر وعمر رضی الله عنهما ففی الخبر " ان رجلاً سأل الإمام الصادق (ع) ، فقال : یا ابن رسول الله ! ما تقول فى حق أبى بکر و عمر ؟ فقال (ع) : إمامان عادلان قاسطان ، کانا على الحق ، وماتا علیه ، فعلیهما رحمة الله یوم القیامة .

شخصی خدمت امام صادق آمد و از ایشان سؤال کرد در رابطه با أبی و عمر شما چه می گویید : آن حضرت فرمود آن ها هر دو امامان عادلان قاسطان ، دو امام عادل بودند و بر حق بودند و بر حق مردند فعلیهما رحمة الله یوم القیامة .

چگونه امام صادق نسبت به خلیفه اول و دوم می فرماید که این ها عادل بودند ، بر حق بودند و بر حق هم فوت کردند . چگونه آقای قزوینی می فرمایند که ایشان بر اثر هجوم به خانه فاطمه زهرا این ها خیانت کار بودند و این ها جنایت کار بودند ، آیا این قضایا از ذهن امام صادق پنهان بود ؟
جواب استاد حسینی قزوینی :

اولاً بر این که ایشان فرمودند که طبق روایت انساب الأشراف ، امیر المؤمنین علیه السلام آمدند و بیعت کردند ، من تعجب می کنم جناب آقای مراد زهی که از اساتید توانمند حوزه علمیه هستند و شاید تعداد پنجاه تا کتاب تألیف کرده اند ، چگونه عبارت صریحی که در صحیح بخاری ، ج5 ، ص82 ، حدیث 4240 ، صراحت دارد که امیر المؤمنین سلام الله علیه شش ماه بعد از رحلت پیامبر اکرم ، مادامی که فاطمه زهرا زنده بودند ، بیعت نکردند .

ولم یکن یبایع تلک الأشهر .

در این شش ماه حضرت امیر سلام الله علیه بیعت نکردند .

در صحیح مسلم هم هست ، ج5 ، ص154 ، امیر المؤمنین سلام الله علیه بیعت نکردند . ، جناب عبد الرزاق استاد بخاری در  المصنف ، ج5 ، ص472 می گوید : نه تنها علی بیعت نکرد ، هیچ یک از بنی هاشم نیز در طول آن شش ماه بیعت نکردند .

طبری صراحت دارد از زهری سؤال کردند : أ فلم یبایع علی ستة اشهر ؛ علی درآن شش ماه بیعت نکرد . قال ولا احد من بنی هاشم ؛ هیچ یک از بنی هاشم نیز بیعت نکردند .

و بحث این که ایشان می فرماید ما جناب ابوبکر وعمر را جنایت کار و خیانت کار معرفی می کنیم ، جناب مراد زهی در خود صحیح مسلم ج5 ، ص159 ، ح4468 ، خلیفه دوم اشاره می کند به علی علیه السلام و عباس و می گوید : وقتی پیامبر از دنیا رفت ، ابوبکر گفت که من خلیفه پیامبر هستم ؛ ولی شما رأیتان این بود که ابوبکر : کاذباً آثماً غادراً خائنا ؛ هم دروغگو است ، هم گنه کار است ، هم حیله گر است و هم خائن است . فلما توفیت ابوبکر قلت أنا خلیفة رسول الله و خلیفة ابی بکر ؛ پس از ابوبکر هم من خلیفه شدم ، فرأیتمانی کاذباً آثماً غادرا خائناً .

پس این ما نیستیم که آن ها را در قفس اتهام قرار داده ایم و نسبت جنایت به آن ها می دهیم .

اما نسبت به قضیه روایتی که حضرت عالی نقل فرمودید که البته آن آدرسی که جناب عالی دادید ، درست نیست ؛ آن چه هست در جلد اول ، ص69 و هفتاد است و در صوارق محرقه هم است ؛ ولی ایکاش حضرت عالی یک دقتی می کردید ، که اولاً این روایت هیچ سندی ندارد و روایت از نظر سند کاملاً مخدوش است .

و اضافه در ذیل آن روایت از امام صادق سؤال می کند آیا مراد شما که گفتید امامان عادلان ؛ این دو امام عادل هستند ، چی بود . حضرت فرمود : من مرادم این بود که این ها عدلا عن الحق ؛ این دو از عدل عدول کردند ، این ها اماما اهل النار ؛ دو تا امام اهل آتش هستند .

بعد حضرت اشاره می کند به آیه شریفه : «وجعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ » قصص / 41 . و گفتم این ها قاسط هستند ، حضرت فرمود مراد من این است که: « وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا » الجن / 15 .

فلذا روی این جهت ما نه تنها این روایت را ضعیف می دانیم ، از مطاعن می دانیم ، خواندنش را حرام می دانیم ، به طلبه هایمان توصیه می کنیم که اصلا این روایت را مطرح نکنند. چون موجب ایجاد فتنه می شود .
سؤال استاد حسینی قزوینی :

گر چه ایشان نسبت به سؤال دوم بنده ایشان جواب ندادند ، غضب حضرت زهرا از أبی بکر و عمر یک مسأله ثابت در صحیح بخاری و مسلم است . سؤال سوم من از ایشان این است که شما در روایات ، در صحیح بخاری و مسلم آورده اید :

من مات ولیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة . صحیح مسلم ، ج6 ، ص22 .

و همچنین من مات و لیس علیه امام مات میتة الجاهلیة . این کاملاً ثابت است .

از طرف دیگر در صحیح بخاری ومسلم هست که : ماتت ابی بکر وهی واجدة علی ابی بکر . نه تنها بیعت نکرد ؛ بلکه نسبت به ابی بکر غضبناک نیز از دنیا رفت .

فلم تزل مهاجرته حتی توفیت .

در این جا مسأله این است فاطمه زهرا سلام الله علیها که در برابر خلیفه اول بیعت نکرد و او را به عنوان امام قبول نکرد ، آیا فاطمه زهرا به مرگ جاهلی مرده و یا خلافت ابوبکر ، خلافت مشروع نیست .
پاسخ مولوی مراد زهی :

ببنید من اولاً به این سبک برنامه که چهار دقیقه و یک دقیقه است ، اعتراض دارم . یک بحث وقتی ادامه پیدا می کند باید جمع بندی بشود تا حالا سه چهار تا بحث مطرح شد .

سؤالی که من کردم در رابطه با مطلب قاضی نور الله شوشتری. من متأسفم که تمام بینندگان آشنا هستند به زبان عربی . چگونه واقعاً یک مسأله را از ظاهر مسأله بر می گردانند که وقتی سؤال کردند : یا ابن رسول الله ! ما تقول فى حق أبى بکر و عمر ؟ فقال (ع) : إمامان عادلان قاسطان .

عادل در زبان عربی به چه گفته می شود ، « قاسطان » قاسط در زبان عربی به چه گفته می شود ؟ وماتا علیه .

مطلب دوم آن چه از صحیح مسلم آوردند . جای تأسف است که من همین مسأله را عرض کردم که یک پاراگراف را می خوانند و یک پاراگراف را نمی خوانند . صحیح مسلم همین الآن جلوی من است ، همین حدیثی که ایشان آوردند ، حدیث صحیح مسلم است و من می خوانم و شنوندگان هم گوش کنند ، خود آقای قزوینی هم گوش کنند و بعد قضاوت کنند .

فلما توفى رسول الله صلى الله علیه وسلم قال أبو بکر انا ولى رسول الله صلى الله علیه وسلم فجئتما تطلب میراثک من ابن أخیک ویطلب هذا میراث امرأته من أبیها فقال أبو بکر قال رسول الله صلى الله علیه وسلم ما نورث ما ترکنا صدقة فرأیتماه کاذبا آثما غادرا خائنا والله یعلم أنه لصادق بار راشد تابع للحق ثم توفى أبو بکر وانا ولى رسول الله صلى الله علیه وسلم وولى أبى بکر فرأیتمانی کاذبا آثما غادرا خائنا والله یعلم انى لصادق بار راشد تابع للحق .

حضرت عباس و حضرت علی وقتی خدمت حضرت عمر می آیند عبارت این است :

فرأیتماه کاذبا آثما غادرا خائنا

یعنی وقتی شما نزد خلیفه لازم را دادند ، به گمان شما ؛ یعنی شما چنین فکر می کردید ، این علامت استفهامی و سؤالی است ، آیا شما فکر می کردید که ایشان کاذبا غادرا آثما خائنا است ، در حالی که این طور نیست ؛ چون در ادامه اش می گوید :

والله یعلم أنه لصادق بار راشد تابع للحق

ایشان صادق است ، نیکوکار است.

ثم توفى أبو بکر . بعد شما نزد من آمدید ، فرأیتمانی کاذبا آثما غادرا خائنا والله یعلم .

این والله یعلم را نمی خوانند : خدا می داند که من صادق و بار راشد و تابع حق هستم . بعد شما آمدید پیش من و اصرار دارد و این مسأله ای است که ابوبکر صدیق در باره آن قضاوت کرده است .

بعد وقتی که آمدند می فرماید : فرأیتمانی کاذبا آثما غادرا خائنا ، نه این که من از خودش خبر می دهد ، یعنی شما چنین فکر می کنید . بعد والله یعلم انی لصادق ، والله یعلم إنه لصادق. چگونه است که استنباط توهین می کند که خلیفه دوم ، خلیفه اول را کاذب و غادر و آثم می داند ؛ در حالی پشت سر همین جمله می گوید : والله یعلم أنه لصادق بار راشد تابع للحق .

آقای قزوینی نسبت به این عبارت توضیح دهند ، امام چهارم حضرت علی بن حسین بن علی رضی الله تعالی عنه در کتاب کشف الغمة اربیلی، ج2 ، ص78 که گروهی از ایران آمدند خدمت ایشان و از حضرت ابوبکر و عمر و عثمان سؤال کردند . بعد ایشان فرمود : آیا شما نمی دانید که الذین یخرجهم من دیارهم ، آن آیه معروف در قرآن کریم در باره کی است ؟

[اصل روایت مورد استدلال جناب مراد زهی ؛ چون سخنان ایشان واضح نبود ، ما تمام روایت را از اصل کتاب در این جا نقل می کنیم]

«وقال سعید بن مرجانة کنت یوما عند علی بن الحسین فقلت سمعت أبا هریرة یقول قال رسول الله صلى الله علیه وآله من أعتق رقبة مؤمنة أعتق الله تعالى بکل إرب منها إربا منه من النار حتى أنه لیعتق بالید الید وبالرجل الرجل وبالفرج الفرج فقال علی علیه السلام أنت سمعت هذه من أبی هریرة ؟ فقال سعید نعم فقال لغلام له أفره غلمانه وکان عبد الله بن جعفر قد أعطاه بهذا الغلام ألف دینار فلم یبعه أنت حر لوجه الله تعالى . وقدم علیه نفر من أهل العراق فقالوا فی أبى بکر وعمر وعثمان رضی الله عنهم فلما فرغوا من کلامهم قال لهم ألا تخبرونی أنتم المهاجرون الأولون الذین أخرجوا من دیارهم وأموالهم یبتغون فضلا من الله ورضوانا وینصرون الله ورسوله أولئک هم الصادقون قالوا لا قال فأنتم الذین تبوأوا الدار والإیمان من قبلهم یحبون من هاجر إلیهم ولا یجدون فی صدورهم حاجه مما أوتوا ویؤثرون على أنفسهم ولو کان بهم خصاصة قالوا لا قال أما أنتم قد تبرأتم أن تکونوا من أحد هذین الفریقین وأنا أشهد انکم لستم من الذین قال الله فیهم والذین جاؤوا من بعدهم یقولون ربنا اغفر لنا ولإخواننا الذین سبقونا بالإیمان ولا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا ) خرجوا عنى فعل الله بکم » .

کشف الغمة - ابن أبی الفتح الإربلی - ج 2 ص 291 .

من گواهی می دهم که شما از آن گروه سوم نیستید که خداوند در باره آنان گفته:

والذین جاؤوا من بعدهم یقولون ربنا اغفر لنا ولإخواننا الذین سبقونا بالإیمان ولا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا .

یعنی وظیفه بنده و آقای قزوینی و مسلمانان بعدی طبق این آیه صریح قرآن این است که ما باید برای مؤمنین گذشته ؛ به ویژه برای اصحاب و اهل دعای مغفرت کنیم و بخواهیم از خدا که هیچ گونه غل و کدورتی در دلهای ما از آن ها نباشد وظیفه ما را قرآن مشخص کرده .

بنابراین نسبت به این روایت که در کشف الغمة ، ج1 ، ص78 آمده که حضرت علی بن الحسین ، نسبت به معترضین و آن هایی که بد گو بودند نسبت به سه خلیفه اول این گونه برخورد می کند و این آیه قرآن را می گوید که آن ها مصداق این آیه بودند ...
جواب استاد قزوینی :

در رابطه با روایتی که ایشان مطرح کردند در کتاب کشف الغمة ، ج1 ، ص78 ، همچنین روایتی نیست . در صفحه 291 ج2 ، یک روایتی است که این روایت سندش می رسد به ابو هریره ، ابوهریره از دیدگاه ما به هیچ وجه مورد وثوق نیست ؛ چون مورد ذم آقا امیر المؤمنین سلام الله علیه است . و روایاتی هم که جناب اربلی می آورد ، غالبا از منابع اهل سنت می آورد و بدون ذکر سند . و روایتی که سند نداشته باشد و یا سندش به روات اهل سنت برسد که از دیدگاه ما وثاقتش ثابت نیست ، این روایت ازدیدگاه و نظر ما اعتبار ندارد .

اما نسبت به روایت صحیح مسلم که جناب مراد زهی فرمودند . آن جا امیر المؤمنین علیه السلام و عباس مورد خطاب خلیفه دوم است . تعدادی از صحابه هم آن جا نشسته اند . جناب خلیفه دوم سؤال نکرد . می گوید وقتی من خلیفه شدم «فرأیتمانی» یعنی رأی و نظر شما این بود که من دروغگو هستم ، و حیله گر و خائن هستم .

بلی خود ایشان می گوید : والله یعلم أنی لصادق . این ادعای جناب خلیفه دوم است ؛ ولی آقا امیر المؤمنین و عباس وقتی که خلیفه دوم گفت شما رأیتان این بود ، علی آن جا تکذیب نکرد ، علی نگفت که نه جناب عمر اختیار دارید من چنین عقیده ای نسبت به شما نداریم ، چنین رأیی نداریم . و همچنین عباس انکار نکرد حرف جناب خلیفه دوم را . و صحابه ای که آن جا نشسته بودند ، سی چهل نفر، هیچ کدام نگفتند که جناب خلیفه این که شما میگویید نظر آقای عباس و آقا امیر المؤمنین درباره تو این است که کاذب و آثم و غادر و حیله گر هستید ، هیچ کدام این قضیه را تکذیب نکردند .

و اضافه بر این ، جناب آقای مراد زهی عزیز ! آیا این قضیه مگر منحصر به همین روایت است ؟ حدیث حوض مگر جدای از این قضیه است . مگر قضیه شک خلیفه دوم در قضیه حدیبیه ، آیا جدای از این قضیه است ؟ این ها مطالبی است که ما باید فکر کنیم یک مقداری از جنبه تقلیدی بیاییم بیرون . یک مقداری دقت کنیم در مضمون روایت و سند روایت که در صحیح مسلم است و هیچ شک و شبهه ای نیست .

و خود آقای بخاری احساس می کند که این واژه کاذباً آثماً غادراً خائناً ، توهین در حق خلیفه اول و دوم است و لذا در صحیح بخاری این ها را حذف می کند و می آورد « فرأیتمانی کذا وکذا » این نشانگر این است که آقای بخاری از این روایت در حقیقت اهانت و توهین به خلیفه اول و دوم فهمیده و تبدیل این واژه ها را به کلمه «کذا وکذا» .
سؤال استاد قزوینی :

من عرض می کنم که سؤال قبلی و قبلی تر من را جناب مراد زهی جواب ندادند . و من باز تکرار می کنم که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها از ابوبکر و عمر به ویژه از ابوبکر غضبناک شد .

فغضبت فاطمه بنت رسول الله فهجرت أبابکر ؛ از ابابکر قهر کرد . با این که قهر کردن یک امر منفی است . فلم تزل مهاجرته حتی توفیت ؛ تا آخرین لحظه حیات هم جناب حضرت زهرا سلام الله علیها از ابوبکر راضی نشدند . آیا این غضب فاطمه دلیل بر عدم مشروعیت آن ها نیست ؟آیا این دلیل بر آن نیست که آن ها بر یک مسندی نشسته اند که مرضی حضرت زهرا نیست و مرضی حضرت زهرا نباشد ، مرضی نبی مکرم نیست و مرضی خدای عالم نیست . آیا این غضب و این هجرت و آن چه در الإمامة و السیاسه هم آمده که می خواهم انشاء الله آن را یک مقدار بزرگنمایی کنم که می گوید : والله لأدعونکما فی کل صلاة اصلیها . آیا این مشروعیت خلافت شیخین را زیر سؤال نمی برد ؟
پاسخ مولوی مراد زهی :

منظور بحث ما هجوم به خانه فاطمه زهرا ، سوزاندن خانه ، توهین به حضرت فاطمه زهرا و سقط جنین است . بحث فاطمه زهرا و بحث بیعت یک بحث مستقلی است . من خواهش می کنم . من استدعا دارم مستندات خودش را نسبت به ادعا و اتهامی که متوجه خلیفه اول و دوم شده ، مستندات هجوم و ... .

من چون مقید هستم که در موضوع مورد نظر بحث بشود ، نظر من این است که از همین الآن بحث هجوم و این مسائل باشد . بحث بیعت و بحث غضب ، خودش بحث مستقلی است که خودش چندین جلسه را می طلبد . آن ها در جلسات آینده . فعلاً بحث هجوم مطرح بشود . ایشان مستنداتی نیاوردند برای هجوم .

اولین سؤال من این بود که این مسأله ای که نسبت داده شده و در بسیاری از شبکه های ماهواره ای و در بسیاری از سایت های اینترنتی و در کتاب های و یک مسأله بسیار مهمی است که خلیفه دوم را متهم به حمله و هجوم به خانه فاطمه زهرا کرده و متهم شده ؛  در حالی که الآن نه مدعی وجود دارد نه مدعی علیه ، نه خود حضرت علی و نه خود حضرت فاطمه و حسن و حسین ، این ادعا را در طول چهارده قرن مطرح نکرده . پرونده ای که الآن باز شده ، درخواست من از جناب قزوینی این است که مستندات قوی حقوقی و محکمه پسندی را در این مورد بیارند و اثبات کنند .

مسأله کشف الغمه . واقعاً بعد از کتاب الله از دیدگاه شیعه ، نهج البلاغه قوی ترین کتاب است . وقتی ما خطبه های نهج البلاغه را مطالب نهج البلاغه و بسیاری از کتاب هایی که ائمه در باره خلیفه اول و دوم است بررسی می کنیم ، آن جا یک الگویی از محبت و از اخوت و برادری می بینیم و خطبه های نهج البلاغه ، کلاً اصلا این مطاعن را که خلیفه اول و یا دوم بر باطل بودند و یا هجوم صورت گرفته را رد می کنند . آقای این سؤال است که خطبه 219 نهج البلاغه است که حضرت علی حضرت عمر رضی الله عنه را این گونه توصیف می کند :

[اصل خطبه نهج البلاغه مورد استناد مولوی مراد زهی

ِلَّلهِ بِلَادُ فُلَانٍ فَقَدْ قَوَّمَ الْأَوَدَ وَ دَاوَى الْعَمَدَ وَ أَقَامَ السُّنَّةَ وَ خَلَّفَ الْفِتْنَةَ ذَهَبَ نَقِیَّ الثَّوْبِ قَلِیلَ الْعَیْبِ أَصَابَ خَیْرَهَا وَ سَبَقَ شَرَّهَا أَدَّى إِلَى اللَّهِ طَاعَتَهُ وَ اتَّقَاهُ بِحَقِّهِ رَحَلَ وَ تَرَکَهُمْ فِی طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ لَا یَهْتَدِی فِیهَا الضَّالُّ وَ لَا یَسْتَیْقِنُ الْمُهْتَدِی ] .

من عربی اش را نمی خوانم و فارسی اش را می خوانم.

خداوند شهرهای عمر بن خطاب را آباد گرداند ، همانا او کجی را راست نمود ، و بیماری را معالجه کرد ، و سنت را بر پا داشت ، و تبهکاری و فساد را پشت سر نهاد ، و پاک و بی آلایش از دنیا رفت ، نیکویی و خیر خلافت را دریافت و از شرّ و بدی هم پیشی گرفت .

خوب این خطبه 219 نهج البلاغه است که از زبان مبارک حضرت علی نسبت به خلیفه دوم صادر شده و کاملاً ایشان را متبع سند ، مخالف ؟؟؟ ، پاک و بی آلایش ، قلیل العیب و این که خیری دین اسلام و قرآن را دریافت و از شرش دور بوده است . « أَدَّى إِلَى اللَّهِ طَاعَتَهُ» همواره طاعت الهی را به جا آورده « وَ اتَّقَاهُ بِحَقِّهِ » و از خداوند هم تقوی را پیشه گرفته . این چیزی است که در خطبه219 نهج البلاغه است و خطبه دیگر نهج البلاغه هم

« فِی کَلَامٍ لَهُ وَ وَلِیَهُمْ وَالٍ فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ حَتَّى ضَرَبَ الدِّینُ بِجِرَانِه » [کلمات قصار ، شماره 459 ] .

بعد از ابوبکر بر مسلمانان فرمانروا شد ، فرمانده یعنی عمر بن خطاب ، پس امر خلافت را برپا داشت و ؟؟؟ نمود تا این که دین قرار گرفت و پابرجا شد . این خطبه های صریح و آشکار نهج البلاغه است . حالا ما روایات بسیاری هم داریم ...
سؤال مولوی مراد زهی :

من سؤال هم همین است که شنوندگان و خوانندگان سایت های اینترنتی که در این مدت این موضوع را دیده اند و شنیده اند و بررسی کرده اند این موضوع را ، با دیده انصاف بنگرند و توجه بکنند ، خلیفه اول و خلیفه دوم بهترین انسان ها بعد از رسول خدا مورد اتهام قرار گرفته اند بعد از چهارده قرن جلسه دادگاه و محاکمه برایشان تشکیل شده . مدعی . ما این استدعا را داریم به عنوان مدافع که مدعی دلائل قوی و مستند که منطبق با قرآن و مطابق با سنت صحیحه و مطابق با اخلاق و ادبیات ائمه و اهل بیت باشد ، نسبت به این ادعا و همچنین مستنداتی که محکمه پسند باشد ، در چارچوب مسائل قضائی و حقوقی اسلامی و غیر اسلامی مشروعیت داشته باشد ، مستندات  این قضیه را مطرح بفرمایند .
پاسخ استاد قزوینی :

در رابطه با سؤالی که برادر عزیزمان داشتند که آیا ما دلیل محکمه پسند داریم یا نداریم ، بنده عرض کردم که چهار روایت صحیح و محکم از کتاب ابن أبی شیبه استاد بخاری ، المصنف ، بحث سندی اش هم کاملا محرز است .

محمد بن بِشر است ، یحیی بن معین می گوید ثقة ، ابن حجر می گوید «ثقة» .

عبید الله بن عمر بن حفص است ، یحیی بن معین و همچنین ابوزرعه و ابوحاتم می گویند «ثقة» .

زید بن اسلم قرشی است ، مزی نقل می کند از ابوزرعه ، ابو حاتم ونسائی و ابن خراج که می گویند «ثقة» .

اسلم قرشی است . عجلی می گوید «مدینی ثقة » ابوزرعه می گوید «ثقة» .

سند از دیدگاه اهل سنت کاملاً صحیح است و هیچ مناقشه ای در سند روایت نیست . وقتی سند روایت صحیح شد ، می شود دلیل محکمه پسند .

در متن روایت دارد که جناب خلیفه دوم که من دستور می دهم که خانه را به آتش بشکند. تهدید می کند حضرت زهرا ، حضرت امیر ، حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم السلام را به سوزاندن .

آیا خلیفه چنین حقی دارد که اگر کسی ممانعت از بیعت کرده و حاضر نشده که بیعت کند ، آیا بیعت کردن از قبول دین بالاتر است . قرآن صراحت نسبت به قبول دین که «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی» . و همچنین نسبت به خود رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم صراحت دارد بر این که پیامبر اگر چنانچه مردم از تو روی گردان شدند « انما علیک البلاغ » تو وظیفه ات فقط ابلاغ است ، حق این که شما بخواهید مردم را به زور وادار کنید به اسلام نیست .

جناب خلیفه دوم وقتی می آید تهدید می کند ، این اصلاً خلاف سنت و خلاف قرآن است .

و همچنین سه روایت دیگر ما آوردیم از طبری دو روایت که سنداً کاملاً صحیح است. از بلاذری یک روایت سنداً صحیح است . و همچنین شخصیت های بزرگ اهل سنت مثل ضیاء الدین مقدسی می گوید روایت صحیح است ، سیوطی می گوید روایت صحیح است . فرحان بن مالکی می گوید روایت صحیح است ، ابن تیمیه حرانی با این که نهایت ظلم را در حق اهل بیت کرده ، صراحت دارد بر این که انه کبس البیت . جناب ابوبکر ، خانه حضرت زهرا را به هم ریخت و وارد خانه شد و خانه را کشف کرد . در منهاج السنة ، ج4 ، ص220 . شهرستانی همین را دارد ، ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان ، ج1 ، ص268 ، صفدی در الوافی بالوفیات ، ابن عبد البر قرطبی . همه این قضایا را مطرح می کنند . عبد الفتاح عبد المقصود از شخصیت های برجسته اهل سنت این قضیه را تأیید می کند در کتاب الإمام علی بن أبی طالب . محمد حسنین هیکل این را قبول دارد در کتاب الصدیق ابابکر ، ص62 ، عمر رضا کحاله این قضیه را قبول دارد و هیچ مشکلی هم ندارد .
سؤال استاد حسینی قزوینی :

با توجه به مستنداتی که بنده عرض کردم با بررسی سندی و شهادت علمای بزرگ ، مثل محمد حسین هیکل و دیگران ، قضیه هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها ، کاملاًٌ ثابت است و این نشان می دهد که جناب خلیفه دوم این هجوم را انجام داده اند و این هجوم نشان می دهد که اجماعی در کار نبوده و حد اقل این است که امیر المؤمنین علیه السلام و عده ای از بنی هاشم از بیعت با ابوبکر خارج شده بودند .

آقای ابن حزم اندلسی در المحلی ، ج9 ، ص345 می گوید :

ولعنة الله علی کل اجماع یخرج عنه علی بن أبی طالب و من بحضرته من الصحابة .

لعنت خدا به آن اجماعی باد که حضرت علی و صحابه اش در درون آن اجماع نباشند .
جواب مولوی مراد زهی :

روایت المصنفی که ایشان می آورند ، بحث ما این است که متأسفانه ایشان یک صفحه کتاب را نگاه می کنند و صفحه دیگر کتاب را نگاه نمی کنند . در همین مصنف ابن أبی شیبه، ج7 ، ص432 ، ح 4705 ، حضرت علی و حضرت زبیر :

کان علی والزبیر یدخلان على فاطمة بنت رسول الله ( ص ) فیشاورونها ویرتجعون فی أمرهم ، فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب ... تا آن جا که همان بحث تهدید است .

فلما خرج عمر جاؤوها ؛ حضرت علی و زبیر نزد فاطمه آمدند .

فقالت : تعلمون أن عمر قد جاءنی وقد حلف بالله لئن عدتم لیحرقن علیکم البیت وأیم الله لیمضین لما حلف علیه ، فانصرفوا راشدین ؛ حضرت فاطمه اظهار داشت که حضرت عمر آمده و چنین تهدیدی کرده و تهدیدش را عملی می کند ، شما بروید و دو باره پیش من نیایید تا تکلیف روشن بشود .

فانصرفوا عنها ؛ رفتند حضرت علی و حضرت زبیر

فلم یرجعوا إلیها حتى بایعوا لأبی بکر ؛ و با ابوبکر بیعت کردند .

این روایت تصریح می کند این چیزی که این ادعایی که این اتهامی که مطرح شده ، هجوم ، سوزاندن خانه ، سقط جنین و ... از این روایت حد اکثر تهدید ثابت می شود با وجودی که این روایتی که ایشان مستند آوردند روایت منقطع است . و روایت منقطع از نظر اصول حدیث نمی تواند مستند باشد؛ چون راوی زید بن اسلم است ، در همین تقریب التهذیب ابن حجر است که هذه الروایة منقطعة لأن زید بن أسلم کان یرسل . و احادیثه عن عمر منقطع . ابن حجر و همچنین ؟؟؟ اسانید الرواة مال علامه البانی .

بنابراین اگر این روایت مورد احتجاج بشود ، اصل ادعا باطل است ؛ چون در این روایت حد اکثر تهدید ثابت می شود . اصل ادعا تخریب و سوزاندن خانه و سقط جنین است

باتوجه به این شنوندگان گرامی استحضار داشته باشند که خانه حضرت علی و حضرت زهرا متصل به مسجد النبی بود ؛ یعنی اگر خانه به آتش کشیده می شد ، قطعاً مسجد النبی هم بالأخره با آن امکانات آنروزی به آتش کشیده می شد . چگونه بود که مسجد النبی که در شبانه روز صحابه پنج بار در مرکز مدینه برای نماز خواندن می آمدند ، این همه صحابه باید در حد تواتر ثابت می شد این روایت . چگونه فرد خاصی می آید و این روایت را به صورت منقطع یا به صورت موضوع بیان می کند و یا حد اکثر در سه چهار تا کتاب که راوی اش متهم است ؛ مثل جابر جعفی که کذاب است به اتفاق عامه حدیث . یا روایت زید بن اسلم که منقطع است .

ادعا چیزی دیگر و دلیل چیزی دیگر . دلیل آقای قزوینی بر ادعای که قبلاً مطرح کردند منطبق نیست . ادعای ایشان سوزاندن بود ، ادعای ایشان سقط جنین بود . ادعای ایشان توهین به فاطمه زهرا بود ؛ ولی از روایت ثابت می شود که بلا فاصله رفتند حضرت علی و حضرت زبیر و بیعت کردند .

اما انساب الأشراف بلاذری  را هم من قبلا عرض کردم . این روایت هم باطل است ؛ به خاطر این که این انساب الأشراف همان طوری که از اسمش پیداست ، یک کتاب نسب نامه است . ما نمی توانیم یک همچین اتهام بزرگی را از یک مطلبی که در یک  کتاب نسب نامه آمده ، نوشته شده ثابت کنیم .

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ...

قرآن می گوید که صحابه در میان همدیگر رحمت داشتند ، رحماء بینهم بودند ، و با این هم در تضاد است . با خطبه های نهج البلاغه درتضاد است ... .
سؤال مولوی مراد زهی :

من به جایی این سؤالی مطرح کنم ، پاسخ روایت طبری را می دهم . ببینید که این روایت طبری ، یک کتاب تاریخ است که در رطب و یابس است ؛ یعنی یک مورخ و یک تاریخ نویس مثل طبری ؛ هیچ گاه این تعهد را نداشته که روایات صحیح را بیاورد . هزاران روایات موضوع ، روایات دروغ و روایات جعلی است که ما در تاریخ طبری  داریم . سندیت را باید از کتاب نهج البلاغه بیاورند ، از کتاب صحیح بخاری بیاورند ، از کتاب صحیح مسلم و صحاح سته بیاورند نه از کتاب تاریخ طبری . وانگهی چه تضمینی وجود دارد که در تاریخ طبری هم دستبرد نباشد . ما همان الآن دو کتاب داریم یکی به نام العربیة للناشئین ، خوانندگان توجه داشته باشند، یکی هم کتاب تعلیم اللغة العربیة که مؤلفش مصری است . همین دو کتاب توسط یکی از ناشرین قم چاپ شدند و تحریف زیادی در این دو کتاب صورت گرفته است . مطالب جابجا شده و خیلی از مطالب در عصر سرعت امروزی یک شایعه می شود و دو ماه طول می کشد تا این ...

بنابراین استناد به کتاب تاریخ طبری نمی تواند سندیت برای اثبات اتهام بزرگی که هم به اهل بیت توهین است و هم به خلیفه اول و خلیفه دوم .
پاسخ استاد حسینی قزوینی :

من از جناب آقای مراد زهی انتظارم خیلی بیش از این ها بود ، چون من به علمیت ایشان اعتقاد دارم و این که یک استاد حوزه هستند و بیش از پنجاه کتاب تألیف کرده اند . ایشان که می فرماید از ناحیه زید بن اسلم ، این روایت مصنف مورد اشکال است ، حد اقل یک نگاه بکنند به سند . دارد که :

زید بن أسلم ، عن أبیه أسلم .

انقطاع ندارد ، جناب آقای مراد زهی . زید بن اسلم از پدرش نقل می کند . زید بن اسلم مورد ثقه است ، هیچ شکی در وثاقت او نیست . ابوزرعه ، ابوحاتم ، ابن سعد ، نسائی وابن خراش ، همه می گویند که این ثقه است . تهذیب الکمال ، ج10 ، ص17 .

و اضافه آقای زید بن اسلم از روات بخاری و از روات صحیح مسلم است . چگونه آقای مراد زهی می آید ، زید بن اسلم را که از روات بخاری و از روات مسلم است ، این چنین لت و پار می کند . زید بن اسلم از پدرش اسلم نقل می کند .

اسلم قرشی از غلامان جناب عمر بن خطاب بوده است . مزی میگوید :

اسلم القرشی العدوی مولی عمر بن الخطاب ، ادرک زمان النبی صلی الله علیه وسلم . زمان پیامبر را هم درک کرده و عجلی هم گفته : مدینی ثقة . ابوزرعه هم گفته ثقة .

تهذیب الکمال ، ج2 ، ص330 .

اما ایشان می فرمایند که ما از کتاب نهج البلاغه برای ایشان دلیل بیاوریم. چشم ما از نهج البلاغه هم برای ایشان عرض می کنیم .

در نهج البلاغه ، خطبه 202 آقا امیر المؤمنین سلام الله علیه هنگام دفن حضرت زهرا خطاب به رسول اکرم می فرماید :

ستنبئک ابنتک بتضافر امتک علی هضمها .

یارسول الله ! دخترت به تو خبر خواهد داد که امت تو در حق فاطمه زهرا ظلم کرد ه اند .

جناب  شیخ حبیب الله خوئی کتابی دارد ، در شرح نهج البلاغه ، به نام منهاج البراعة . ج13 ، ص14 می گوید: تضافر الأمة علی هضمها معنایش این است که :

اشارة الی ما صدر عنهم من کسر ضلعها و اسقاط جنینها .

این که امت در حق حضرت زهرا ظلم کرده اند و حق او را پایمال کرد اند ، اشاره است به شکستن پهلوی حضرت زهرا و سقط جنین حضرت زهرا . منهاج البراعه ، جناب خوئی ازکتاب های معتبر است و خود جناب خوئی از شخصیتهای برجسته است .

و اضافه در نهج البلاغه ، خطبه202 این عبارت است . بزرگان اهل سنت هم همین تعبیر را از امیر المؤمنین نقل کرده اند . آقای عمر رضا کحاله ، از علمای معاصر اهل سنت است ، در کتاب اعلام النساء ، ج3 ، ص21 نقل می کند .

فاضل معاصر مصری ، جناب مأمون غریب در کتاب خلافة علی بن أبی طالب ، ص33 نقل می کند .

عبد العزیز شناوی ، فاضل مصری در کتاب سیدات نساء اهل الجنة ، ص151 نقل می کند .
سؤال استاد حسینی قزوینی :

جناب آقای مراد زهی فرمودند آن چه که این روایت ثابت می کند ، تهدید است ، ما از جناب آقای مراد زهی سؤال می کنیم که آیا تهدید فردی برای بیعت از دیدگاه قرآن سند دارد ؟ که آیا خلیفه و امام می تواند کسی را برای بیعت اجبار کند ؟ یا در سنت ما روایتی داریم یا جناب خلیفه دوم و همچنین خلیفه سوم ، آقا امیر المؤمنین سلام الله علیه ، کسی را وادار کرده اند . واین تهدید مخالف آیه54 سوره نور است که خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ، می گوید :

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیْکُمْ مَا حُمِّلْتُمْ .

اصلا از رسالت تو که به مراتب بالاتر از امامت و خلافت است ، رویگردان شدند ، گناهش مال خودشان است .

وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ .
جواب مولوی مراد زهی :

خطبه نهج البلاغه ای که ایشان قرائت فرمودند ، من خواهش می کنم که کسانی که در رشته فقه و حقوق مطالعاتی دارند ، ببینند که این خطبه نهج البلاغه ، دلیلی و سندی  میشود . دلیل و سند باید روشن باشد که قتل فاطمه زهرا ، سقط جنین ، هجوم به خانه فاطمه زهرا از آن دلیل ثابت بشود . این یک خطبه است ؛ اما خطبه ای به این صراحت ، خطبه 219 که میفرماید :

وَ دَاوَى الْعَمَدَ وَ أَقَامَ السُّنَّةَ وَ خَلَّفَ الْفِتْنَةَ ذَهَبَ نَقِیَّ الثَّوْبِ قَلِیلَ الْعَیْبِ

این جا نفی می کند این خطبه ، این چیزی را که جناب قزوینی به آن استناد می کنند . خطبه کاملا روشن است . خطبه بعدی هم :

وَ وَلِیَهُمْ وَالٍ فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ حَتَّى ضَرَبَ الدِّینُ بِجِرَانِه .

که تمام شارحین ؛ از جمله ابن أبی الحدید ، محمد عبده و دیگران از والی ، تحت این خطبه نوشته اند که مراد خلیفه دوم است . و این جای تأسف است که ایشان از روزنامه نگاری مثل هیکل می آیند که ایشان صحبتی کرده باشند برای اثبات همچنین امر مهمی و افتراء  مهمی که در چهارده قرن پیش صورت گرفته باشد . بعد از چهارده قرن آقای هیکل و یا کسان دیگر ، ادیبانی بیایند ، رمان نویسانی ، داستان نویسانی بیایند ، این ها سندیت ندارند . من عرض کردم برای ما خطبه های نهج البلاغه سند است ، قرآن سند است . وانگهی من از جناب قزوینی سؤال می کنم که کتاب ناسخ التواریخ مال میرزا تقی خان که معاصرما است و در کتاب اعیان الشیعة می گوید که لم یعمل مثله ، می گوید :

ان ناساً من رؤساء الکوفة و أشرافهم الذین بایعوا زیداً حضروا یوماً عنده ، و قالوا له : رحمک الله ، ماذا تقول فى حق أبى بکر و عمر ؟

آمدند از اشراف کوفه سؤال کردند که جناب زید ، ما تقول فی حق ابوبکر و عمر ؛  در باره ابوبکر و عمر شما چه می فرمایید ؟ توجه داشته باشند شنوندگان و محققان منصفین که امام زید در پاسخ به این چه فرمود :

قال : ما أقول فیهما إلا خیراً کما أسمع فیهما من أهل بیتی إلا خیرا ، من تمام اهل بیتم در باره این ها جز خیر نمی گویند . ما ظلمانا و لا أحد غیرنا ؛ به کسی دیگری نیز ظلم نکردند و عملا بکتاب الله و سنة رسوله ؛ به کتاب الله وسنت رسول عمل کردند .

این هم یکی از پژوهشگران بزرگ قرون گذشته است ، کتاب ناسخ التواریخ ، ج2 ، تحت عنوان احوال امام زین العابدین .

تمام ائمه اهل بیت منقبت و بزرگواری و عدالت و محبت اهل بیت وخلیفه اول و دوم را اعتراف دارند و در کتاب های مستند آمده .

و باز در همین خطبه نهج البلاغه ، حضرت علی علیه السلام به عنوان مشاور عالی خلیفه دوم قرار می گیرد و در تمام کتاب های تاریخ است که حدود چهارده بار خلیفه دوم سفر خارج از مدینه داشته و در آن چهارد بار ، دوازده بار جانشینش حضرت علی بود .

شنوندگان عزیز قضاوت بکنید . این قدر محبت و صفا و صمیمیت بین خلیفه اول و او وجود داشت که دوازه بار او را جانشین خودش تعیین می کند . اگر عداوت بود ، بغض بود ، هیچ کسی همچین کاری انجام نمی داد .
سؤال مولوی مراد زهی :

من به جای طرح سؤال در رابطه با روایت طبری یک توضیحی دیگر عرض کنم که نخستین روای تاریخ طبری ابن حمید است . ابن حمید هم از دیدگاه محدثین متهم به دروغ پردازی است .

آخرین روای هم روایت منقطع است . راوی اول که أبی عبد الله الرازی که متوفای148 هجری است . که ابن خراش در باره او می گوید :

حدثنا حمید وکان والله یکذب .

ابن حمید برایم حدیث کرد ؛ ولی به خدا قسم که او دروغ می گفت .

؟؟؟ در باره او می گوید : ما رأیت ؟؟؟ بالکذب من إبن حمید و ابن ؟؟؟

من دروغگوتر از ابن حمید و ابن ؟؟؟ ندیدم .

همچنین علامه ذهبی در باره او می گوید : وهی مع امامته منکر الحدیث ، صاحب عجائب است .

آخرین راوی زیاد بن کلیب ، ابومعشر کوفی است ...
پاسخ استاد حسینی  قزوینی :

من از همین سؤال ایشان شروع می کنم که ایشان نسبت به محمد بن حمید اشکال کردند . جناب مراد زهی ! جناب آقای مزی در تهذیب الکمال ، ج5 ، ص100 از یحیی بن معین ، و از ابو زرعه و از احمد بن حنبل ، توثیق ایشان را  نقل می کند . وقتی شخصیتی مثل احمد بن حنبل ، یحیی بن معین و ابوزرعه که از استوانه های علمی اهل سنت است ، وقتی نسبت به یک فردی بگویند که این فرد ثقه است ، حرف دیگران را ما به هیچ وجه نمیتوانیم قبول کنیم .

ایشان گفتند که منکر الحدیث است . این را ما بارها گفته ایم و در شبکه المستقله هم بیان کردیم . ابن حجر عسقلانی می گوید :

لو کان کل من روی شیئا منکراٌ استحق أن یذکر فی الضعفاء ، لما سلم من المحدثین احد .

اگر بنا باشد هر کس منکر الحدیث بود ، او را ما ضعیف بدانیم ، از محدثین یک نفر هم سالم نمی ماند . لسان المیزان ، ج2 ، ص308 .

آقای ذهبی می گوید :

ما کل من روی المناکیر یعضف .

آن کسی که منکر رانقل می کند ، او مورد تضعیف نیست .

میزان الإعتدال ، ج1 ، ص118 .

پس بنابراین روایت ازنظر سند کاملا ثابت است . واگر چنانچه جناب آقای مراد زهی دقت کنند ، در همین صحیح بخاری که حضرات هر سال برای ایشان ختم صحیح بخاری می گیرند ، راویان متعددی در صحیح بخاری آمده ، در باره آن ها گفته اند که منکر الحدیث.

محمد بن عبدالرحمن طوافی ، آقای ابن حجر می گوید قال ابوزرعه، منکر الحدیث .

مقدمه فتح الباری ، ص140 .

مفضل بن فضاله ، ابن سعد گفته منکر الحدیث ، از روات صحیح بخاری است .

مقدمه فتح الباری ، ص445 .

داود بن حصین مدنی ، از رجال صحیح بخاری است ، در باره اش گفته اند منکر الحدیث .

اگر بنا براین باشد ، باید یک انبوهی از احادث صحیح بخاری را جناب آقای مراد زهی از صحیح بخاری حذف بفرمایند .

در رابطه با قضیه آقای محمد حسنین هیکل که ایشان فرمود یک روزنامه نگار است ، جناب آقای مراد زهی ! ایشان کسی است که دو مرتبه وزارت معارف مصر را قبول کرده ؛ یعنی دو دوره وزیر معارف مصر بوده . و همچنین مجلس شیوخ مصر را یک دوره ایشان ریاستش را داشته . یک روزنامه نگار نیست .

و اضافه ، غیر از ایشان ، عمررضا کحاله از نویسندگان برجسته اهل سنت است ، ایشان در اعلام النساء ، ج4 ، ص114 قضیه هجوم به خانه حضرت زهرا را مطرح می کند .

و همچنین جناب آقای عبد الفتاح عبد المقصود که از دانشمندان مشهور مصری و عضو هیأت تحریریه مجله الحدیث است و مدتی رئیس دفتر معاون رئیس جمهور مصر حسن ابراهیم بوده . رئیس دفتر نخست وزیر مصر بوده .

و اضافه در رابطه با آن خطبه ای که از نهج البلاغه ، مطرح کردید که مراد جناب عمر بن الخطاب است ، کافی است که جناب آقای صبحی صالح از شخصیت برجسته اهل سنت می فرماید که مراد آقا امیر المؤمین از این خطبه ، عمر بن خطاب نیست ؛ بلکه یکی از اصحاب است . واضافه روایاتی که در نهج البلاغه ، در مذمت خلیفه دوم است ، اصلاً همه قضایا را روشن کرده .
سؤال استاد قزوینی :

با این که جناب مراد زهی قضیه تهدید را پذیرفتند ، این سؤال مطرح است ، جناب خلیفه اول و دوم برای وادار کردن این ها به بیعت به خانه آن ها هجوم بردند و آن ها را خواستند وادار به بیعیت کنند ؛ ولو این که فرمایش جناب مراد زهی را قبول کنیم که آمدند و بیعت کردند ، چرا خلیفه دوم برای سعد بن عباده که تا آخر عمر بیعت نکرد ، به خانه ایشان هجوم نبردند ؟ تهذیب الکمال ، ج10 ، ص18 .

و همچنین آقای ابان بن سعید بن عاص جزء کسانی است که از بیعت تخلف کردند ، چرا به خانه او هجوم نبردند ؟ اسد الغابه ، ج1 ، ص37

آقای ابی بن کعب از بیعت کردن تخلف کردند ، تاریخ یعقوبی ، ج2 ، ص124 .

خالد بن سعید بن عاص ، زبیر بن عوام ، سلمان فارسی ، عباس بن عبد المطلب ، عتبة بن ابولهب ، عمار یاسر همه از بیعت خودداری کردند ، چرا خلیفه دوم دو گانه برخورد کردند ؟

جواب مولوی مرادزهی:

همان پاسخ قبلی من کامل نشد ، من از شنوندگان گرامی تقاضا می کنم که منصفانه و به وجدانتان قسم می دهم ، وجداناً قضاوت کنید ، در کنار متصل به مسجد النبی ، خلیفه دوم هجوم آورده ، خانه فاطمه زهرا به آتش کشیده شده ، اتهامی که بعد از چهارده قرن مطرح می شود ، محسن عزیز سقط شده ، فاطمه زهرا مورد اهانت قرار گرفته ، 120 هزار صحابه ، کم و یا زیاد که در آخرین حج در رکاب پیامبر بودند ، کجا رفتند ؟ مسلمانان مدینه که شبانه روز پنج بار در مسجد النبی نماز می خواندند ، کجا هستند که این قضیه ای که در حد تواتر باید ثابت می شد ، روایتی از آن ها نیست ، ائمه از این گلایه و شکایتی نمی کنند .

ببینید جناب قزوینی ، شنوندگان محترم ، ما می خواهیم دادگاهی تشکیل بشود ، می خواهیم قصاص بگیریم از خلیفه دوم از نظر اصول و از نظر حقوقی . خلیفه دوم قصاص باید بشود . برای اثبات قصاص آیا کافی است که جناب آقای هیکل و یا نویسندگانی که بعد از 12 قرن و یا 13 قرن آمده ، حالا وزیر هم باشد ، رئیس جمهور هم باشد ، رهبر کل جهان باشد ، شاهد قضیه برای قصاص لازم است ، آن افرادی که در خانه بودند ، چرا آن ها شهادت نمی دهند ؟ چرا خود فاطمه زهرا از این موضوع بحثی به میان نمی آ ورد ، شاکی نمی شود ، بنی هاشم کجا بودند ، علی شیر خدا ، اسد الله که در مقابل عمرو بن عبدود که در برابر هزار نفر مبارزه می کرد ، شمشیر کشید و او را به خاک و خون کشید ، علیی که ما می شناسیم با آن جرأت و غیرتی که ما از او سراغ داریم و آن عمری که عدالتی که ما از او سراغ داریم ، کجا بود ، علی کجا بود ، بنی هاشم کجا بودند ، مسلمانان مدینه کجا بودند ، و در نتیجه آیا این زیر سؤال بردن تربیت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم را نمی رساند که پیامبری که بیست و سه سال زحمت کشید ، پیامبر آخر الزمان یارانی را باید تربیت کنند که تا قیامت حافظ دین باشند و دین را به دیگران برسانند ، 23 سال زحمت کشید ، به محضی که چشم از دنیا فرو بست ، حاصل زحمتش این بود که نزدیکترین یارانش هجوم بیاورند به خانه دخترش به خانه دامادش ، به جان هم بیفتند . پس کجا رفت اسلام ، پس کجا رفتند صحابه ، کجا رفت تربیت پیامبر ، آیا یک مسیحی ، یک یهودی وقتی این صحبت ها و این اتهامات ما را بشنود ، بعد از چهارده قرن ، آیا این سؤال برایش پیش نمی آید که پیامبری که نتوانست ده نفر را درست و حسابی صد هزار صحابه ، این گونه تربیت بکند . آن از مهاجمین شان ، بقیه کجا بودند ، صد هزار ، صد بیست هزار صد و نوزده هزار دیگه کجا بودند ،که دفاع نکردند ، پس معلوم است که این دین پیامبر ، این آئین پیامبر هم مثل همین قضیه می شود .

بنابراین ، قضیه مستقیماً تربیت پیامبر را نسبت به صحابه زیر سؤال می برد . ما می خواهیم مجددا از جناب قزوینی سؤال دارم که ما می خواهیم قصاصی را ثابت بکنیم ، کجا هستند شاهدان این قضیه ؟ آن هم قضیه ای که در مسجد النبی اتفاق افتاده ، منزل فاطمه زهرا متصل به مسجد النبی بود .

وانگهی عمر رضا کحاله ، من خواهش می کنم که اگر فرصت باشد ، عبارت کاملش را ایشان بیاورند ، و این جا مطلبشان را بخوانند که از مطلب ایشان چه ثابت می شود .

عبد الفتاح عبد المقصود یک نویسنده که کتابی را تحت عنوان ادبیات امروزی نوشته و هزاران مسأله را آن جا مطرح می کنند . ایشان شاهد قضیه نبودند که بخواهند بر علیه خلیفه دوم بر علیه متهم بیایند گواهی بدهند . گواهان محکم قوی و متقن و محکمه پسند می خواهیم .

بنابراین در رابطه با خطبه های نهج البلاغه ، این طوری که جناب قزوینی مطرح فرمودند ، یک سری خطبه های مذمتی هم داریم ، بلی اگر ما معتقدیم که خطبه های که در نهج البلاغه مذمت می کنند ، این ها منتسب به حضرت علی هستند ؛ چون با ادبیات حضرت علی  منطبق است . اذا تعارضا تساقطا . پس هر دو ساقط می شوند ما برگردیم به قرآن که قرآن :

وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ .

مهاجرین اولین چه کسانی بودند ، خلیفه اول و دوم و سوم و چهارم رضی الله عنهم بودند . خداوند در قرآن از این ها اعلام رضایت کردند رضی الله عنهم و رضوا عنه .

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم .
سه دقیقه نهائی مولوی مراد زهی :

شعاری که در تمام درو دیوار های کشور ما و مناطق برادران شیعه است ، لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار . علیی که شاهد است که نسبت به همسرش این گونه برخورد می شود ، ذوالفقار علی کجاست ؟ آیا دفاع از ناموس ، آیا دفاع از خانه ، آیا دفاع در مقابل مهاجم واجب نیست ؟ بنابراین من نظر خوانندگان و شنوندگان و مطالعه کنندگان متوجه می کنم به نامه  ای که حضرت علی رضی الله عنه خطاب به معاویه نوشته . به این نامه توجه بفرمایید :

و أنصحهم لله و لرسوله الخلیفة الصدیق و خلیفة الخلیفة الفاروق ، و لعمری أن مکانهما فى الإسلام شدید یرحمهما الله و جزاهم الله بأحسن ما عملا .

شرح ابن میثم ، ص488 .

که حضرت علی می فرماید :

ناصح ترین انسان ها برای خلق خدا و رسول خدا خلیفه صدیق و خلیفه فاروق هستند . آن ها جایگاه والایی در اسلام دارند . و با وفات آن ها و شهادت آن ها زخم شدیدی در اسلام پیش آمد خداوند به آن ها جزا و پاداش خیر عنایت فرماید .

و همچنین آن چیزی که ایشان فرمودند : ؟؟؟ که شرح نهج البلاغه صبحی صالح است و ابن أبی الحدید هست . ابن أبی الحدید می گوید :

وهذا الوالی عمر بن الخطاب و هذا الکلام من خطبته خطبها فی ایام خلافته طویلة یذکر فیها قربه من النبی صلی الله علیه وسلم .

پس بنابراین آن چیزی که الآن  مطرح است با واقعیت های تاریخی کاملاً در تضاد است با نصوص قرآن کاملاً در تضاد است ، با برخوردی که خلیفه چهارم با خلیفه اول و دوم داشته . این کتاب شافی مال علامه علم الهدی ، ج2 ، ص428 حضرت شهادت می دهد :

إن خیر هذه الأمة بعد نبیها ابوبکر و عمر

بهترین امت بعد از پیامبر ابوبکر و عمر هستند به بهترین و خیریت آن ها شهادت می دهد .

و همچنین در ادامه اش می فرماید :

انهما الإمام الهدی و شیخ الإسلام والمقتدی بهما بعد رسول الله صلی الله وسلم ...

من از جناب قزوینی و از همه شنوندگان عزیزی که با حوصله به گفته ها و عرائض من به گفته های من که به عنوان گفتمان دوستانه مطرح بود گوش دادند و خودشان بروند و تحقیق کنند و بررسی کنند و مطالعه کنند .
سه دقیقه نهایی استاد حسینی قزوینی :

در رابطه با این که ایشان فرمودند این صد و بیست هزار نفر صحابه کجا رفتند ؟ آ یا تربیت پیامبر زیر سؤال نمی رود ؟ ما از بینندگان عزیز تقاضا می کنیم این را از ما سؤال نکنند ، از آقایان اهل سنت سؤال کنند که در  صحیح بخاری ج7 ، ص207 ، ح 6507 در روایتی پیامبر اکرم می فرماید : تمام صحابه من بعد از من مرتد می شوند

انه ارتدوا بعدک علی ادبارهم القهقری .

و این ها وارد آتش جهنم می شوند .

فلا اراه یخلص منهم الا مثل همل النعم .

جز تعداد اندکی  از صحابه من از آتش جهنم خلاص نمی شوند . اگر ما دنبال این صد و بیست هزار نفر هستیم این را خود صحیح بخاری آورده است .

مراد زهی : عبارت صحیح بخاری را قرائت بفرمایید .

استاد قزوینی : چشم . عبارت این است :

حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِى وَبَیْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ . فَقُلْتُ أَیْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ . قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَکَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى . ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِى وَبَیْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ . قُلْتُ أَیْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ . قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَکَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى . فَلاَ أُرَاهُ یَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلاَّ مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ .

و همچنین از روایت خود عائشه ام المؤمنین صراحت دارد که :

لما قبض رسول الله صلی الله علیه وسلم ، ارتدت العرب قاطبة ؛ همه عرب ؛ یعنی همه مسلمان ها مرتد شدند .

اگر در بعضی از روایت های ما هست که ارتد الناس الا ثلاثة او اربعة ، در روایت ام المؤمنین این استثنا هم نیست . این روایت را جناب ابن کثیر دمشقی در کتاب البدایة والنهایه ، ج6 ، ص33 نقل می کند .

اما در رابطه با این که ایشان می فرماید که این قضیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها هیچ گونه سندی ندارد ، ما قبلاً هم آورده ایم از جوینی که استاد ذهبی است و ذهبی در حق او تعبیرات خیلی سنگینی دارد و از او تعبیر به امام و پیشوا می کند ایشان نقل می کند از نبی مکرم صلی الله علیه وآله وسلم ، وقتی چشمش به فاطمه افتاد فرمودند من می بینیم روزی را که :

وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا ؛ حرمت او شکسته می شود  ، وَ غُصِبَتْ  حَقَّهَا ؛ حق او غصب می شود ،وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا ؛ ارث او گرفته می شود ،وَ کُسِرَ جَنْبُهَا ؛ پهلویش شکسته می شود ، وَ  أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا ؛ جنین او محسن را سقط می کنند . وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ  تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ ... .


برگرفته از:

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه  الشریف)


لینک مطلب

نظرات 15 + ارسال نظر
محب اهل بیت چهارشنبه 25 خرداد 1390 ساعت 16:16 http://yamorteza.blogfa.com

سلام .من تو ی کل اینترنت هر چی دنبال کلیب مناظره شیعه و سنی گشتم ...(فکر کنم کار وهابیت باشه ) یا لینک ها حذف شده بود یا خراب بود یا فیلتر بود ...الآن همه لینک های شما هم فیلتر شده .......................در صورت امکان درستشان کنید ...............یا مرتضی علی.....................

سلام

لینک ها چک شدند و الان می توانید دانلود بفرمایید.

یاعلی ع

احسان شنبه 13 آبان 1391 ساعت 17:41 http://www.margvahabeit.com

سلام.من این رو دانلود میکنم میزنم به موبایلم اجازه میخواستم میتونید از وبلاگم هم دیدن کنید

علیک سلام
طبق مرام نامه بچه های این سایت باعث خوشحالی ماست
اجرتان با امام رضا(ع)
یا حق=یا علی(ع)

کیوان پنج‌شنبه 19 بهمن 1391 ساعت 22:39

آخیش آدم دلش برای شما میسوزه البته اشکالی هم نداره این کارا نکونید چیکار کنید....فعلا که تو ایران کتاب های اهل تسنن قاچاق و کسی حق خرید و فروششو نداره....اگر هم کتابی هست تالیف ایت الله حاج اقا مفت خوران است!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگه قرار به بحث کردنه برید سره مسائل بنیادی...اینکه چرا شما امام پرستید ...البته بهانتون اینه که اماماتون واسطه هستن خب قبول شما مثلا میگید یا امام فلانی تنها امیدم تویی مثلا این بیماریمو خوب کن........خب پس باید نمازتون رو هم رو به قبر اماماتون بخونید دیگه پس چرا رو به مکه میخونید مگه نمیگید اگه از خدا چیزی میخواید اول به امام بگید تا شفاعت کنه پس نماز رو هم که توش بزرگترین درخواست هارو میکنید رو هم باید رو به اماتون بگید .......و البته کلی مباحث دیگه......البته اگه این نظرو تایید کنید....کمتر خودتونو گول بزنید بیخودم خودتونو اذیت نکنید این کارا فایده نداره که 85درصد مسلمونا سنی و مسلمان واقعی هستن شما یه نگاه به وضع فحشا و فقر و بی حجابیه کشورت بکن بعد بگو ایران شیعی از عرب سنی بهتره ....به هر حال خدا شفا بده...اینم یادت نره که اگه علی تو بستر پیغمبر خوابید حضرت ابوبکر با پیغمبر به داخل غار رفت یار غار پیامبر بود این یک نمونه از لا پوشانی های شماست دیگه بماند که چه چیزای در باره ی بزرگانی چون حضرت ابوبکر عثمان و عمر گفته میشه شما میگید این سه تن دنبال خلافت بودن پس چرا همه ی امامای شما دلیل اصلیه به قتل رسیدنشون قیامشون برای به خلافت رسیدن بوده

سلام علیکم
خیلی خوش آمدید برادر.
تشکر از کامنت مفصلتون. همین که بر ما منت نهادید و برامون کامنت گذاشتید شما از دوستان ما هستید.
عذرخواهی می کنم بزرگوار اما شما، سوال مطرح کردید، خودتون از طرف ما جواب دادید و خودتان هم رای دادید و نتیجه گیری و محکوم فرمودید و این درست نیست.
بحث توسل، امامت و شفاعت کاملا از بحث توحید مجزا هست. شما این دو رو یکی در نظر گرفتید، که از دید ما کاملا غلط و نادرست هست.
شما در لینک زیر میتونید با حقیقت توسل و شفاعت از قرآن کریم و کتب اهل سنت آشنا بشید تا این برداشت و دید نادرستی که از این مباحث دارید اصلاح بشه و همچنین اگر بازهم در این موارد سوالی دارید اون رو مطرح بفرمایید.
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=489
از لینک ذیل هم میتوانید مطلبی با موضوع
"چهل روایت صحیح در اثبات امامت از کتاب‌های شیعه و سنی"
را مطالعه بفرمایید. شما فقط قسمت کتب اهل سنت رو مطالعه بفرمایید.
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=19455#_Toc338688151
برای تغییر و اصلاح دیدتان لطفا به لینک های زیر هم مراجعه بفرمایید.

"آیا روایت «امامان دوازدگانه» به صورت متواتر در منابع شیعه و سنى نقل شده است؟"
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=14534

"آیا کسى از علماى اهل سنت، امامت را جزء اصول دین دانسته است؟"
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=17972

---------
بزرگوار جهت حفظ بیشتر وحدت بین شیعه و سنی ما از مطرح کردن اختلاف هایی که بین این دو مذهب برادر و مسلمان وجود داره در اینجا کمتر گفتگو می کنیم. اما چون این مطلب رو فرمودید و بحث کثرت و تعدد رو پیش کشیدید باید خدمتتون عرض کنم که: کثرت هیچ وقت دلیل بر حقانیت نیست.
نمونه های بسیاری در صدر اسلام داشتیم که بیانگر و اثبات کننده این مطلب هستند. تعداد مسلملنان نسبت به کفار در جنگ ها. مثلا جنگ بدر.
همچنین در آیات قرآن کریم مثلا:
آیه 249 سوره مبارکه بقره:
"... کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَ‌ةً بِإِذْنِ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ مَعَ الصَّابِرِ‌ینَ "
"... بسا گروهى اندک که بر گروهى بسیار، به اذن خدا پیروز شدند، و خداوند با شکیبایان است."

و یا خداوند متعال در آیه 46 سوره مبارکه سبا می فرماید"
"قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ ۖ أَن تَقُومُوا لِلَّـهِ مَثْنَىٰ وَفُرَ‌ادَىٰ ..."
"بگو: «من فقط به شما یک اندرز مى‌دهم که: دو دو و به تنهایى براى خدا به پا خیزید "

خوب، مشخص هست که برای خدا تعداد ملاک نیست و فرموده که "دوتا دوتا" یا "به تنهایی" برای خدا قیام کنید.

++++
فرمودید که بدنبال مسائل اصلی و بنیادی باشیم. باید عرض کنم که اتفاقا نظر شیعه هم بر همین امر هست که به جای پرداختن به حواشی به مسائل بنیادی بپردازیم،‌البته بدون تعصب!.
شما تنها مورد جانشینی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) که مهمترین و بنیادی ترین بحث هست از منابع برادران اهل سنت و همچنین تاریخ رو مورد مطالعه و تحقیق قرار بدید، با روشن شدن این مطلب تمامی مشکلات و اختلافات حل خواهد شد. امام،‌ خلیفه و جانشین برحق مشخص خواهد شد.
شما میتونید از مطالب و مقالات و همچنین پرسش هایی که از منابع برادران اهل سنت جواب داده شده در سایت
http://www.valiasr-aj.com
استفاده کنید و همچنین خودتان نیز سوالاتتان رو مطرح کنید.
اگر کتب حال حاضر رو قبول ندارید! هرچند که خیلیهاشون استدلال های عقلی و قرآنی دارند و جای شک و تردیدی درشون نیست. (باتوجه به جملات اولتون که فرمودید تالیف آیت الله حاج آقا مفت ...) می تونید به کتاب "شبهای پیش آور" که سالیان قبل طی جلسات مناظره و بحثی که بین یکی از علمای شیعه و چندتن از علمای اهل تسنن و در حضو جمع زیادی از پیروان هر دو مذهب در شهر پیشاور پاکستان انجام شده و در پایان اون جلسات تعداد زیادی از برادران اهل تسنن شیعه شدند رو مطالعه بفرمایید. (البته اگر به دنبال یافتن حقیقت بدور از تعصب هستید.)

چند لینک برای تحقیق بیشتر:

آیا رسول خدا (ص) در غدیر خم حدیث ثقلین را بیان کرده است؟
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=19133

آیا عمر در غدیر خم با امیرمؤمنان (ع) بیعت کرده است؟
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=7825

آیا علمای اهل سنّت کلمه «مولی» در حدیث غدیر را به معنای امام و خلیفه معنی کرده اند؟
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3480

آیا جمله‌ « اللّهم وال من والاه ... » در حدیث غدیر از نظر سندی صحیح است؟
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3604

اگر در غدیر خم چندین هزار نفر حضور داشتند ، چرا بعد رسول خدا (ص) با ابوبکر بیعت کردند ؟
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1366




با آرزوی موفقیت.

«علی مع القرآن والقرآن مع علی»
«أَنْتَ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَکَ حَیْثُ مَا دَارَ»
«الحق مع ذا»
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=13523

به امید روزی که تمامی مسلمانان بر زیر پرچمی واحد جمع خواهند شد.

حمید سه‌شنبه 8 اسفند 1391 ساعت 22:50

سلام.من هم سنی ام اما وهابی نیستم و به کفر شیعه اعتقادی ندارم.اما با فرضقبول همه ی ادعاهای شیعه سر مسئله حضرت فاطمه زهرا،همیشه این سوال برای من وجود داشت که علی که خیبرشکن بود چرا هیچ دفاعی نکرد حداقل از حریم خانواده خودش؟!

سلام علیکم
حالتون خوبه برادر؟
خیلی خوش آمدید.
تشکر می کنیم از کامنتتون،‌
مشخص هست که شما ذهن پویایی دارید و به دور از تعصبات بدنبال حقیقت هستید.
نمی دونم دو فایل موجود در این پست رو دانلود فرمودید یا نه. اگر احیانا دریافت نشده، خواهشا حتما دانلود و استماع بفرمایید.
لطفا جهت دریافت پاسخ سوالتون، به لینک زیر مراجعه و مطالب رو مطالعه بفرمایید.
همچنین می تونید در صورت نیاز، سوالاتتون رو ذیل نظرات همین مطلب مطرح بفرمایید.

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?id=6015&bank=question&startrec=1


با آرزوی موفقیت.

«علی مع القرآن و القرآن مع علی»
«أَنْتَ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَکَ حَیْثُ مَا دَارَ»
«الحق مع ذا»
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=13523

به امید روزی که تمامی مسلمانان بر زیر پرچمی واحد جمع خواهند شد.

حمید پنج‌شنبه 10 اسفند 1391 ساعت 22:13

بازهم سلام. خودتون اجازه دادید من هر سوالی که میخوام بپرسم.حالا که شما میگید خلیفه چهارم با خلفای قبلی مخالف بود،پس چرا با ازدواج دخترش با خلیفه دوم موافقت کرد؟مگر نه اینکه اجازه پدر برای ازدواج دختر شرطه.

و علیکم السلام و رحمه الله.
خواهش می کنیم.
امیدوارم مطالب قبلی از باب تحقیق بیشتر و دقیق تر بخوبی و با تامل مطالعه شده باشه.
بزرگوار شما می تونید با مراجعه به لینک زیر جواب سوالتون رو به طور مفصل و از جوانب و دیدگاه های مختلف، طی یک مقاله تحقیقی ارزشمند و البته از کتب برادران اهل تسنن دریافت بفرمایید.

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83

تشکر از کامنت شما.

حمید جمعه 11 اسفند 1391 ساعت 13:08

سلام.
میدونید بعضی اوقات فک میکنم که ممکنه حق با ما نباشه یعنی اینهمه مدت اینهمه آدم اشتباه فک کردن،لابد میگید کثرت نشانه حقانیت نیست!!خودم اینو میدونم ولی...
در حقیقت بین شک و دو دلی موندم... به خودم میگم این حرفها رو باور نکن یعنی نمیخوام بپذیرم که 22سال که با تفکر و اعتقاد اشتباه بزرگ شدم. شایدم اطرافیانم روی من تاثیر میذارن و نمیتونم فک کنم. بهرحال من هنوز سوالاتی توی ذهنم درمورد حقانیت شیعه هست.که احتمالا بازهم ازتون میپرسم.

سلام علیکم
خوبید انشاالله؟
خوشحالم از اینکه مجدد تشریف آوردید.
بحث کثرت به طور مختصر و با دو آیه قرآن در پاسخ به نظر آقای "کیوان" در نظرات همین پست بررسی شد. البته خودتون هم مستحضر هستید که کثرت دلیل بر حقانیت نیست. اگر تمایل داشتید میتونیم پیرامونش صحبت کنیم.
ببینید شک و دودلی نقطه آغاز هست، نقطه ای هست که چراغ به دست شما دادن، نقطه ای که شما دارید وسعت دید پیدا می کنید! و به نظر من این لطف خداست که شامل حال هرکسی نمی شه.
البته در شک نباید موند و به لطف و مدد الهی و با تحقیق بیشتر از این مرحله باید به یقین رسید.
برادرم، به نظر حقیر هیچ وقت، صورت مسئله رو نباید پاک کرد! حالا که خدا این نعمت رو روزی شما کرده، شما هم تحقیق و بررسی داشته باشید، مسئله کمی نیست! چیزی نیست که بشه راحت ازش عبور کرد! مسئله حق و باطل هست و پیروی از اینها و در نهایت سعادت یا شقاوت انسان در دنیا و آخرت.
حتما مستحضر هستید که حق یکی هست،‌ این مورد انقدر مهم هست که روش وقت بذاریم و تحقیق کنیم.
برادرم،‌ این احتمال رو بدید که شاید ی جای دیگه، خبرای دیگه ای هم باشه!!

دوتا فایل صوتی هست که بهتون پیشنهاد می کنم حتما گوش بدید، داستان شیعه شدن مولوی محمد شریف زاهدی از زبان خود ایشون هست و سرگذشت بسیار شنیدنی از زمانی که ایشون دچار شک و دودلی در مورد اعتقاداتشون شدن و دنبال پرسش و کشف حقیقت بودن تا شیعه شدنشون. ضمن اینکه بحث های بسیار خوبی که راهنمای بسیار خوبی هست در این فایل مطرح میشه. لطفا از لینک زیر دانلود بفرمایید.

http://shiabooks.ir/1389/06/20/post-67

ما دوست داریم که ایمیلی ازتون داشته باشیم.
این ایمیل ماست:
shiabook[at]yahoo[dot]com

اگر سوال و موردی باشه در حد توان در خدمتتون هستیم. انشاالله

با آرزوی توفیقات روزافزون.

[ بدون نام ] چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت 23:40

سلام

سلام علیکم...

لیلا شنبه 7 اردیبهشت 1392 ساعت 18:17

با سلام
خسته نباشید

خلاصه عرض می کنم اگر کثرت مایه ی حقانیت بود آن وقت قرآن حکیم نمی فرمود " اکثرهم لایعقلون"

اگر حرف قرآن برای مسلمانان حجت است در باره ی پیامبر بزرگوار اسلام می فرماید" ماینطق الهوی" هستند ایشان. بنابر این اگر مطابق گفته ی قرآن تمام احادیث صحیحی را که ازحضرت محمد(ص) نقل شده است را درست بدانیم حدیث منزلت هم یکی از همین احادیث صحیح است که از زبان مبارک ایشان بیان شده است. در این حدیث جایگاه امیرالمومینن علی(ع) نسبت به پیامبر به منزله ی هارون (ع) است نسبت به حضرت موسی(ع). و این حدیث شریف از بسیاری جهات نشان می دهد که امام علی (ع) در همه ی شئون مثل هارون است به غیر اینکه بعد از پیامبر اکرم پیامبر دیگری نخواهد آمد. و این مطلب خودش در حدیث آمده است. که پیامبر اکرم حد و حدود را به روشنی برای ما مشخص کرده اند . یعنی اینکه خود پیامبر با اشاره به اینکه تفاوت این منزلت تنها در این است که بعد از ایشان پیامبر دیگری نخواهد آمد.
آدم اگر عاقل باشد از همین متوجه می شود که مقام حضرت علی(ع) دقیقا در مقام هارون(ع) است. که در قرآن هر جا قصه ی موسی و هارون را می خوانی همان قصه ی پیامبر(ص) و علی(ع) است. اگر موسی(ع) هارون را جانشین خود می کند پیامبر اکرم هم علی(ع) را جانشین خود می کند. این مطلب از خورشید هم آشکار تر است.

و اگر کسی تعصب نداشته باشد همین یک دلیل برایش کفایت می کند بر حقانیت امامت علی(ع) شهادت بدهد وگرنه خیلی دلیل وجود دارد برای حقانیت امامت ایشان.

در آیه ی مباهله نیز هم خدا و هم پیامبر هر دو نشان می دهند که علی(ع) جایگاهش مخصوص است.

دلیل زیاد است خیلی زیاد منتهی عده ای لجاجت می کنند و شبهه می پراکنند وگرنه موضوع آشکار تر از اآن است که می پندارند.

مثل ترکی هست که ترجمه اش این است: آب باید از سر چشمه آب باشد.
وهابیون بجای تفکر در آیات قرآن و احادیث و روایات صحیح السند که سرچشمه ی دین است تنها در این مطلب گیر می کنند که چرا امام علی(ع) دخترش را به عمر داد و یا اگر در کل اگر شیعه راست می گوید پس چرا چینین است و چنان است ... و کلا شبهات عقلی پخش می کنند تا افکار و اذهان را مشغول بدارند و یا به قولی از آب گل آلود ماهی بگیرند. در حالی مطالبی هم که به آنها گیر می دهند کلا نه تنها صحیح السند نیستند که به کلی مورد ایراد است.در حقیقت می خواهند نور حقیقت را با فوت کردنشان خاموش کنند. آنجا که کلام حق سخن می گوید زابشان لکنت می گیرد و مفهوم آیات و احادیث را تحریف می کنند.

ما شیعیان حقانیت خود را از کتب سنی ها اثبات می کنیم در حالی که وهابیون از کتب خودشان بر علیه ما جبهه می گیرند. اگر راست می گویند حقانیت خودشان را از کتب ما اثبات کنند.

با تشکر

سلام علیکم
ممنون... استفاده کردیم.
بسیار عالی.
کاش ایمیلتان را درج کرده بودید تا بیشتر از نظرات کارشناسانتان استفاده می کردیم.

جزاکم الله خیرا

یاعلی علیه السلام

لیلا یکشنبه 8 اردیبهشت 1392 ساعت 16:37

با سلام

از لطفتان ممنونم. من نه کارشناسم و نه تحصیلاتم در زمینه دین می باشد بلکه آنچه را که از علما شنیده ام و آن را با عقل و منطق خدادادیم سنجیده و پذیرفته ام بیان کردم.
البته از قدیم هم خیلی دوست داشته و دارم که در مورد حقانیت مذهبم تحقیق کنم. و شاید بتوانم مفید باشم. البته طرحهایی از سوالات بسیار مفید در ذهنم دارم که در فرصت مناسب به سراغ تحقیق خواهم رفت. البته در این را ه به راهنمایی بیشتر نیازمندم
به هر حال ایمیلم را برایتان گذاشتم.


موفق باشید.

سلام علیکم.
ممنون از شما.
انشاالله در راهی که پیش رو دارید، توفیق رهروی و رهبری داشته باشید.

جزاکم الله خیرا

یاعلی علیه السلام

*** جمعه 10 خرداد 1392 ساعت 00:05

با تشکر از مطلب بسیار مفیدی ک گذاشتین

من یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 19:49

مناظره آقای قزوینی با شبکه المستقله در باره شهادت فاطمه رضی الله عنها را هم بذارید

تا شکست تاریخی شیعه را ببینید

سلام علیکم.
تشکر از حضورتان و کامنتی که لطف کردید و درج فرمودید.
تفاوت ادعا و روشنی حق، مثل روشنی و تفاوت روز و شب هست!
فقط کافیه تعصبات رو کنار گذاشت.
ازتون خواهش میکنم که برای روشن شدن مطلب به حج الوداع و وقایعی که در آن اتفاق افتاده و سخنانی که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در مورد جانشینی خودشون فرمودند و به طور غیر قابل انکار و مستند در کتب مرجع و منابع اصلی برادران اهل سنت اومده مراجعه بفرمایید.

ممنون از حضورتون.
و من الله التوفیق

amir دوشنبه 24 تیر 1392 ساعت 13:45 http://www.amirshekarbigi.blogfa.com

با سلام
خیییییییللللییییییی زیبا بود .به امیدخدا هرچه زود تر امام
زمان ظهور کنه این قضیه کاملا روشن بشه
اگه زحمتی نیست منو در سایتتون لینک کنید
مطالبم در این موضوعه
یاعلی مدد

س پنج‌شنبه 7 شهریور 1392 ساعت 16:17

برادران سنی لطفا بروید مطالعه کنید و اطلاعات تان رو اصلاح کنید.
به عالمان منصف تان مراجعه کنید.
درباره چیزی که علم ندارید هم صحبت نکنید.

مهرسا دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 12:26 http://www.irproje.com

از امکان دانلود مناظره دو عالم ممنون .

سحاب دوشنبه 4 آذر 1392 ساعت 23:04

سلام و خداقوت
ممنون از مطالب مفید تون
دنبال کتابی میگشتم که به این صفحه رسیدم
خوشحالم از اینکه در فضای مجازی هستند افرادی که جهت اثبات حقانیت فعالیت کنند. خدمت اون دوست متعصب عرض کنم ما سعی می کنیم مطالعه کنیم و با علم جواب سوالات شما رو بدیم نه با تعصب
در کتاب تاریخ طبری در مورد اموال پیامبر تعداد شتران و گوسفندان ایشان شیرده و غیر شیرده و تمام جزییات مطالبی گفته شده اما همین که به مسئله حج الوداع رسیدند خیلی خلاصه از آن عبور کردند اگر انصاف داشته باشید حداقل تامل می کنید . البته دوستان زحمت کشیده و برای شما لینک هایی را گذاشتند که حجت بر شما تمام شود و در پیشگاه خداوند عذری نداشته باشید.
دوست دیگرمان -حمید- امیدوارم حقیقت را بیابید.
فکر می کنم اگر تاریخ صدر اسلام رو مطالعه کنیم واقعایت برایمان روشن می شود.
شبهای پیشاور و کتاب المراجعات کمک خوبی برای رسیدن به حقایق است.
تشکر

سلام علیکم
ممنون از حضور و کامنتتان
یاعلی علیه السلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد